سرویس سینمایی هنرآنلاین: برادران ارک از فیلم کوتاه آغاز کردند و با آثارشان نوید ظهور و بروز استعدادهایی جوان و نو را دادند. آنها دو سال پیش با فیلم کوتاه "حیوان" جایزه دوم بخش سینهفونداسیون جشنواره فیلم کن را از آن خود کردند و حالا در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر با "پوست"، اولین فیلم بلند داستانی خود در بخشهای سودای سیمرغ و نگاه نو حضور دارند.
"پوست" روایتی افسانهای از عشق و جنون است که در آن جواد قامتی، فاطمه مسعودی فر، محمود نظر علیان، ناصر هاشمی، هادی افتخارزاده به ایفای نقش میپردازند. این فیلم امروز یکشنبه 20 بهمنماه در پردیس سینمایی ملت به روی پرده میرود. به همین بهانه به سراغ بهمن ارک رفتیم و با او گفتوگویی درباره این فیلم داشتیم که در زیر میخوانید:
آقای ارک، چه شد که بعد از ساخت "حیوان" این بار به سراغ موضوعی افسانهای رفتید و "پوست" شکل گرفت؟
ما همواره دوست داشتیم یک فیلم افسانهای بسازیم، اما این اتفاق نیفتاد و در مقطعی نیز درگیر ساخت فیلم کوتاه "حیوان" شدیم و در ذهن داشتیم که درباره افسانههای آذربایجان که تقریباً از کودکی با آنها آشنا بودیم فیلمی بسازیم. درگیریهایی برای نگارش آن داشتیم و تحقیقاتی را درباره نقاشیهای محمد سیاهقلم انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که نقاشیهای او را در قالب تصویر به سینما بیاوریم، در همین حین با توجه به اتفاقات و این افسانهها به فکر داستانهای هزار و یک شب نیز افتادیم و بر این اساس شروع به نگارش کردیم که این کار دو سال طول کشید و من به همراه برادرم آن را نوشتیم و یک تیم آن را بازنویسی کرد.
میتوانیم اثر شما را یک اثر فولکلور بدانیم؟ آیا به مخاطب جهانی نیز فکر کردهاید؟
مخاطب همیشه به دنبال چیزهای جدید است. ضمن این که فیلم ما بومی نیست و دغدغه همهگیری دارد. ماجرای دعا، جن و طلسم در زندگی همه وجود دارد، حال برخی آن را کتمان میکنند و برخی به دنبالش هستند ما سعی کردیم جنسی از مخاطب را داشته باشیم که به آن علاقهمند است ضمن این که این فیلم بیان احساسات تصویری در قالب افسانه است نه به معنی فولکلور و قدیمی آن. چیزهای جدیدی را بیان میکند که شاید برای مخاطب جذاب باشد و سعی کردیم مخاطب جهانی را نیز در این میان در نظر بگیریم بنابراین مفاهیم گستردهتر بیان شد، اما به هر حال برخی از مسائل فیلم بومی است و باید بهنوعی آن را به مخاطب جهانی نیز القا کنیم.
فیلم شما دومین فیلمی است که در جشنواره امسال به شکل کامل آذری است. برای مخاطب ایرانی که خیلی با زیرنویس هنوز ارتباط برقرار نکرده است، فکر نمیکنید کار کمی سخت شود و نتواند با آن ارتباط برقرار کند؟
من باید فیلم را به زبان ترکی میساختم و باید عاشیق آن را روایت میکرد، شاید ریزش مخاطب داشته باشیم اما ما به آن فکر نمیکنیم و بیشتر به این فکر هستیم که سینما چه تصمیمی برای ما میگیرد. سعی کردیم فیلم جذابی برای مخاطب بسازیم.
میتوان این فیلم را در دسته فیلمهای تجربی قلمداد کرد؟
این فیلم خیالگونه و اندکی ملودرام است و میتوان آن را تجربی هم دانست. درواقع یک رئالیسم جادویی و یک مولتی ژانر است.
بسیاری وقتی فیلم شما را دیدند از آن بهعنوان یک فیلم ترسناک هم یاد کردند. عمدتاً ترس در سینمای ما هنوز خیلی جدی گرفته نشده است و پرداختن به موجودات فرازمینی هم کار سختی است. تا چه اندازه روی این بعد فیلم کار کردید و تمرکز داشتید؟
نمیخواستم فیلمی بسازم که با باز شدن یک در یا بسته شدن آن مخاطب بترسد، اما باید بگویم مخاطب پس از دیدن این فیلم ترسی در دل خود احساس میکند. خیلی در فکر ژانر نیستم. ترسی که مخاطب حس میکند از فیلم نشئت میگیرد و از جهان ناشناختههاست و این ناشناس بودند ترس برای مخاطب به همراه دارد.
بازیگران فیلم برچه اساسی انتخاب شدند؟ از ابتدا به فکر استفاده از بازیگران بومی بودید؟
یک سری بازیگر چهره میخواستیم که نشد و بعد هم که خوب فکر کردیم تصمیم گرفتیم از بازیگر چهره استفاده نکنیم تا مستندگونه باشد. بازیگران فیلم همه از بازیگران تئاتر تبریز هستند که برخی برای نخستین بار جلوی دوربین ظاهر میشوند. درواقع ترکیبی از بازیگران بومی تئاتر و تلویزیون تبریز هستند و امروز که فیلم تمام شده و بر پرده سینما میبینم از ترکیب بازیگرانم بسیار راضی هستم.
تمرین و دورخوانی هم داشتید؟
بله تمرینها و دورخوانیهای ما در کل جریان فیلم وجود داشت. ما پیش از ساخت دکور و پس از ساخت دکورها تمرین داشتیم چراکه کل لوکیشن ساخته شد و بازیگران تا به نقش برسند باید در آنجا حضور مییافتند و در این بخش بسیار اذیت شدند. اما در جریان فیلم خیلی تمرین نداشتیم جز در مواردی که برداشتها متعدد میشد که آن هم به وسواس زیادی که ما داشتیم برمیگشت و طبیعی هم بود. از سوی دیگر تزلزل من و بهرام بیشتر بازیگران را اذیت کرد، دو نفری کارگردانی کردن کار را سخت میکند چون دو نظر و عقیده متفاوت وجود دارد.
شنیدم که کار شما در مرحلهای با مشکل مواجه شد و مجبور به تغییر برخی از عوامل شدید؟
بله، بخشی از فیلم ما با یک گروه کار شد، اما از جایی مجبور به تغییر عوامل شدیم چرا که ما میخواستم فیلم مستندگونه باشد ولی آنها میخواستند سینمایی باشد و همین باعث شد تا همکاری ما ادامه پیدا نکند. درنهایت به سراغ عوامل بومی تبریز رفتیم که این همکاری بسیار اتفاق خوبی بود در این پروژه عوامل بومی بسیار به ما کمک کردند تا با همدلی بتوانیم فیلم را به سرانجام برسانیم.
کاری که شما انجام دادید کار سختی است که کمتر کسی به سراغ ساخت آن رفته است؟
هر چیزی را که سخت باشد دوست دارم تصویری کنم و در بازآفرینی هم سعی کردیم به واقعیت برسیم تا مردم آن را بپذیرند و برایشان باورپذیر باشد. ما میتوانیم هر چیز غیرواقعی را باورپذیر کنیم که خیلی هم واقعی نباشد. این در افسانهها نیز وجود دارد و ما باید آن را در قالب تصویر پیاده میکردیم که به همت دوستان این اتفاق افتاد.
از آنجا که به موضوع ماورا و موجودات فرازمینی پرداختید، فیلم تا چه اندازهای متکی به جلوههای ویژه بصری است؟
در بحث جلوههای ویژه ما بیشتر جلوههای میدانی را داشتیم، اما یک سری از مراحل نیز توسط جلوههای ویژه بصری انجام شد. آنچه مخاطب میبیند میدانی است و دوست داشتم تمام آنچه مخاطب میبیند دکوراتیو باشد، درنهایت تنها با استفاده از جلوههای بصری چیزهایی را به آنچه در بخش میدانی نمیتوانستیم عملی کنیم اضافه کردیم.
موسیقی فیلم شما موسیقی متفاوتی از آذربایجان است. کمی هم درباره ساخت موسیقی فیلم توسط بامداد افشار بگویید. چطور با او آشنا شدید؟
او دو سری موسیقی از ابتدا تا انتها ساخت که موسیقی اول را با وجود آن که بسیار دوست داشتیم، اما احساس کردیم خیلی با تصاویر ما و مضمون فیلم هماهنگی ندارد. بنابراین بامداد دوباره با بهرهگیری از موسیقی آذربایجان و قفقاز موسیقی را ساخت که بسیار متفاوت شد و حال درستی به فیلم داد. او پیش از این نیز تجربه کار موسیقی محلی را داشت. پیش از او موزیسینهای چهرهای به من معرفی کردند، اما این ترس را داشتم که نتوانم پیشنهادهایم را به آنها بدهم، درنتیجه بامداد افشار را محمد نجاریان تدوینگر فیلم به ما معرفی کرد و وقتی فیلم را دید پذیرفت و با ترس من همراه شد و بهنوعی با من همراهی کرد که واقعاً شگفتزده شدم. او کم نیاورد و همکاری خوبی را برای ما رقم زد که باعث شد در موسیقی اتفاقی که میخواستیم رقم زده شود.
رقابت در بخش نگاه نو امسال را چطور ارزیابی میکنید؟ ضمن این که شما در بخش سودای سیمرغ نیز پذیرفته شدهاید.
امسال رقابت بسیار سختی وجود دارد و تقریباً از همه نسل سینما حضور دارند. درواقع ما بیشتر با آنها هم مسیر هستیم و از ما شناختهشدهترند. ما امسال در کنار نام بزرگان سینما قرار گرفتهایم و این برای ما کافی است چرا که ما دو جوان هستیم که در ابتدای راه قرار داریم.
فکر میکنید حضور در جشنواره تا چه اندازه روی دیده شدن فیلم اثرگذار باشد؟
بسیار زیاد، تا الان روی کار ما بسیار اثر داشته و خیلی از دوستان و مخاطبان منتظر هستند تا کار ما را ببینند. درواقع این اثرگذاری باعث شد تا انرژی که ما از دست دادیم و سختی که برای ساخت آن کشیدیم را جبران کند. ما حتی فکر نمیکردیم برای حضور در جشنواره انتخاب شویم، اما این که از بخش نگاه نو به بخش سودای سیمرغ نیز راه یافتیم بسیار خوشحالمان کرد. این یعنی فیلم ارتباط خوبی با مخاطب برقرار کرده و توانسته نظر مخاطبان را جلب کند. این اتفاق به ما یادآوری کرد آنچه فکر میکردیم اشتباه بود. فیلم فقط مال خودمان نیست و الان برای همه است و از آن دسته فیلمهایی است که مخاطب دوستش دارد.
و سخن آخر؟
از آقای مصباح تهیهکننده کار که حامی ما بود و حتی لحظهای که فیلم کم آورد و به این همکاری ادامه داد و مسیر فیلم را مشخص کرد و همچنین بچههای تبریز که بسیار با ما همکاری کردند و با درایت او یک همکاری خوب شکل گرفت، ممنونم. او سینمای مستقل را شخصی حمایت کرد و پشت فیلم ایستاد، در حالی که کم پیش میآید کسی حامی هنر و فیلم اول باشد و سینما برایش اولویت داشته باشد و این بسیار ارزشمند است.