سرویس سینمایی هنرآنلاین: چند شبی است که تلویزیون دو سریال جدید برای پخش از شبکههای مختلف را آغاز کرده است که هر دو اثر حال و هوایی خارج از فضای تهران دارند. "گیلهوا" و " به رنگ خاک" دو مجموعهای هستند که فضای بومی دارند، با حضور بازیگران شناختهشده در نقش شخصیتهای محلی، و با طراحی لباسهایی از اقوام ایران، اما فاقد گویشها و لهجههای مربوط به آن شهر.
درواقع مدتهاست که در آثار تلویزیونی ما این بخش مهم نادیده گرفته میشود، مگر آنکه کلیت اثر به شکل کاملاً بومی و در مراکز استان تولید شده باشد. در عموم آثاری که از مرکز تهران در شهرهای مختلف ساخته میشوند، گویشها و لهجههای محلی جایی ندارند. (در این بین، سریال "پایتخت" تا حد زیادی استثناست). این مسئله میتواند دلایل مختلف داشته باشد که ناتوانی بازیگران، نبود مربیان مناسب برای آنها، نبود وقت یا بودجه کافی ازجمله آنهاست. این مسائل باعث شده است اغلب آثار تلویزیونی که تولید میشوند صرفاً در لوکیشنهای استانی قرار گیرند و کارگردانان نیز ترجیح بدهند از گویشها و لهجههای محلی که میتواند منجر به اعتراض و شکایت شود، استفاده نکنند. نتیجه این است که فضای کار جلوه واقعی ندارد. مخاطب نیز آنطور که باید نمیتواند ارتباط برقرار کند و حتی در مواردی کل کار را پس میزند.
مخاطبان بومی دوست دارند آثار تصویری را با گویش محلی خود ببینند و استفاده از گویش فارسی برای کسانی که مثلاً گویش آنها کردی، بلوچی، مازندرانی یا گیلکی است، قابل پذیرش نیست. این در حالی است که اگر در ساخت یک اثر بومی به همه جزئیات بومنگاری توجه شود، قطعاً گویش و لهجه هم پذیرفتنی خواهد شد. برای این کار لازم است نویسنده یا کارگردان، فرهنگ بومی مورد نظر را خوب بشناسد، درباره ضربالمثلها، عادات رفتاری، ویژگیهای شخصیتی غالب، شیوه ابراز احساسات اعم از نوع قهر، خشم، مهرورزی و ارتباطات و تعاملات انسانی در اقلیم موردنظر اطلاعات داشته یا کسب کند تا گویش و لهجه درست از آب دربیاید و تقلید شیوه ادای کلمات نباشد.
زمانی که نویسندهها و کارگردانها بهاندازه کافی درباره یکی از نواحی کشور اطلاعات داشته باشند و بر اساس فرهنگ همان منطقه بنویسند و کارگردانی کنند، بازیگر حتی اگر بومی نباشد با کمی تلاش میتواند زحمات نویسنده و کارگردان را تکمیل و اثری باورپذیر ارائه کند، اما در بسیاری مواقع شخصیتها بهاندازه کافی باورپذیر نیستند و داستان بهدرستی پرداخت نمیشود، درنتیجه مخاطب نمیتواند شخصیتها را باور کند.
همین عوامل بهظاهر کوچک میتواند سبب شود مخاطبان با آثار نمایشی از این دست نتوانند ارتباط برقرار کنند. به نظر میرسد هم سازندگان باید جرات و جسارت بیشتری به خرج دهند و هم این که سفارشدهندگان باید بیشتر حمایت کنند تا تولیدکنندگان دست به ساخت آثاری با ریسک بالا بزنند. بهرهگیری از هنرمندان بومی، معرفی آنها به مراکز استانی و حتی تولیدکنندگان تهرانی نیز میتواند سبب شود آثار متفاوتتری در تلویزیون ساخته شود و مخاطبان علاوه بر آشنایی با لوکیشنهایی در خارج از تهران با گویشها و لهجههای مختلف نیز آشنا شوند.