سرویس سینمایی هنرآنلاین: در حالی که کمتر از 10 روز به برگزاری سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر باقی مانده است، از عصر روز شنبه پنجم بهمنماه ویژهبرنامه "تا جشنواره 38" به همت معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران، بهمنظور معرفی آثار راهیافته به این دوره از جشنواره و رونمایی از اقلام تبلیغاتی فیلمها در مرکز همایشهای برج میلاد برگزار میشود.
در نخستین روز از این ویژهبرنامه دو فیلم "بیصدا حلزون" به کارگردانی بهرنگ دزفولیزاده که در بخش نگاه نو حضور دارد و مستند"خط باریک قرمز" به کارگردانی فرزاد خوشدست معرفی شدند.
در ابتدای این نشست که محمود گبرلو اجرای آن را برعهده داشت، بهرنگ دزفولیزاده کارگردان، علیرضا جلالی تبار بازیگر، محمدرضا جهانپناه فیلمبردار، امین انتشاری جلوههای ویژه و مهدی نریمانی دستیار تهیهکننده حضور یافتند.
دزفولیزاده که خود از عکاسان شناختهشده سینماست، این بار در مقام کارگردان در این نشست حضور یافت و درباره فیلم خود بیان کرد: فیلمنامه اولین اثر من فضایی مرتبط با زندگی ناشنوایان دارد و حلزون اشاره به بخش میانی گوش است که تأثیر بسزایی در شنوایی انسان دارد. قصه ما در یک خانواده ناشنوا اتفاق میافتد و طبیعتاً ورود به چنین موضوعاتی سخت است بهخصوص که ما با بودجه و سختی کار همراه بودیم.
بازیگران بسیار انرژی صرف این فیلم کردند
وی با ذکر این که بازیگران فرصت زیادی را صرف تمرین زبان اشاره کردند، افزود: یک ماه و نیم برای چند نقش وقت گذاشتیم و بازیگران هم برای نقششان انرژی زیادی صرف کردند. هانیه توسلی نقش یک کمشنوا را بازی میکند و محسن کیایی و پدرام شریفی هم با زبان اشاره صحبت میکنند. درواقع پیش از قصه ما متوجه میشویم وقتی محسن کیایی به دنیا آمده ناشنوا بوده و برادرش هم زبان اشاره را بهواسطه او یاد گرفته است.
دزفولیزاده با گلایه از این که فیلمشان در بخش رزرو سودای سیمرغ قرار گرفته و اگر به بخش مسابقه راه پیدا کند قطعاً میتوانند در بخشهای مختلفی کاندید باشند، گفت: در بخشهای مختلف بچههای بسیاری زحمت کشیدند. از زمانی که پیشتولید 50 روزه داشتیم همه برای تمرین حاضر بودند که اگر تمرین نمیکردیم زمان فیلمبرداری دو برابر میشد.
در ادامه جهان پناه فیلمبردار این فیلم نیز درباره همکاری با یک کارگردان عکاس عنوان کرد: به نظر من کارگردان باید سختگیر باشد و اتفاقاً همکاری خوب درنتیجه همین سختگیریها اتفاق میافتد.
او ادامه داد: تابستان گذشته فیلمنامه به دست من رسید و از محتوایش لذت بردم. بهمرور هم در جریان نسخههای متعدد تکاملیافته قرار گرفتم و خوشحالم که در این کار چالشی با کارگردان نداشتم. فیلمنامه برای هر دوی ما حرف اول را میزد.
وی افزود: من بهعنوان فیلمبردار باید بتوانم با قصه ارتباط بگیرم سپس با جلسات اولیه با کارگردان متوجه شوم که چقدر امکان همکاری وجود دارد وقتی به اشتراکات هم پی میبریم دیگر کار سخت نیست و راحتتر پیش میرود درواقع فیلمنامه خودش به ما میگوید چه کار کنیم.
علیرضا جلالی تبار از بازیگران این فیلم نیز گفت: زمانی که بهرنگ دزفولیزاده عکاس بود در چند پروژه با هم کار کردیم و بهخوبی او را میشناسم و میتوانم بگویم ازجمله سینماگرانی است که دقیقاً میدانست از فیلمش چه میخواهد. درواقع همکاری زمانی اتفاق میافتد که بازیگر به کارگردان اعتماد داشته باشد و بداند قرار است جنس جدیدی از روایت را ببیند.
دزفولیزاده نیز در ادامه این صحبتها اشاره کرد: علیرضا جلالی تبار لطف زیادی به من داشت که با داشتن چنین سابقهای حاضر شد در این فیلم با نقشی کوتاه اما بسیار تأثیرگذار حضور داشته باشد. شروع قصه ما با بازی اوست و در ادامه اتفاقات متفاوتی رخ میدهد. علاوه بر این اخلاق حرفهای از ویژگیهای بارز اوست و نشان میدهد که از نسل بازیگران حرفهای است.
فیلمنامه 14 بار بازنویسی شد
دزفولیزاده درباره فیلمنامه توضیح داد: پنج سال پروسه نگارش طول کشید زیرا تیمهای مختلفی در بخش نگارش میآمدند اما احساس میکردم هنوز مسیر درستی را پیش نگرفته تا این که آخرین کسی که به ما اضافه شد تا حدودی از دنیای ناشنوایان شناخت داشت و توانستیم سیناپس خوبی بنویسیم. ما تقریباً تا قبل از شروع کار 14 بار فیلمنامه را بازنویسی کردیم و ارشاد بازنویسی آخر را خواند به همین دلیل مراحل پروانه ساخت بهسادگی انجام شد، مرتضی شایسته نیز بهعنوان تهیهکننده همکاری خیلی خوبی داشت.
وی ادامه داد: پروسه انتخاب بازیگران فیلم نیز چهار ماه طول کشید چون ایفای این نقشها راحت نبود و میدانستیم که ناشنوایان انسانهای حساسی هستند و اگر فکر کنند زیست واقعیشان به تصویر کشیده نشده، این فیلم برایشان پذیرفتنی نخواهد بود. از طرفی برخی بازیگران برایشان سخت بود که این حساسیتها را بپذیرند.
در بخش دوم این نشست امین انتشاری مسئول جلوههای ویژه این فیلم اظهار کرد: در صنف ما جلوههای ویژه به دو دسته تقسیم میشود، نامرئی و مرئی. ما باید در یک فیلم رئال، پلانهایی خلق کنیم که در فضای کامپیوتری شکل گرفته است. مثلاً در یکی از چالشها سکانس آبگرفتگی داریم که بازیگر با این که وجود ندارد با صحنه تعامل میکند. سعی کردیم مخاطب همه اینها را به شکل نامحسوس احساس کند. امیدوارم اگر به سودای سیمرغ راه پیدا کردیم این تلاشها دیده شود.
نریمانی نیز بیان کرد: طبق معمول تولید در ایران مشکلات خاص خود را دارد. البته با حضور عوامل و تیم حرفهای کار راحتتر است. بحث جذب سرمایهگذار یکی از مهمترین عواملی است که دست تهیهکننده را برای تولید مناسب باز میگذارد. البته ما تولید بدی نداشتیم و تلاش کردیم آنچه کارگردان و تیم میخواهند فراهم کنیم.
دزفولیزاده در تکمیل این بحث اضافه کرد: اجتماعی بودن قصه شرایط تولید را سخت میکرد و دلم نمیخواست در هر لوکیشنی که بارها تیمهای مختلف کار کردهاند فیلمبرداری کنیم. به همین دلیل فیلمبرداری در لوکیشن اصلی ما که آتلیه بود ماهها طول کشید. من فضای آکواریومی میخواستم که نشان دهد انگار آدمها در این فضا گرفتار شدهاند و درواقع آتلیه یکی از شخصیتها را بازی میکند. در این مسیر فیلمبردار کمک بزرگی کرد تا کار واقعی و درونی دربیاید.
وی افزود: من به خاطر حرفهام آتلیههای مختلفی رفتم و دراینباره حساسیتهای بیشتری داشتم. پیش آمده بود که بهناچار کار میکردیم و در تدوین به نظر میآمد تصاویر از جنس فیلم نیست و کنار میگذاشتیم.
انتشاری در آخرین صحبتهایش گفت: سینمای ایران قاب و تصویر خود را دارد و در جلوههای ویژه هم همین شکل است. میتوان گفت در چند سال اخیر اتفاقات خوبی در سینما و این حوزه رخ داده و این جای خوشحالی دارد. مدیر جلوههای بصری باید از زمان نگارش فیلمنامه با فیلم همراه شود. ما برای برخی سکانسها استوری بورد داشتیم و این خیلی مهم است برای این که جلوههای ویژه به کمک کار بیاید و به لطف کار خوب فیلمبردار، من هم میتوانستم کار را بهتر انجام دهم.
کارگردان فیلم سینمایی "بیصدا حلزون" در پایان گفت: من ادعایی در زمینه کارگردانی ندارم و سعی کردم قصهام را روایت کنم. بیشتر ناراحتم که هانیه توسلی برای بازی در این نقش که سختیهای زیادی از نظر جسمی کشید نمیتواند در بخش سودای سیمرغ دیده شود. البته این ناراحتی برای تمام بازیگرها و تمام عوامل است.
بیتأثیر از نگاه کیارستمی نیستم
اما در ادامه این برنامه آنونس فیلم "خط باریک قرمز" مستندی که بارها در فستیوالهای داخلی و خارجی موفق به جوایز متعددی شده است، با حضور فرزاد خوشدست کارگردان کار معرفی شد.
فرزاد خوشدست در توضیح عنوان تازهترین مستند خود بیان کرد: نام فیلمم یک تشابه نسبی با یک فیلم خارجی دارد و پذیرش این موضوع برای من سخت بود. البته ترجمه انگلیسی فیلم تفاوت دارد، ضمن این که شخصاً معتقدم صحیح نیست تشابه اسمی بین هیچ فیلمی وجود داشته باشد، اما این نام از دل فیلم بیرون آمد و ترجیح دادیم به تشابه توجهی نداشته باشیم.
وی توضیح داد: من سال 94 فیلمی ساختم در زندان زنان به نام "زنی که نام ندارد" که در فستیوالهای زیادی نمایش داده شد در آن اثر با خانمی مواجه شدم که از 13 سالگی در زندان بود و آن زمان 31 سال داشت. او به خاطر جرمی که مرتکب شده بود ابتدا به کانون میرود و بعد زندان رجایی شهر و سپس به زندان قرچک ورامین منتقل میشود. روزی که با او خداحافظی میکردم به من گفت کاش کارتان چند روز بیشتر طول بکشد پرسیدم چرا؟ گفت چون در این روزها قرص آرامبخش نمیخورم و راحت میخوابم.
خوشدست گفت: در آن زمان عباس کیارستمی در مقام مشاور کارگردان کنار من حضور داشت و زمانی که موضوع را برای او تعریف کردم به من گفت پس این کار را ادامه بده و اگر فکر میکنی فیلمت در روند تولید باعث میشود فضای تنگ و تاریک حبس برایشان امیدبخش شود دست از کار نکش. این سخن انگیزهای شد و من رفتم تا با بچههای زیر 18 سال یک پروژه آزمایشی را انجام دهیم و ببینیم نتیجه دارد یا نه و خوشبختانه نتیجه شگرفی رخ داد. "خط باریک قرمز" به استناد نقدهایی که تاکنون دیدهام فیلم 88 دقیقهای پر ضربآهنگ و خوش ریتم است. من از سال 94 تحقیق و پژوهش را در کانون اصلاح و تربیت شروع کردم و تحقیقات به من کمک کرد کار متوقف نشود.
وی ادامه داد: این کار با مستندهای کلاسیک تفاوت دارد و بخشهایی چون گریم، طراحی لباس و ... همه از عوامل حرفهای سینما انتخاب شدند. از نظر هزینه هم با بودجه یک کار داستانی سینمایی برابری میکند. بهخصوص که بازیگران حرفهای ازجمله هنگامه قاضیانی و فرهاد اصلانی حضور داشتند با این تفاوت که باید نقش خودشان را بازی میکردند.
این کارگردان با اشاره به این که یک مشاور در گروه نمایش و یک مشاور در گروه روانشناسی داشته در پاسخ به این که چقدر از همنشینی با عباس کیارستمی تأثیر گرفته است، گفت: نمیتوان جهان آدمها را به هم شبیه دانست و از طرفی تأثیرات را کتمان کرد. هر انسانی یک جور به دنیا نگاه میکند اما معاشرت من با عباس کیارستمی کم نبود و نمیتوانم بگویم که بیتأثیر از نگاهش هستم.
وی همچنین بیان کرد: ما در کشوری هستیم که متأسفانه آمار جرم بالاست. این فیلم هم برای موضوعی مرتبط با جرم پیشنهاد میدهد که آن را عملی میکند و جواب هم میگیرد. اگرچه در آخر مسئولان را مخاطب قرار میدهد اما روی سخنش با همه مردم است. درنتیجه این کار، امیدوارم نگاه افراد به آدمی که مجرم است تغییر کند. اساساً این که پیام را برای چه دلیلی میخواهم روایت کنم برایم مهمتر از این است که بخواهم با فرم بازی کنم. درواقع تأثیرگذاری اثرم در جامعه اولویت پیدا کرده است و حتی اگر یک نفر هم نگاهش با فیلم من عوض شود برایم غنیمت است و انگار که به هدفم رسیدهام.
این مستندساز همچنین با توضیح قصه اثر گفت: فیلم با قصهای که در ذهن من بود منطبق شد که برای خودم هم جالب بود. من سینمای مستند را ناظر صرف نمیبینم و معتقدم کارگردان باید پتکی به جهان واقعیت بزند. آن مستندی که فقط روایت میکند به نظر من گزارش تصویری است. من هنوز با این فیلم حرفهایم را نزدم و تا زمانی که اکران عمومی نشود نمیتوان دربارهاش بیشتر صحبت کرد.
خوشدست در پایان ضمن ابراز خوشحالی از حضور فیلم در جشنواره فجر، درباره تولید فیلم گفت: تدوین این کار پنج ماه طول کشید و فیلمبرداری آن در جشنواره سینما حقیقت جایزه گرفت که میتوانم بگویم برای همکاران، یک کلاس درس است. امیدوارم این فیلم بتواند مخاطب را درگیر کند.