سرویس سینما هنرآنلاین: محمدحسین حقیقی از کارگردانان و مدیران باتجربه سینما و تلویزیون ایران است. او که فیلمسازی را سال 1354 در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشهد آغاز کرد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در پستهای مدیریتی همچون؛ مدیر واحد جنگ سیمای جمهوری اسلامی، مدیر امور فرهنگی و هنری معاونت فرهنگی و تبلیغات ستاد مشترک فرماندهی کل قوا، مدیرکل تولید و پشتیبانی معاونت سینمایی، رئیس مرکز گسترش سینمای تجربی و نیمه حرفهای، مدیریت بنیاد سینمایی فارابی و ... به فعالیت مشغول بوده است. حقیقی همچنین در کارنامه سینمایی خود نویسندگی و کارگردانی فیلمهایی همچون "راز خنجر"، ماه و خورشید"، برادههای خورشید"، "سفر به فردا" را دارد.
او در زمان رحلت امام خمینی (ره) مسئولیت ثبت این واقعه تاریخی را داشته و حال پس از 29 سال بخشی از خاطرات این روز را در گفتوگو با هنرآنلاین روایت کرده است.
آقای حقیقی اولینبار خبر درگذشت امام خمینی (ره) چه زمانی به شما رسید و شما در پروژه ثبت تصویری مراسم تشییع پیکر امام (ره) چه نقشی داشتید؟
من در سال 68 دو مسئولیت مدیریت کل تولید و پشتیبانی معاونت سینمایی و همچنین مدیریت امور فرهنگی و هنری معاونت فرهنگی و تبلیغات ستاد مشترک فرماندهی کل قوا را برعهده داشتم. اولین بار خبر بیماری امام را زمانی شنیدم که در جنوب کشور مشغول کار بودم. آنجا به من اطلاع دادند که حال امام خوب نیست و این مسأله مرا شدیداً درگیر کرد. روز شنبه 14 خرداد 68 هم حدوداً ساعتهای 9-10 شب بود که خبر ارتحال امام (ره) را شنیدم و حالم دگرگون شد. صبح روز پانزدهم به دفتر کارم در وزارت ارشاد رفتم و با آقایان انوار (معاون سینمایی) و سید محمد بهشتی (مدیرعامل بنیاد فارابی) تماسهایی را برقرار کردم و در نتیجه، یک ستاد عملیاتی در دفتر من تشکیل شد و در طول چند روز اقداماتی صورت گرفت که آن واقعه تاریخی به شکلی مناسب پوشش تصویری داده شود.
چه اقداماتی انجام شد و چه گروهها و نهادهایی شما را در این مسیر همراهی کردند؟
کل معاونت سینمایی اعم از بنیاد فارابی، اداره کل تولید و پشتیبانی و مراکز وابسته، هر کدام یک سهمی را از پوشش این واقعه بزرگ برعهده گرفتند. ما در همان روز پانزدهم خرداد، تمام نیروهای اداره کل تولید و پشتیبانی و سایر دوستان را بسیج کرده و گروههای فیلمساز مستقل تشکیل دادیم. با مسئولین ستاد ارتحال امام هم یک هماهنگیهایی انجام دادیم که معرفینامه همه فیلمبردارها از طریق دفتر ما ارسال شود. برای اولین بار در دوره کاری من هیچکس نمیپرسید که فلان چیز را برای چه میخواهید؟ بلکه انبار اداره کل تولید و پشتیبانی و انبار بنیاد فارابی باز شد و هر چه که لازم بود را به ما دادند. همچنین یک گروه بزرگ تدارکاتی هم تشکیل شد تا به لحاظ مالی و پشتیانی، از همه برنامههای ویژه پوشش تصویری ارتحال امام (ره) حمایت کنند. همچنین برای هر کدام از گروهها اعم از گروه کارگردانها، فیلمبردارها، مسئولین تدارکات و رانندهها نیز یک سرگروه انتخاب شد تا برنامهریزی کارهای گروه خود را انجام دهند.
پوشش تصویری واقعه تاریخی ارتحال امام خمینی (ره) از چه زمانی آغاز شد؟
ما از زمانی که تیمهای مدنظرمان برای فیلمبرداری و عکسبرداری را تشکیل دادیم، پوشش تصویری مراسمهای رحلت امام (ره) را از جماران و مصلی تهران آغاز کردیم. گروههای ما از همان شب اول تا ده روز بعد از آن اتفاق، به صورت شبانهروزی و با عشق و بدون هیچ چشمداشتی کار کردند و خیلی از دوستان در آن مدت اصلاً به خانههایشان نرفتند. فعالیت بخشهای مختلف اداره کل تولید و پشتیبانی اعم از لابراتوار، واحد صدا، واحد تدوین و سیستم مالی به صورت شبانهروزی انجام میشد و همه دوستان هم برای ارتباط بهتر به یک بیسیم مجهز بودند که این بیسیم در نهایت به اتاق من وصل میشد. من از زمان جنگ یک تجربهای در زمینه تقسیمبندی نیروها در عملیات داشتم که همان تجربه را برای پوشش واقعه رحلت امام (ره) نیز در پیش گرفتیم. ما نقشه مسیرهای منتهی به بهشت زهرا (س) را از ستاد رحلت امام (ره) گرفتیم و گروهها را جوری تقسیمبندی کردیم که همه مسیر تا بهشت زهرا (س) تحت پوشش دوربینها قرار بگیرد. قرار بود وقتی تابوت امام خمینی (ره) از جلوی هر دوربینی رد میشود، دوربین پشت سر تابوت حرکت کند و در نهایت همه دوربینها در بهشت زهرا (س) متمرکز شوند و در آنجا از زوایای مختلفی از مراسم تشییع پیکر امام فیلم بگیرند. از آنجایی که مراسم تشییع پیکر امام جزو یکی از تاریخیترین رخدادهای ایران بود، ما تصمیم گرفتیم که تمام آن مراسم را با دوربینهای 35 میلیمتری تحت پوشش قرار بدهیم. البته بعضی از دوستان هم این کار را با دوربینهای 16 میلیمتری انجام دادند و تلویزیون هم تصویربرداریهای خودش را از آن واقعه داشت. در نهایت با تلاشی که همه دوستان انجام دادند، یک اتفاق بسیار بزرگ صورت گرفت و دوربینهای ما توانستند یک حماسه بزرگ را به تصویر بشکند.
سرنوشت فیلمها و عکسهای گرفته شده از مراسمهای ارتحال امام (ره) و مراسم روز تشییع پیکر ایشان چه شد و چه تعداد از آن فیلمها و عکسها پخش شدند؟
زمانی که از مراسم تشییع پیکر امام (ره) فیلمبرداری و عکسبرداری شد، همه فیلمها به لابراتوار رفت تا در آنجا طبقهبندی و تاریخنگاری شوند و در آرشیو بمانند. شاید از هیچ واقعهای در ایران به آن اندازه فیلم و عکس گرفته نشده باشد. در نهایت، یک فیلم حدوداً 100 دقیقهای از فیلمهای روز تشییع پیکر امام توسط مرحوم سیفالله راد برای روز چهلم درگذشت بنیانگذار انقلاب ساخته شد که این فیلم به 7،8 زبان زیرنویس شد و به دست مردم کشورهای دیگر رسید. همچنین یک فیلم مستند دیگر را هم آقایان بهروز افخمی و مسعود نقاشزاده ساختند که البته فکر میکنم به دلایلی در نهایت آن فیلم را آقای نقاشزاده کارگردانی کرد و در تیتراژ هم اسم ایشان به عنوان کارگردان و تدوینگر آمد.
متأسفانه الان خیلی از آن فیلمها و تصویرهای ثبت و ضبط شده از آن واقعه تاریخی در دست مردم نیست و بسیاری از جوانان نسل امروز آن فیلمها و عکسها را ندیدهاند. فکر میکنید که این خلأ از کجا ناشی میشود و چرا آن آثار به عنوان یک بخش مهمی از تاریخ و یا به عنوان آثار هنری در دست عموم مردم نیست؟
به نظرم عمدهترین علتش، غریبه بودن نسل جدید با خود امام راحل است. متأسفانه نسل جدید هیچ شناخت و تصویری از امام خمینی ندارند. امام (ره) کسی بود که اگر در تلویزیون هم سخنرانی میکرد، مردم در خانههایشان پای کاریزما و معنویت این شخصیت بزرگ، گریه میکردند. آن زمان خانهای وجود نداشت که عکس امام را نداشته باشد. امام اهل خانواده و ملاطفت بود و همسر، فرزندان و نوههایش را خیلی دوست داشت. به زیبایی و خوش بودن هم خیلی توجه میکرد و عاقبت به خیری مردم دغدغه اصلی ایشان بود. جوانان امروز چقدر با این شخصیت بزرگ آشنا هستند؟! متأسفانه این آشنایی وجود ندارد و ارتباط جوانان ما با تاریخ قطع شده است. وقتی که شما با خود پدیده آشنا نباشید، طبیعتاً تصاویر ثبت شده در تشییع پیکر آن شخصیت بزرگ هم خیلی برایتان آشنا نیست. تشییع پیکر امام یک واقعه تاریخی بود که همه مردم را درگیر کرد. قابل انتظار بود که تشییع امام خیلی باشکوه برگزار شود اما عظمت آن روز، چیزی فراتر از تصور همگان بود. آن حماسه باید جوانان نسل امروز را به این فکر برساند که امام خمینی (ره) واقعاً که بود؟ اما متأسفانه رشته ارتباطی میان جوانان با تاریخ قطع شده و خیلی از جوانان ما با آن حماسه غریبهاند.
فکر میکنید که صدا و سیما در پخش تصاویر مربوط به مراسم تشییع امام خمینی (ره) با برنامه عمل میکند؟ آیا همه تصاویر به صورت تمام و کمال در اختیار صدا و سیما قرار گرفته است؟
صدا و سیما برای پخش تصاویر آن حماسه باید نیازسنجی کند تا ببیند که چه تصاویری میتواند بیشتر روی مخاطب تأثیر بگذارد و مردم دوست دارند که چه تصاویری را بیشتر ببینند. تعداد آثاری که از آن واقعه ثبت شده، بسیار بالاست و همانطور که اشاره کردم، از هیچ واقعهای به اندازه آن واقعه فیلم و عکس موجود نیست. خاطرم هست که بعدها یک کتاب با عنوان "تصویر آفتاب" برای تقدیر از فعالان هنری آن واقعه چاپ شد که من بالا 100 و چند کتاب را امضاء کرده و فقط به کارگردانهای آن حماسه دادم! تازه اینها فقط کارگردانهای سینما بودند و در صدا و سیما هم خیلی از کارگردانها کار کردند. بنابراین در آن حماسه، خیلی از هنرمندان سهیم بودند و فیلمهای زیادی گرفته شد که به نظرم صدا و سیما میتواند با نیازسنجی، بهترین برنامه را برای پخش آن فیلمها ایجاد کند. گرچه باز هم به نظرم در وهله اول این موضوع اهمیت دارد که مسائل روزمره و حاشیهای باعث نشود که آن اتفاق به دست فراموشی سپرده شود.
تشییع پیکر امام (ره) یک سری حواشی هم به همراه داشت. تابوت امام خمینی در جریان مراسم تشییع جنازه شکست و در این بین عکسی از یکی از عکاسهای حاضر در آن صحنه ثبت و پخش شد که اعتراضهای زیادی را باعث شد. ماجرای آن اتفاقات چه بود و چرا انتشار آن عکس با نقدهای زیادی مواجه شد؟
واقعه تشییع پیکر امام خمینی (ره) یک واقعه دراماتیک بود. همانطور که اشاره کردید، در جریان مراسم تشییع پیکر امام، تابوت شکسته شد و مردم تکههای کفن امام را پاره کردند که به همین خاطر پیکر امام یک بار دیگر کفن شد. یا در همان حواشی به خاطر شلوغی جمعیت، نخستوزیر پاکستان گم شد و نهایتاً او را در بهشت زهرا (س) پیدا کردند. یک نگرانی هم از جانب منافقین وجود داشت چون آنها تهدید کرده بودند که خرابکاری میکند و مراسم را بهم میریزند. در این بین، زمانی که مردم تکههای کفن امام را به تبرک پاره کردند، عکاسهای ما از روی کانتینر، چند عکس را از آن لحظه ثبت کردند. در آن زمان صلاح کار در این بود که عکسهای گرفته شده از صحنه پاره شدن کفن امام (ره) پخش نشود چون ممکن بود که افکار عمومی جهان اینطور فکر کند که منافقین باعث پاره شدن کفن امام شدهاند. با این حال، متأسفانه یکی از عکاسها، تصویری که از آن واقعه ثبت کرده بود را به یک عکاس دیگر نشان میدهد و آن عکاس میگوید که باید این عکس در رسانههای جهان پخش شود تا مشهور و معروف شوی. عکاس ثبتکننده عکس هم این پیشنهاد را میپذیرد و در نهایت عکس به شکل گستردهای پخش میشود. جالب است که شخص پخشکننده عکس آمد به ما گفت که باید جلوی پخش این عکس را بگیرید؛ در حالیکه خودش آن عکس را به رسانههای خارج از کشور داده بود. در نهایت ما از روی فریمهای بقیه عکاسها و زاویه عکس متوجه شدیم که عکاس آن تصویر چه کسی بوده است. البته از آن لحظه، عکاسهای دیگری هم نظیر آقای سعید صادقی عکاسی کرده بودند، منتها آنها عکسها را پخش نکردند.
مشکل پخش آن عکس، زمان پخشش بود یا کلاً معتقدید که هیچ عکسی از تابوت شکسته و کفن پاره شده امام (ره) نباید پخش میشد؟
در آن روز شرایط مناسب پخش عکس نبود و شاید اگر آن عکاس دو روز برای پخش عکسش صبر میکرد، اینچنین مورد انتقاد قرار نمیگرفت. به نظرم عکسی که آن عکاس ثبت کرد، عکس خیلی بزرگی است اما فرستادن عکس به خارج از کشور یک کار غیر اخلاقی بود. شما وقتی یک کار غیر اخلاقی انجام دهید، دیگر به هیچ شکل نمیتوانید آن را توجیه کنید. من معتقدم که آن عکس باید ثبت میشد اما تصمیم چاپ کردنش، آن هم از طریق یک رسانه خارجی اشتباه بود. مشکل ما با خود عکس نبود، مشکل نوع انتشارش بود که باعث شد از آن عکس استفاده دروغ شود. عکاسی که عکس را به خارج از کشور فرستاد، به دنبال ماهیت دیگری بود و به همین خاطر است که میگویم در کارش یک بیاخلاقی صورت گرفت. عکسی که آن عکاس گرفت، عکس زیبایی بود که خود عکسش جای تقدیر دارد اما زمان و محل انتشار آن عکس درست نبود. البته شاید اگر ما خودمان لازم میدانستیم که عکسی از آن لحظه چاپ شود، از عکس سعید صادقی استفاده میکردیم اما سعید صادقی به خاطر حرمت سوژه، به شهرت بیشتر نه گفت و اخلاق را رعایت کرد. یک عکاس معروف فرانسوی هم عکسهای خیلی فوقالعادهای از آن روز گرفت که خیلی از عکسهایش را حوزه هنری چاپ کرده است.
آن عکس به منظور تخریب و ملتهب کردن فضا به خارج از کشور ارسال شد اما چرا به جای منفی جلوه دادن فضا، بازخوردی مثبت را به همراه داشت؟
عظمت واقعه خیلی بیشتر از آن چیزی بود که آن عکس بخواهد به دروغ فضا را ملتهب کند. همه عظمت آن روز را دیدند و متوجه شدند که نمیشود در آن خلأ وارد کرد و دروغ گفت. عکس مورد بحث، عکس زیبا و تأثیرگذاری است اما بیشتر سوژه به دیده شدنش کمک کرده و خود عکاس چیزی به سوژه اضافه نکرده است. در اینجا بحث من بحث هنر و اخلاق هنری است. من خودم در جاهای مخلتفی موقعیت عکاسی داشتهام اما عکاسی نکردهام. مثلاً فرض کنید که یک مادر شهید شده اما بچه همچنان دارد از مادرش شیر میخورد. من این صحنه را عکاسی نکردهام. اگر آن را عکس میگرفتم، عکس فوقالعادهای میشد و بازتاب زیادی داشت اما احساس کردم که اخلاق من در آن عکس نیست. خاطرم هست که یکبار یکی از فیلمبردارهای ما سر یکی از فیلمبرداریها، فیلم گرفتن را قطع کرد و به کمک یک مجروح رفت. نجات دادن یک مجروح درستتر است یا فیلم گرفتن از لحظه شهادت او؟ من معتقدم که همانقدر که نور، زاویه، لنز و ارتفاع دوربین در عکاسی اهمیت دارد، اخلاق هم مهم است. خیلی از جاها ممکن است که گرفتن یک عکس شما را معروف کند، اما منجر به بدبختی یک آدم میشود. من در کارگردانی و فیلمنامهنویسی وقتی میخواهم کاری را انجام دهم، اول به آن کار فکر میکنم که به لحاظ اخلاقی درست است یا نه؟ در جبهه هم همینطور بودم. من میتوانستم عکسهای خیلی مهمی بگیرم و آدم معروفی شوم اما به چه قیمتی؟
پس اهمیت مستندنگاری چه میشود؟ فکر میکنید که در برخورد با اتفاقات ناگوار، چه زمانی لازم است یک تصویری را ثبت کرد؟
مستندنگاری خیلی مهم است اما من اخلاق را در اولویت میدانم. در مورد آن عکس معتقدم که عکاس باید عکس را میگرفت اما پخشش اشتباه بود. مشکل من با گرفتن خود عکس نیست، بلکه پروسه خارج شدن عکس از ایران و انگیزهای که پشتش بود را اشتباه دانستم. انگیزه عکاس از آن کار، شهرت و پول بود. من معتقدم که ثبت کردن یک عکس با استفاده ژورنالیستی از آن فرق دارد. زمانی که ژورنالیست وارد عکاسی میشود، عکاسی هنری را تحتالشعاع قرار میدهد. هنرمندی که من تعریف میکنم، در وهله اول اخلاق دارد و بعد هنر. هنر مرد به از دولت اوست. یک عکاس در مواجهه با جان دادن یک نفر در زیر آوار، وظیفه دارد که به او کمک کند. در اینجا عکس گرفتن دیگر اولویت نیست چون جان یک انسان در میان است. اگر آدم بخواهد کمک به آن فرد را رها کند و صرفاً عکسی را برای فلان رسانه بگیرد، یعنی از طریق بدبختی و سیاهیهای آدمهای دیگر، برای خودش طلا ساخته و به شهرت رسیده است.
طرحی وجود ندارد که سایر فیلمهای موجود از مراسم تشییع پیکر امام خمینی (ع) پخش و به دست مردم برسد؟
من دیگر به آن فیلمها دسترسی ندارم و این موضوعی است که مسئولین فعلی باید به آن فکر کنند. من در گذشته برای دو اتفاق تلاش بسیار کردهام و امروز بابت هر دوی آنها نگرانم. من سعی کردم که نگاتیوهای دوره جنگ تحمیلی قطع نشود و مصرانه پای این اتفاق ایستادم. در آخر هم همه نگاتیوهای اصلی سالم ماند که امیدوارم همچنان هم سالم نگهشان داشته باشند. در مورد نگاتیوهای مراسم تشییع پیکر امام خمینی (ره) هم این تلاش را کردم. به نظرم خیلی حیف است که از این تصاویر استفاده بهینه نمیشود. باید یک مدیریت قوی بیاید و مسئولیت استفاده بهینه از آن تصاویر را برعهده بگیرد. تاکنون به هر دلیلی، اعم از عدم انگیزه در مدیران، نبود منابع مالی مناسب، کم بودن زمان مدیریت و... این اتفاق نیفتاده، اما امیدوارم که در ادامه شرایط طوری پیش برود که از این فیلمها و عکسها استفاده شود چون آن فیلمها صدابرداری همزمان هم شدهاند و امروز فقط آماده استفاده و بهرهبرداری هستند.