سرویس سینمایی هنرآنلاین: سینمای کودک و نوجوان در ایران همواره زیر سایه سینمای بزرگسالان بوده است. پیش از انقلاب کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان تنها جایی بود که فیلمسازی برای بچهها بهطور تخصصی پیگیری میشد و سینماى حرفهاى عاری از نگاه تخصصى به این شاخه از سینما بود.
با تأسیس مرکز سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1349 تعدادی فیلمساز و طراح جوان مانند عباس کیارستمی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، مرتضی ممیز، نورالدین زرین کلک، امیر نادری، فرشید مثقالی و علیاکبر صادقی شروع به ساخت یا مشارکت در تولید فیلم برای کودکان کردند که هر کدام دغدغههایی را در عرصه کودکی دنبال میکردند. حاصل این تلاشها ساخت فیلمهایی چون "نان و کوچه"، "زنگ تفریح"، "عمو سیبیلو"، "سفر"، "سازدهنی" و "رهایی" بود که توانستند در جشنوارههای خارجی نیز دیده شوند.
در واقع، با تأسیس کانون، سینمای کودک و نوجوان از اوایل دهه 50 شکل جدی به خود گرفت. بعد از انقلاب و با تشکیل واحد کودک و نوجوان در بنیاد سینمایی فارابی در اوایل دهه 1360، سینمای کودک و نوجوان جان تازهای گرفت و با تولید فیلمهایی چون "خانه دوست کجاست"، "باشو غریبه کوچک"، "دونده"، "مشق شب"، "شهر موشها"، "گربه آوازهخوان"، "گلنار"، "دزد عروسکها" و "پاتال و آرزوهای کوچک" به اوج رسید. مرضیه برومند، محمدعلی طالبی، کامبوزیا پرتوی، محمدرضا هنرمند و مسعود کرامتی از چهرههای شاخص این شاخه از سینما در دهه شصت بودند.
دوران طلایی سینمای کودک در دهه 1370 نیز با تولید فیلمهایی چون "سفر جادویی" ابوالحسن داوودی، "مدرسه پیرمردها" علی سجادی حسینی، "کلاه قرمزی و پسرخاله" ایرج طهماسب، "الو الو من جوجوام" مرضیه برومند و "خواهران غریب" کیومرث پوراحمد ادامه پیدا کرد.
سینمای کودک و نوجوان اما در سیر صعودی خود باقی نماند و از دهه 1380 رو به افول گذاشت. در این سالها افراد بسیاری در این حوزه فعالیت کردند که امروز هر کدام نامهای آشنایی هستند، اما نباید از این نکته غافل ماند که سینمای امروز دیگر همانند سابق نیست. سینمای کودک و نوجوان ما پس از انقلاب شکل جدی به خود گرفت اما در 40 سال گذشته با فرازوفرودهای بسیاری همراه بوده و امروز به جایی رسیده است که اصلاً حال خوشی ندارد.
سینمایی که در دو دهه گذشته خاطرات بسیاری را برای کودکان به یادگار گذاشته بود امروز از خلاقیت، نوآوری و جذابیت عاری است. در واقع، سینمای کودک و نوجوان نیز مانند سینمای بزرگسالان اسیر و گرفتار رابطههاست تا ضابطهها و این امر موجب شده است خالقان سالهای دور از این سینما کنارهگیری کنند و دیگر دست و دلشان به ساخت فیلم کودک و نوجوان نرود. مشکل اصلی نبود آثار مناسب برای کودکان و نوجوانانی است که امروز در دنیایی از رسانهها زندگی میکنند. کودکان و نوجوانان امروز سبدشان خالی از خوراک فرهنگی مناسب است و به همین دلیل رنگ و بوی فرهنگهای دیگر بهراحتی روی بوم ساده آنها نشسته است و با فرهنگ غنی کشور خودمان آشنایی چندانی ندارند. نبود قصههای مناسب و هیجانانگیز هم مزید بر علت شده است.
از سوی دیگر، سرمایهگذاران به دلیل عدم بازگشت سرمایه دیگر تمایل چندانی به سرمایهگذاری در این حوزه ندارند که نتیجه آن تولید کمتر فیلمهای کودک و نوجوان است. همان اندک آثاری هم که تولید میشوند در گردونه اکران با بیمهری مواجه میشوند و برخی نیز رنگ اکران را یا دیر به خود میبینند یا اصلاً نمیبینند.
این اتفاقات تنها بخشی از مشکلات سینمای کودک و نوجوان است، سینمایی که یادآوری آن در هفته ملی کودک بسیار ضروری است. در این پاییز برگریزان باید به فکر کودکان و نوجوانانی بود که قرار است نسل آیندهساز این کشور باشند و طبعاً باید با فرهنگ ایرانی بزرگ شوند، اما خوراک فرهنگی آنها بسیار اندک است. هر روز باید روز کودک و نوجوان باشد و هر روز باید به فکر این قشر از جامعه بود، قشری که آینده کشور در دستان آنهاست.