به گزارش هنرآنلاین، داریوش ارجمند بازیگر که این روزها سریال"ستایش" را در تلویزیون روی آنتن دارد، با حضور در برنامه "چهل تیکه" پنجشنبهشب به شبکه نسیم رفت و از خاطرات حضورش در سه اثر پرطرفدار سینمای ایران سخن گفت.
ارجمند در ابتدا در پاسخ به پرسش محمدرضا علیمردانی مجری برنامه که چطور در نخستین نقشآفرینی سینمایی خود در فیلم"ناخدا خورشید"حضور پیدا کرد و سیمرغ بلورین جشنواره فجر را به خود اختصاص داد؟ گفت: بزرگترین سهامدار این جایزه استاد ناصر تقوایی است. "ناخدا خورشید" را دوست داشتم. خاطرم هست در پایان صحنهای که ناخدا چاقو را از سینهاش درمیآورد، به سمت ساحل راه افتادم و در آن قهوهخانهای که درست کرده بودیم نشستم. لباسهایم خونی بود. نمیدانم چه حالی داشتم که آقای تقوایی شانههای من را گرفت و گفت: "داریوش تمام شد" حال عجیبی داشتم و با تمام وجود اشک میریختم. من ناخدا را دوست داشتم.
او در بخش دیگری از صحبتهایش اظهار کرد: اگر عاشق نقشی نباشم و دوستش نداشته باشم و مهمتر اینکه اگر باورش نداشته باشم اصلاً بازی نمیکنم. من به کارهایی که نکردم افتخار میکنم. قطعاً بازی در فیلم "ناخدا خورشید" شانس بزرگی بود. چرا که اولین کار حرفهایام را با یک کارگردان بسیار بزرگ آغاز کردم و با قصهای اقتباسی که از یک رمان بسیار مشهور و بسیار درست و دقیق ایرانی شده بود. بعد از ناخدا خورشید کار کردن برای من سخت شد. چرا که متر و معیار من آقای تقوایی بود و توقع من زیاد شده بود و تربیتشده او بودم. آرزو داشتم که یک بار دیگر مقابل دوربین او باشم که متأسفانه نشد.
ارجمند درباره همکاری با مسعود کیمیایی در فیلم "اعتراض" نیز گفت: وقتی مسعود کیمیایی برای "اعتراض" من را به دفترش دعوت کرد، میدانست من اهل اینکه قصه گوش بدم نیستم. کارگردانها معمولاً این را میدانند که من سناریو را میخوانم. آقای کیمیایی سناریو را به من داد. خاطرم هست به آقای کیمیایی گفتم سناریو را میخوانم اگر دوست داشتم بازی میکنم، دوست نداشتم بازی نمیکنم و او هم قبول کرد. وقتی سکانس اول فیلم را خواندم سریع به آقای کیمیایی زنگ زدم و گفتم قبول میکنم. به نظرم هیچکس چنین سکانس حیرتآوری ننوشته که یک مردی زنی را کشته و درواقع نمیدانیم که زن کشته شده، در آخر سکانس میبینیم دوربین زیر میز را نشان میدهد و متوجه خون روی زمین میشویم و به نظرم متن این فیلم بینظیر نوشته شده بود.
داریوش ارجمند در پاسخ به این پرسش که نخستین آشنایی با داود میرباقری و همکاری با او چطور اتفاق افتاد؟ نیز توضیح داد: به نظر من داود میرباقری سینمای دینی را در این کشور احیا کرد. آقای میرباقری برای من تعریف کرد که برای دیدن فیلم "جستجوگر" به سینما رفت و در این فیلم بازی من را دید. زمانی که امام علی (ع) را نوشته در ذهنش بازیگر نقش مالک اشتر من بودم. بعدها متوجه شدم که خیلیها مدعی این نقش بودند. اما من اعتقاد دارم اگر نقشی برای من است، قطعاً خودم بازی میکنم و هیچکس نمیتواند آن را بگیرد. من آدم صبوری هستم. صبر کردم تا اولین فیلم سینماییام "ناخدا خورشید" باشد، یا اولین تجربه حضور در سریال مذهبی همکاری با آقای میرباقری باشد.
او درباره حضور در سریال امام علی (ع) نیز گفت: من دو بار برای حضور در نقشی ترسیدم یکی سریال "امام علی (ع)"و دیگری فیلم "آدمبرفی". چرا که روایتی شنیده بودم که مالک به همسرش میگوید حضرت علی (ع) درباره مالک اشتر گفته:"مالک برای من همان است که من برای پیامبر."این جمله را هر شخصی بشنود زانوهایش میلرزد و حالا قرار بود من چنین نقشی را بازی کنم. اگر نقش را ضایع میکردم دیگر نمیتوانستم در این کشور بمانم. در آخر پناه بردم به حرم حضرت رضا (ع). به دوستم گفتم برایم استخاره کن. استخاره کرد و گفت نمیدانم نیتت چیست اما هر چه هست نمیتوانی نه بگویی و هر کاری هست انجام بده. من با اعتقادم این نقش را بازی کردم.
ارجمند در پایان درباره همکاری مجدد با داود میرباقری در فیلم "آدمبرفی" نیز عنوان کرد: زمانی که داود میرباقری "آدمبرفی" را پیشنهاد داد، سر مونتاژ سریال "امام علی (ع)" بودیم. او در ابتدای سناریوی "آدمبرفی" که به من داد بخوانم نوشته بود:"در تمام لحظاتی که اسی دربهدر را برایت مینوشتم، دلم برای مالک اشتر میسوخت. اما شک نکردم تو کاری خواهی کرد کارستان." اتفاقاً این مسئولیت من و طبعاً ترس من از ایفای چنین نقشی را بیشتر میکرد. بعد فهمیدم اکبر عبدی قرار است با من همبازی شود. وقتی با اکبر عبدی بازی میکنید 50 درصد باختید، چون او اکبر عبدی است و استاد است. حالا من در فیلمی بازی میکنم کنار عبدی که نقش بسیار متفاوتی دارد و قرار است زن شود. جالب است که اولین کسی که از من برای نقشی که بازی کردم تجلیل کرد او بود.