سرویس سینمایی هنرآنلاین: "روسی" سومین ساخته سینمایی امیرحسین ثقفی در مقام کارگردان است. هرچند فیلم از رشد چشمگیر ثقفی در مقایسه با دو اثر قبلیاش نشان دارد و او در نوع روایت، شیوه جدیدی را انتخاب کرده است، اما موضوع فیلم چیز جدیدی نیست.
داستان درباره زنی است که همسرش در زندان است و حالا مورد تعرض قرار گرفته است. زنی که به همسرش علاقهای ندارد و دوست دارد پیش مردی بازگردد که پیش از این دوستش داشته است. حالا روایت میان زن و تقابل میان دو مرد است.
آنچه بیش از هر چیز مخاطب را درگیر فیلم میکند این است که نمیداند داستان فیلم در کجا اتفاق میافتد. بهره گرفتن از لوکیشنهای شمال کشور در زمستان و نوع قاببندیها بیش از هرچیز بر سردی فضای حاکم بر فیلم و اتفاقات ناگواری که در داستان رخ داده است میافزاید.
جهان فیلم، سرد و بی روح است. آدمها هر کدام از گذشته زخمی با خود دارند و حالا این زخم به نوعی در این بیزمانی و بیمکانی سر باز کرده است، زخمهایی کهنه که درد آن بر دوش آدمهای این شهر بیمکان سنگینی میکند. هر کدام به واسطه این زخم، سنگی برداشتهاند و به هم میکوبند، دردی که همواره همراه آدمهاست، عشقی که پس زده شده است، خیانتی که در گذشته شکل گرفته و حالا دامنگیر شده است، مردی که زنش به واسطه دائمالخمری او را ترک کرده و زنی که مورد تعرض قرار گرفته است، و این باعث میشود تا بار دیگر قصه زن روسی زنده شود، زنی که سالها پیش دست کمک به سمت مردی جوان دراز کرده است، اما او ناجوانمردی کرده و حالا عذابش دامان همه آدمهای نزدیک به او را میگیرد. کارگردان با استفاده از المانها و نمایش استعارهگونه این سنگینی و این خشم فروخورده را به نمایش میگذارد.
فیلمبرداری بینقص کاوه قاسمزاده و طراحی صحنه و لباس محسن دارسنج بیش از هرچیز دیگری در فیلم به رخ مخاطب کشیده میشود. استفاده از رنگهای سرد و بیروح بر فضای غمآلود و پر از نفرت و کینه میافزاید و قابهایی را به مخاطب عرضه میکند که هرکدام به تابلوهای نقاشی میمانند که در خود دردی به همراه دارند، قابهایی عمدتا خلوت که بازیگر در راس آن قرار دارد.
بازیگران فیلم شامل صابر ابر، امیرآقایی، طناز طباطبایی و میلاد کیمرام هر کدام وزنههایی هستند که به یک میزان قصه را پیش میبرند، اما وزن بازی صابر ابر به دلیل ایفای نقش مردی دائمالخمر که دختری نوجوان دارد و زندگی شکست خورده، بیش از سایرین در فیلم دیده میشود. بازیگران هر کدام به درستی در خدمت کارگردان و آنچه او میخواهد قرار دارند و هرکدام به درستی از ایفای نقش برآمدهاند.
با این حال، مخاطب شرایط داستان افراد را درک نمیکند و این شاید نقطه ضعف فیلم باشد، چرا که مخاطب در واقع با کاراکترهایی روبهروست که هیچ درباره آنها نمیداند و شناسنامه هرکدام توسط دیگری به مخاطب عرضه میشود. از این رو، فیلم بیشتر به یک کارت پستال زیبا شباهت دارد تا فیلمی با داستانی گویا و عمیق.