سرویس سینمایی هنرآنلاین: در سالهای گذشته با نزدیک شدن به ایام ماه محرم و صفر شبکههای مختلف تلویزیون اقدام به ساخت سریالهای مناسبتی میکردند و این اتفاق نزدیک به یک دهه استمرار داشت، اما حالا در حالی که دهه اول ماه محرم آغاز شده است نه تنها خبری از پخش آثار جدید به گوش نمیرسد بلکه ظاهرا مدیران تلویزیون تصمیم دارند که بار دیگر آثار قدیمی را که در طی این سالها ساخته شدهاند به نمایش بگذارند.
این اتفاقات در حالی رخ میدهد که برای ما ایرانیها روایت قصه زندگی سالار شهیدان بسیار حائز اهمیت است و در سالهای گذشته نیز آثار چندان درخشانی در این حوزه ساخته نشدهاند.
با این که بارها و بارها بیان شده است که زندگی امام حسین (ع) به لحاظ روایت بار معنایی بسیار زیادی دارد، اما هنوز برای مدیران تلویزیونی این موضوع مسجل نشده است که در این حوزه اقدام به ساخت آثار درخشان کنند و برای آن ردیف بودجه مناسبی را در نظر بگیرند. آثاری که در این زمینه تاکنون ساخته شدهاند حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسند و بارها و بارها در این ایام از شبکههای مختلف تلویزیون پخش شدهاند. حال سوال اینجاست که آیا واقعا تنها با ساخت سریالی چون "مختارنامه" میتوان گفت که حق مطلب ادا شده است؟ ما نه تنها در تلویزیون بلکه در سینماهم آثار چندان شاخصی در این زمینه نداریم. سالهاست که تلویزیون در این ایام اقدام به پخش فیلم سینمایی "روز واقعه" میکند، اما آیا با ساخت این فیلم باز هم حق مطلب ادا شده است؟ در چند سال اخیر نیز احمدرضا درویش با ساخت "روز رستاخیز " تلاش کرد تا بخشی از این واقعه دردناک انسانی و تاریخی را به نمایش بگذارد، جدا از بحثهای حاشیهای که ساخت این فیلم به همراه داشت نکته اینجاست که اتفاقا آن فیلم هم نتوانست آنطور که باید و شاید به زندگی امام بپردازد و این نقطه مجهول همچنان باقی است.
حال باید این نکته را در نظر داشت که چرا سینماگران و کارگردانان اقدام به ساخت قصهای با این حجم از کشش دراماتیک و تصویری اقدامی برای ساخت نمیکنند. آیا بودجهای که برای ساخت این آثار در نظرگرفته میشود در حد و اندازه ساخت یک سریال الف ویژه نیست یا این که فیلمسازان به دلیل خطوط قرمزی که وجود دارد دیگر انگیزهای برای ساخت آثار تاریخی و مذهبی ندارند؟
در چند سال گذشته داود میرباقری و مهدی فخیم زاده اقدام به ساخت سریالهای تاریخی کردند که هرکدام در زمان خود جزو آثار قابل توجه تلویزیون شناخته شدند، اما حالا نه تنها میرباقری بلک فخیم زاده هم دیگر رغبت و تمایلی به ساخت اثر در تلویزیون ندارند و از این جعبه جادویی رخت بستهاند و به رسانههای دیگری چون شبکه نمایش خانگی پناه آوردهاند.
با توجه به حجم آثاری که در این چند سال در ایام محرم به نمایش درآمدند و به اسم سریالهای مناسبتی برای مخاطب عرضه شدند نباید این نکته را هم فراموش کرد که هیچ یک از این آثار آنچنان که باید به موضوع اصلی نپرداختند و اغلب این آثار تنها شمایلی از ایام عزاداری را به نمایش گذاشتند و باز هم موضوعات اصلی در قصهها گم شدند.
در این که امروز ضعف اصلی سریالها و فیلمهای ما قصه و روایت است هیچ شکی نیست و این موضوع بارها و بارها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. ضعف نگارش در تمامی آثار نمایشی به وضوح دیده میشود که این نیز دلایل بسیاری به همراه دارد. عدم همکاری فیلمنامه نویسان شناخته شده و متبحر در این زمینه و نا آشنایی فیلمنامه نویسان با این مقولات خود میتواند یکی از دلایل اصلی در این هسته گم شده باشد.
بهتر است مدیران تلویزیون با درایت و تیزبینی در این راه گامهای موثرتری بردارند و با ایجاد فضای مناسب برای فیلمسازان شرایط را به گونهای فراهم کنند تا افراد کاربلد در ساخت آثار تاریخی به این جعبه جادویی بازگردند و بتوانند با ذهن خلاق و کوشایی که دارند بار دیگر اقدام به ساخت آثار شاخصی کنند که برای نسلهای بعدی نیز علاوه بر داشتن جذابیت یک بار علمی و آگاهی نیز داشته باشد.