به گزارش هنرآنلاین، فیلم سینمایی "حوا، مریم، عایشه" به کارگردانی صحرا کریمی سینماگر افغان متولد ایران این روزها در سینماهای هنر و تجربه در حال اکران است.
نخستین فیلم بلند داستانی کریمی مستندساز ("زنان پشت فرمان رانندگی") که تولید شرکت فرانسوی نوری پیکچرز متعلق به کتایون شهابی تهیهکننده ایرانی است، شهریور پیش در بخش افقهای جشنواره فیلم ونیز روی پرده رفت. کریمی در "حوا، مریم، عایشه" کلیشههای رایج در مورد افغانستان خصوصاً درباره زنان را به چالش میکشد و زندگی سه زن از سه قشر متفاوت جامعه در کابل امروز را به تصویر درمیآورد.
نوید محمودی کارگردان فیلمهای "رفتن" و "رونا مادر عظیم" که خود سالها در فیلمهایش به مشکلات و مهاجرت مردم افغانستان پرداخته است، در یادداشتی برای فیلم سینمایی"حوا، مریم، عایشه" نوشت:
مهمترین مشخصه فیلم "حوا، مریم، عایشه" این است که قصه آدمهایی را بازگو میکند که زندگیشان تحت تأثیر جنگ است. یعنی هر سه زنی که در فیلم روایت زندگیشان را میبینیم آدمهایی هستند که قربانی جنگ شدهاند و هر بلایی که سر آنها و عشقشان آمده است به دلیل جنگ بیش از چهار دهه در افغانستان است.
وقتی سرزمینی مدام درگیر جنگ باشد آدمها زیاد فرصت عاشق شدن و تجربههای عاشقانه را ندارند، آدمها مدام با پرخاش و رفتارهای ضربهای و چکشی بزرگ میشوند، آدمها خیلی احساس نمیکنند و برای اینکه از زندگیشان لذت ببرند باید عاشقانه زندگی کنند و بیشتر درگیر میشوند که فقط روزگار بگذرانند و نماد این قصه در فیلم"حوا، مریم، عایشه" مردها هستند که ما فقط از این مردها یکیشان را میبینیم؛ مردی که از رفیقبازی و نوعی از عیاشی میآید و زمان خود را سپری میکند و این هم برمیگردد به جنگهای دائمی و چندین و چند ساله افغانستان. یعنی آدمها فرصت زندگی کردن در کنار هم را نداشتند.
احساس میکنم در فیلم صحرا کریمی، زندگی سه زن جوان افغان که میانگین سنیشان 25 سال است از این تجربه رنج میبرند و این تجربه مردهای همیشه در حال جنگ و در حال فرار از جنگ برای زنده ماندن، تجربهاش در رابطههای عاشقانه و زندگی زنانه آنها آمده است.
صحرا کریمی نیز خودش از همین فضا در فرار بوده، به اسلواکی مهاجرت کرده و پناهنده شده، دکترای سینما گرفته و به افغانستان برگشته است و درست است که در افغانستان بزرگ نشده اما وقتی فردی در افغانستان بزرگ نمیشود نمیتوانیم بگوییم از افغانستان خبر ندارد زیرا امروز روز ارتباط است و ما میتوانیم در هر جای دنیا بهسادگی با دو سه کلیک کردن در گوشیها تماس تصویری بگیریم.
تصورم این است که تصویر این زنها بسیار قابل لمس و درک نمایش داده شده است. قصه اول، قصه قابلفهمتر و دوستداشتنیتری برای من بود و خیلی توانستم با آن ارتباط بگیرم. قصه دوم در سه قصه برایم رتبه آخر را دارد و قصه آخر در فیلم شبیه به "هفت و نیم"ساخته بنده دارد. قصهای که دخترها درگیر معضلات روابط قبل از ازدواج هستند که بر اثر عشق برایشان اتفاق میافتد و میمانند با مسئلهای بنام ازدواج که با آن چه کنند.
درمجموع تصویر افغانستان بعد از چهل سال در فیلم "حوا، مریم، عایشه" هست. شاید دوست داشتم کمی بیشتر در فیلم افغانستان را میدیدم که قطعاً به خاطر فضای امنیتی و جنگ صحرا کریمی مجبور شده است بیشتر در فضای داخلی آن را مدیریت کند و البته جایی که در قصه پایانی افغانستان پر از بوق و شلوغ را میشنویم با نمادهای خوب برای جامعه افغانستان.
امیدوارم صحرا کریمی با همین قدرت فیلم دومش را شروع کند.