سرویس سینمایی هنرآنلاین: مهمترین امتیاز فیلم "نبات" رابطه پدر- دختری است که به مدد بازی خوب شهاب حسینی باورپذیر و ملموس به نظر میرسد و پگاه ارضی موفق میشود نخستین سنگ بنای داستانش را درست بگذارد و رابطه آن دو را چنان عمیق و دلنشین نشان دهد که وقتی سروکله ناگهانی زنی مشکوک پیدا میشود که ارتباط پدر و نبات را به تنش میکشاند، ماجرا برای مخاطب اهمیت بیابد و بخواهد آن را دنبال کند اما در مسیر پیشرفت داستان قادر نیست داستانی پرفرازونشیب از رابطه عاشقانه پدر و دختری تعریف کند که بعد از پشت سر گذاشتن بحرانی بزرگ، دوباره یکدیگر را مییابند و تازه ارزش و اهمیت رابطه دونفرهشان را درک میکنند.
در تمام طول فیلم پدر نگران است که اگر رازش نزد دختر فاش شود، چه اتفاق وحشتناکی رخ میدهد و همه کشمکشهای او با سایه در جهت جلوگیری از وقوع چیزی است که از آن هراس دارد. در پایان راز سربهمهر که از ابتدا قابل پیشبینی است، بالاخره برای نبات عیان میشود و او همه چیز را میفهمد اما هیچ اتفاقی نمیافتد. دخترک گریه میکند و بعد همه چیز به روال قبل بازمیگردد و داستانی که بهواسطه یک عنصر بیپایه و اساس بحرانی شده است، مثل حباب توخالی میترکد و تعلیق و اضطرابی که فیلم برای مخاطب به وجود آورده است، پوچ و بیمعنی به نظر میرسد و کل داستان زیر سؤال میرود. زیرا اگر نبات در همان ابتدای داستان نیز ماجرا را میفهمید، خیلی راحت با آن کنار میآمد و فاجعهای را به دنبال نداشت که نیاز به این همه کشمکش میان سعید و سایه داشته باشد.
در واقع زمانی آرامش و حال خوب نبات در انتهای فیلم معنا و کارکرد دارد که ما در طول رابطهاش با سایه میدیدیم که او غیرمستقیم و بی آن که از ماجرای اصلی باخبر شود، پاسخی برای پرسشهایش درباره گذشته دریافت میکند و بهواسطه آگاه شدن از سرگذشت سایه به شناخت متفاوتی از رابطه خود با مادرش میرسد اما فیلم اساساً توانایی پاسخگویی به پرسشهای طرحشده در داستان را ندارد و با سهلانگاری و بیتفاوتی از مهمترین دلایل درگیریهای میان شخصیتها میگذرد و مخاطب هرگز نمیفهمد که چرا سایه رفته است و نبات تا به حال هیچ تصویری از مادر مردهاش ندیده است. با چنین ابهام و گنگی در انگیزهها و کنشهای شخصیتها، امکان درک و همدلی با آنها از بین میرود و هرچقدر سایه میکوشد ما را با احساسات خود همراه کند و شفقت و همدردی مخاطب را به سدت آورد، ناکام میماند و شخصیتی غیرمنطقی و نامعقول جلوه میکند. فرجامی هم که درنهایت داستان برای سایه رقم میزند، بیش از آن که حس حسرت ناشی از فرصتهای ازدسترفته به خاطر اشتباهات را القا کند که گاهی هرگز جبران نمیشود، از دل تفکری برمیآید که در "شاید برای شما هم اتفاق بیفتد" جریان دارد و قرار است درس عبرتی برای دیگران باشد و فیلم را در سطح سریالهای تلویزیونی کلیشهای تقلیل میدهد.