سرویس سینمایی هنرآنلاین: سینمای هند همواره برای ما ایرانیان یادآور سینمای موسیقی و آواز است که همواره خیر و شر در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند و درنهایت نیز این خیر است که پیروز میشود. کمی جلوتر این داستانها به دلدادگان عاشقی رسید که برای رسیدن به معشوق باید سختیها و مشقتهای بسیاری را پشت سر بگذارند تا این اتفاق رخ دهد. فیلمهایی که بالای سه ساعت زمان باید صرف دیدن آنها میشد و از سویی به دلیل داشتن موسیقی، ریتم و رنگ سرگرمی مناسبی برای خانوادهها بهحساب میآمد، اما این سینما که امروز یکی از بزرگترین تولیدکنندگان فیلم در جهان است، با تغییر و تحولات بسیاری همراه شده است.
موج نوی سینمای هند
تقریباً سال 1947 بود که صنعت سینمای هند دستخوش تغییر شد و در این دوره است که سینمای مدرن هند متولد شد. داستانهای تاریخی و اساطیری سالهای پیش جایشان را به فیلمهای اصلاحکننده اجتماعی دادند که نگاه انتقادی به سیستمهای اجتماعی مانند سنت جهیزیه دادن، چندهمسری و ... داشتند. در سالهای 1950 فیلمسازانی مانند بیمال روی و ساتیاجیت رای تمرکزشان را روی زندگی طبقه فرودست جامعه گذاشتند که تا آن سالها تقریباً داستانهای فراموششدهای بودند و همین عامل نیز موجب شد تا شیر طلایی جشنواره ونیز و خرس طلایی جشنواره برلین یا حتی جشنواره کن را برای سینمای هند به ارمغان آورد.
در سالهای 1960 متأثر از تغییرات سیاسی و اجتماعی و همینطور سینمایی در کشورهای اروپایی و آمریکا، موج نوی سینمای هند به وجود آمد که بنیانگذارانش فیلمسازانی مانند مرینال سن، ریتویک گاتاک بودند. فیلمهای این دوران که بهشدت میخواستند بیش از پیش واقعگرایانه و درباره شناخت و درک آدمهای عادی باشند متفاوت از تولیدات تجاری بودند گرچه فیلمهای تجاری بیشترین سود را به همراه داشتند. رفتهرفته فیلمهای تجاری به فیلم "ماسالا" تبدیل شدند، ماسالا ترکیب ژانرهایی مانند اکشن، کمدی و ملودرام است و در هر فیلم از گونه ماسالا دست کم شش کلیپ موسیقی وجود دارد. ژانر ماسالا شکلدهنده قالب فیلمهای معاصر بالیوودی است.
یکی از موفقترین فیلمسازان سالهای 1970، منموهان دسایی که پدر فیلم ماسالا نامیده میشود، از رویکرد خود به سینما چنین دفاع میکرد: "من میخواهم مردم فقرشان را فراموش کنند. میخواهم آنها را به دنیایی رؤیایی ببرم که فقر ندارد، گدا وجود ندارد، دنیایی که سرنوشت مهربان است. خدا مدام به بندگانش رحمت میبخشد".
آثاری که آمیزه حادثه، رمانس، کمدی و صدالبته آیتمهای موسیقی دارند هنوز صنعت سینمای هند را درید قدرت خود دارند. گرچه در سالهای اخیر توجه بیشتری به پیرنگ، شخصیتپردازی، تنشهای دراماتیکی شده است اما این قدرت ستارگان سینمای هند است که در فروش فیلمهای هندی سهم به سزایی دارد.
پس از موفقیت فیلم "میلیونر زاغهنشین" ساخته دنی بویل در مراسم اسکار که با بازیگران هندی و بر اساس داستانی هندی ساخته شد، سینمای بالیوود وارد مرحله جدیدی شد. حالا دستاندرکاران سینمای هند بیشتر به بازارهای جهانی توجه دارند. تلاشهایی برای سهم خواهی بیشتر در بازارهای جهانی انجام دادهاند، اما سؤالی که مطرح میشود این است که آیا فیلمهای بالیوود میتوانند برای تماشاگران آمریکایی که روزانه با فیلمهای جدیدی از هالیوود روبهرو هستند جذابیت داشته باشند؟ پاسخ مثبت است. درواقع آنچه در سینمای هالیوود وجود ندارد همان عنصر و حلقه مفقودهای است که بسیار در آثار هندی دیده میشود و آن چیزی نیست جز عشق، اما امروز فیلمسازان هندی دیگر تنها دغدغهشان پرداختن به موضوعات عاشقانه نیست و در کنار آن به مسائل مهم اجتماعی نیز میپردازند و آن را در قالب همان فیلمهای تجاری یا بعضاً هنری در معرض دید عموم قرار میدهند. درواقع میتوان گفت سینمای امروز هند سینمای دغدغهمندی است که از زمان موسیقی و رقص و آوازش کاسته و بیشتر به موضوعات اجتماعی میپردازد. البته که در این میان هستند فیلمسازانی که دغدغهمندی خود نسبت به مسائل اجتماعی را همچنان در قالب همان فیلمهای عاشقانه نیز مطرح میکنند.
در سال 2009، هند درمجموع 2961 فیلم سلولوئیدی ساخت که شامل 1288 فیلم بلند میشد. فراهم آمدن امکان سرمایهگذاری خارجی صددرصدی، بازار سینمای هند را برای کمپانیهای فیلمسازی بزرگی چون فاکس قرن بیستم، سونی پیکچرز، والت دیزنی پیکچرز و برادران وارنر جذاب کرده است. کمپانیهای هندی نیز چون سان پیکچرز، زی، یوتیوی سورش و آدلابز نیز در تولید و توزیع فیلمها مشارکت میکنند و هر روز نیز بر تعداد این شرکتها افزوده میشود و بازیگران نیز برای روزهای پیری خود به این سمت آمده و دوراندیشی میکنند و با تشکیل کمپانیهای فیلمسازی به سمت فعالیتهای اجتماعی میروند مانند کمپانی Red Chillies Entertainment که شاهرخ خان و همسرش گوری خان گردانندگی آن را بر عهده دارند یا دیپیکا پادوکن که شرکت فیلمسازی ka production را راهاندازی کرد. از سوی دیگر مشوقهای مالیاتی چندگانه نیز بر رونق سهام در هند مؤثر بوده است. در سال 2003 بیش از 30 کمپانی فیلمسازی در لیست بورس اوراق بهادار ملی هند وجود داشت که حضور تجاری قابلقبولی را نشان میدهد.
جذب مخاطب سراسری، بازگشت حداکثری سرمایه
همین امکان سرمایهگذاری و از سوی دیگر قصههای عاشقانه و خانوادگی منجر به این شد تا سینمای هند در میان کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز از اواخر دهه 1990 تا به امروز جدای از هندیهای مقیم هر کشور، طرفداران قابل توجهی نیز داشته باشد و بازیگران این کشور را تبدیل به ستارههای بینالمللی کند که حتی در فیلمهای هالیوودی نیز ایفای نقش میکنند و امروز چهرههای شناختهشدهای در صنعت فیلمسازی دنیا هستند که از این میان میتوان به خانهای بالیوود شامل عامر خان، شاهرخ خان و عرفان خان که بهتازگی دار فانی را وداع گفت و همچنین آمیتاب باچان که خود از بازیگران به نام سینمای هند است اشاره کرد. این اتفاق تنها برای بازیگران مرد رقم نخورده و نسل جدید بازیگران زن نیز درگیر این اتفاق شدهاند و به سینمای هالیوودی امریکا راهیافته و در مقابل بازیگران شناختهشده این غول سینمایی قرار گرفتهاند که از این میان میتوان به دیپیکا پادوکن و پریانکا چوپرا اشاره کرد که در مقابل بازیگرانی چون دواین جانسن و وین دیزل به ایفای نقش پرداختهاند.
جامعه هندیهای خارج از کشور، متشکل از میلیونها هندی است که برای دسترسی به فیلمهای ساخته شده، از خرید دیویدی و پخش فیلمها در کشورهای محل اقامت خود و در هر کجا که امکان عرضه بهصورت تجاری فراهم باشد، استفاده میکنند. این درآمد گاهی تا 12 درصد از فروش خالص فیلم را تشکیل میدهد که درمجموع رقمی برابر 1.3 میلیارد دلار را در سال 2000 به خود اختصاص داده است. از سوی دیگر موسیقی در سینمای هند نیز منبع دیگری برای کسب درآمد است بهطوریکه حقوق حاصل از پخش آنها در فیلمها بهتنهایی، رقمی برابر چهار تا پنج درصد درآمد خالص فیلم در هند را تشکیل میدهد.
میتوان گفت بزرگترین رهآورد تأسیس صنعت فیلمسازی در این کشور ایجاد کار، برای جمع کثیری از مردمان این دیار بود. ازآنجاییکه حجم تولیدات بالیوود بسیار زیاد است، سالانه فرصتهای شغلی بسیاری را برای عوامل فیلمسازی اعم از بازیگران، کارگردانها، طراحان لباس، طراحان دکور، نورپردازان و در سطوح پایینتر، سیاهیلشکرها به وجود میآورد. درواقع میتوان گفت فیلمهای بالیوود بهمنزله ستون فقرات صنعت فیلمسازی هندوستان هستند و هزاران تن از مردم این سرزمین از طریق مشارکت در فعالیتهای سینمایی زندگی میگذرانند که ازجمله آن سینمادارانی هستند که این چرخه را کامل میکنند.
از دیدگاه دیگر میتوان گفت که سینما یکی از قدرتمندترین ابزارهایی است که توانست استقلال را در کشوری که مدتها طعمه استعمار بوده است، معنا کند و همین عامل نیز موجب شد تا موجی از فیلمهای هندی راه بیفتد که در آن نسبت به استقلالخواهی قیام میکنند. ازجمله این فیلمها میتوان به "باج" اشاره کرد که در آن عامرخان به عنوان بازیگر نقش اصلی حضور یافت و در سال 2001 نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان شد. کارگردانها و تهیهکنندگان هند از سینما به عنوان ابزاری مؤثر برای بیان دیدگاهها و ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی سود میجویند و با خلق بازار فیلم مؤثر، سرمایههای خارجی را مهمان وطن میکنند.
مشخصههای عمومی سینمای هند را میتوان بر مبنای درونپردازی، دارا و ندار بودن، دوستی تا پای جان، قهر و آشتی و اندوههای نوستالژیک غلیظ، تقسیم کرد. اما همانطور که پیشتر نیز اشاره شد سینمای هند امروز دیگر مانند دو یا چند دهه گذشته نیست که صرفاً به این موضوعات بپردازد و اقدام به ساخت فیلمها ماسالا کند. بلکه امروز به مسائلی چون از میان برداشتن تبعیض جنسیتی میان زن و مرد مانند فیلم "دانگال" که جزو 20 فیلم پرفروش در چین در سال 2016 شد، اسیدپاشی (چاپاک) سال 2018، فروش دختران برای ازدواج، فقر فرهنگی (پسر خیابان)، و بسیاری از موارد دیگر اشاره کرد که در هرکدام از این آثار فیلمسازان به دنبال دغدغههای خود میگردند و همین عامل نیز موجب شده تا امروز فیلمهای هندی که زمانی به سه ساعت میرسیدند امروز به زمان استاندارد در سطح بینالمللی برسند تا مخاطبان خارجی نیز توان تماشای این آثار را داشته باشند و بتوانند به جذب مخاطب اقدام کنند. به همین واسطه است که امروز حضور فیلمها و چهرههای هندی بخصوص نسل جوان در جشنوارههای خارجی بیش از هر زمان دیگر نمود دارد.
از سوی دیگر هر روز بر موفقیت فیلمهای این کشور در گیشه آمریکا و انگلستان افزوده میشود. فیلم "شاید فردایی وجود داشته باشد" ازجمله آثاری بود که سال 2003 در آمریکا و انگلستان به نمایش درآمد. این فیلم در چهار روز نخست نمایش بالغ بر یک میلیون دلار در آمریکا بلیت فروخت و 52 سالن سینمای این کشور را در اختیار گرفت. این در شرایطی است که فروش آن در نخستین روز اکران بالغ بر 270 هزار دلار بود که رکورد ارزشمندی برای آثار بالیوودی به شمار میرود. این فیلم با هزینه 30 کروری ساخته شد و موفق به فروش 130 کروری شد.
کامیابی فیلمهای هندی در آمریکا بهگونهای است که توزیعکنندگان فیلم در این کشور سالنهای پرتعدادی را در اختیار توزیعکنندگان هندی قرار میدهند و این در کشورهایی چون فرانسه، انگلیس، کانادا، روسیه و آلمان بسیار مشهود است. امروز علاوه بر کشورهای آسیایی و خاورمیانه کشورهای اروپایی نیز درگیر سینمای بالیوود شدهاند. بسیاری از کارشناسان سینمای هند تنوع موجود در تولیدات این کشور و ارزشمداری آنها را ازجمله عواملی میدانند که موجبات موفقیت این آثار را در بازارهای جهانی فراهم کرده است، میتوان به جرات گفت سینمای هند بهخوبی راز موفقیت در عرصه بینالمللی را که پخش مناسب است کشف کرد. شاید آثار سینمای هند کمتر در جشنوارههای شناختهشده بینالمللی حضور یابند اما نمیتوان درخشش این آثار را در میان مردم عام کشورهای جهان نادیده گرفت.
هرچند سینمای هند امروز تبدیل به یک صنعت بزرگ شده است، اما گرتهبرداری از آثار هالیوودی و خود را شبیه به آثار هالیوودی کردن شاید یکی از گزینههای منفی این صنعت باشد. درواقع سینمای هند امروز از جهت تکنیکی و استفاده از جلوههای ویژه بصری و میدانی همپای با هالیوود گام برمیدارد، اما این سینمای نجیب که روزگاری آثارش خانوادگی محسوب میشدند امروز شرم استفاده از صحنههای اروتیک را از میان برداشته و به سینمای بیپرده هالیوود نزدیکتر کرده است.
صنعتگران هندی برای روایت داستانهایشان هرچند همچنان به روابط خانوادگی متوسل شده و استحکام کانونهای خانوادگی را بیش از پیش تبلیغ میکنند، اما استفاده از صحنههای جنسی نیز در این آثار دیده میشود. کارگردانهای هند که زمانی بزرگترین دغدغهشان کپیبرداری از نسخههای هالیوودی بود، امروزه نقاط تاریک تاریخ این سرزمین را بر روی پرده سینما زنده میکنند تا از این طریق راههای تکرار آن را مسدود کنند. فیلم "زمین 1947" ساخته دیپا مهتا کارگردان نامی هندوستان ازجمله آثاری بود که با ترسیم نزاع میان مسلمانان و هندوها، مخاطبان سینما در این کشور را به وحدت دعوت کرد. این فیلم که از حضور عامرخان و راهول کانا در نقش کاراکترهای محوری سود میجست نشان داد که چگونه اختلاف میان دو مذهب میتواند موجبات زوال یک جامعه را فراهم کند.
استادان چیرهدست صنعت فیلمسازی هند امروز مغرور از موفقیتهای بهدستآمده به ارتقای محصولاتشان میاندیشند. بالیوود برای جلوگیری از شکست فیلمهای بلندمدت گیشه فروش به فیلمنامههای کوتاهتر، برنامههای فیلمبرداری کوتاهتر و بودجههای کمتر متوسل شده است. امروز بهکارگیری روشهای جدید و ایدههای نو، بالیوود را به صنعت فیلمسازی بیرقیبی تبدیل کرده که هر روزه بر میزان قلمروی خود در دیگر کشورها میافزاید.
و در آخر سینمایی که برخاسته از اعتقادات و فرهنگ و آیین یک کشور 72 ملتی است، امروز با تمام نقاط ضعفی که دارد، بهخوبی در میان سایر کشورهای جهان با فرهنگهای مختلف جای خود را باز کرده است چرا که دستاندرکاران این صنعت بزرگ سینمایی بازار هدف و سرمایه را بهخوبی شناسایی کردهاند و علاوه بر تأمین ذائقه مخاطب داخلی به مخاطب خارجی نیز فکر کردهاند. همین عامل نیز موجب شده تا بالیوود امروز در جایگاه نخست تولیدات سینمایی در جهان قرار گیرد و موفقیتهایش را در سطح بینالمللی نه با دریافت جوایز بلکه با فروش بالای خود تکرار کند و این نکتهای است که در سینمای ایران از آن غافل ماندهایم. شاید سینمای ایران در عرصه جهانی صاحب جوایز بینالمللی باشد و آثار هنریاش در میان فیلم دوستان شناختهشده باشد اما همچنان بازار هدف مشخصی ندارد و نتوانستهاند آنطور که باید جامعه هدف خارج نشین را تحت تأثیر قرار دهد تا برای آثارش تعداد سالنهای مشخص تعیین کنند و برای آثارش مخاطبان خارجی صف بکشند.