سرویس سینمایی هنرآنلاین: اشکان خیلنژاد را بیشتر در عرصه تئاتر میشناسیم. "پسران تاریخ"، "این زندگی بالاخره مال کیه؟"، "پچپچههای پشت خط نبرد" و چند اثر دیگر از جمله آثار او در حوزه نمایش است که کارگردانی کرده است، اما این بار نه به واسطه آثار نمایشی بلکه به واسطه حضورش در عرصه سینما به سراغش رفتیم. خیلنژاد این روزها با نخستین اثر کوتاه سینمایی خود "تلقین" در سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران حضور دارد.
او در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره ایده نگارش فیلمنامه فیلم "تلقین" بیان کرد: فیلم برداشتی است از قسمتی از نمایشنامهای نوشته جابر رمضانی که روی آن کار کردیم و حاصلش فیلمنامه "تلقین" شد. با این فیلم 22 دقیقهای اولین تجربه کارگردانی من در سینما و فیلم کوتاه رقم خورد.
خیلنژاد ادامه داد: در این کار سعی کردیم چیزهایی را که دوست داریم و فکر کردیم باید تجربه کنیم رقم بزنیم. بسیار از این کار لذت بردم و بسیار آموختم. پیش از این تئاتر کار کرده بودم و در طی مدت کار در حال قیاس این دو مدیوم با هم بودم. جاهایی خیلی تفاوت داشتند و نقاطی بود که وقتی فکر میکنم بسیار آموختهام.
این کارگردان تئاتر در ادامه درباره ادامه خط فکری خود از تئاتر تا سینما نیز گفت: فکر میکنم بیارتباط نباشند. در تئاتر مسائل همه درگیر فرم، بدن، فضا و مکان هستند، اما در تصویر همه چیز تحت سیطره به اصطلاح واقعیت حرکت میکند. فیلم "تلقین " از این حیث روی لبه مرز حرکت میکند که واقعیت داشتن یا نداشتن مکان، فضا و مکان را در بر میگیرد. در این نقطه میتوان گفت که با آثار تئاتری من تشابه دارد.
خیل نژاد در پاسخ به این سوال که آیا قصد ادامه این مسیر را در سینما دارد یا خیر، عنوان کرد: بسیار زیاد دوست دارم سینما را ادامه دهم. هر ایده یا هر کانسپتی خودش میگوید که در چه مدیوم و اندازهای اتفاق بیفتد. اگر واقعبین باشیم بعضی از کانسپتها و ایدهها در اندازه فیلم کوتاه و تصویر، برخی در یک پرفورمنس بعضی در یک سالن رسمی تئاتر و حتی برخی نیز در یک فیلم بلند خود را نشان میدهند. بنابراین در حال حاضر ایدهای درباره فیلم بلند ندارم، اما یکی دو ایده وسوسه انگیز درباره تئاتر و فیلم کوتاه دارم حال باید دید برای کدام یک شرایط تولید فراهم میشود.
کارگردان "تلقین " همچنین درباره تامین منابع مالی و تفاوت آن با حوزههای دیگر نیز اظهار کرد: تمام کسانی که در کار با من همکاری کردند غیر از صداگذار از دوستانم بودند و به همین دلیل مسئله تولید برای من خیلی پیچیده نبود. وقتی فیلم ساخته شد، انجمن سینمای جوان در مقام تهیه کننده بخشی از منابع مالی آن را تامین کرد و فیلم را خرید و این اتفاق خوبی برای من بود که در نخستین گام حضور در سینما قرار دارم. در بخش سخت افزاری باید منابعی تامین میشد که امروز دیگر هزینه آن کم هم نیست. البته بسیاری از دوستان هم سالهاست که در این فضا مشغول کار هستند و تهیه کنندگان و سرمایه گذاران خصوصی نیز در این بخش حضور دارند، اما فکر میکنم در نهایت فیلم کوتاه روندی را باید طی کند تا ساخته شود و این نه میتواند بهانهای باشد برای ساخته نشدن و نه میتواند حتی مانعی باشد برای آن. صادقانه نمیتوانیم بگوییم فیلمهایی که با بودجههای اندک و با سختی تولید میشوند بخشی از ایدهآل خود را از دست میدهند. رفتن به سمت تجربه در ذات فیلم کوتاه نهادینه شده است و بخشی از این تجربه در حوزه تولید است. نمیتوان مدعی بود که میخواهیم هوای تازه ای را استشمام کنیم، اما در مسائل تولید و ساخت عین سینمای بدنه رفتار کنیم. این دو با هم در تضاد خواهند بود. کسی که فیلم کوتاه میسازد علاوه بر این که به فرم جدیدی در قصه و نوع روایت تازهای فکر میکند در حوزه تولید نیز باید به جریان متفاوتی نسبت به سینمای بدنه فکر کند و باید برای آن راهکار پیدا کند و ایدهاش را عملی کند. حال چه با سرمایه اندک چه با سرمایههای خیلی اندک چون در فیلم کوتاه سرمایه هنگفتی وجود ندارد.
خیلنژاد در خاتمه درباره جشنواره فیلم کوتاه تهران و حضور در آن نیز گفت: پیش از این به شکل پراکنده مخاطب بودم. فکر میکنم هر جشنی محلی است برای گفتوگو و هر گفتوگویی به ما یادآوری میکند که باید پویا باشیم و ایجاد انگیزه میکند و حتی نقد میکند. میتوان به واسطه این جشن با کاستیهای خود آشنا شد یا سرکوب و سرخورده شد و اینها بخشی از پروسه فیلمسازی است. درست مثل پروسه زندگی یا هر هنر دیگری. نمیتوان گفت کسی که در حوزه تجسمی فعالیت میکند این سرکوبها را ندارد. به هر حال زندگی است و این جشن نیز برآمده از زندگی است و نهادینه شده با زندگی است و جشنواره امکان پویا شدن، نقد شدن، تشویق شدن را برای هر فیلمساز فیلم کوتاه فراهم میکند. حال برخی از این طریق هدفهایی دارند و وارد سینمای بدنه میشوند که آن هم قابل احترام است و هر کسی برای خود آیندهای متصور است و برخی نیز فیلم کوتاه را پلهای برای ورود به جریانی دیگر نمیدانند و به عنوان یک مدیوم مستقل آن را میشناسند و مدام در حال تجربه کردن هستند که قابل احترام است. هدف نهایی مهم نیست وقتی در جشنواره حاضریم در آن زمان دست به یک کنش اجتماعی میزنیم که برای من اهمیت دارد.