سرویس سینمایی هنرآنلاین: این روزها فیلم سینمایی "آذر" به کارگردانی محمد حمزه‌ای روی پرده سینماهای کشور است. حمزه‌ای با اینکه سابقه طولانی در عرصه دستیاری و کارگردانی دارد، اما "آذر"  اولین فیلم بلند سینمایی او محسوب می‌شود که سال گذشته در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. در خلاصه داستان "آذر" آمده است: برای خودم فکرهایی داشتم، آرزو داشتم، می‌خواستم قهرمان بشم، می خواستم اون چیزی که جامعه بهم تحمیل می‌کنه رو کنار بزنم… در فیلم "آذر" نیکی کریمی، حمیدرضا آذرنگ، فرید سجادی حسینی، هستی مهدوی، مهران نائل، شیرین آقاکاشی، مائده طهماسبی، پریسا هاشم پور، مانیا علیجانی و لیلا زارع با حضور پژمان جمشیدی و هومن سیدی به ایفای نقش می‌پردازند. "آذر" فیلمی است که به گفته کارگردانش به نقد مسائل اجتماعی می‌پردازد. به بهانه اکران این فیلم با محمد حمزه‌ای به گفتگو نشستیم که ماحصل آن را در زیر می‌خوانید:

کمی درباره حضور خودتان در پروژه "آذر" بگویید؟

پیش از من بنا بود پوریا آذربایجانی فیلمنامه‌ای را با همین تهیه کننده کار کند تحت عنوان "بندر تهران" که علیرغم انجام کارهای پیش تولید و محیا شدن شرایط فیلمبرداری ظاهرا به دلایلی که دوستان خودشان می‌توانند راجع به چند و چون آن صحبت کنند به این نتیجه رسیدند که ادامه همکاری را متوقف کنند و پوریا آذربایجانی با واگذاری فیلمنامه "بندر تهران" از تولید  آن پروژه انصراف داد و جدا شد.  در این فاصله زمانی در اصل بنا بر تولید یک فیلم بود که در این زمینه با چند فیلمساز برای همکاری صحبت‌هایی شد و من هم در این چرخه قرار گرفتم. تهیه کننده در یک فستیوال کاری از  من دیده بود و بعد هم به سراغ سایر آثار من رفت و آنها را هم دید و بعد از معرفی با من تماس گرفت و جلساتی برگزار شد و تصمیم به شروع این همکاری گرفته شد. در مدت زمان محدودی که داشتیم " آذر" با تمام شرایط خاصش تولید شد و در جشنواره سال پیش به نمایش در آمد و خیلی مورد توجه دوستان در جشنواره قرار نگرفت.

حمد حمزه ای

فیلمنامه "آذر" با توجه به اینکه توسط احسان بیگلری نوشته شده است چقدر برای شما به عنوان کارگردان کار جذاب بود که پذیرفتید به عنوان اولین اثر خود آن را انتخاب کنید؟

ابتدا پیش از پروزه "آذر" با احسان بیگلری مشغول نگارش یک اثر دیگر بودیم روی طرحی که با توجه به شرایط فردی که هردوی ما در بهار 95 داشتیم به سرانجام نرسید و در آن مقطع تصمیم گرفتیم در زمان دیگری سراغ آن طرح برویم، ولی با توجه به شرایطی که در شروع  پروژه  "آذر" پیش آمد ما در مدت زمان بسیار کم و محدودی کنار هم قرار گرفتیم. احسان در مدت زمان بسیار بسیار محدودی فیلمنامه  "آذر" را نوشت و از یک مرحله به بعد با توجه به اینکه بنا بود خودش مرحله مرحله فیلمنامه را همزمان با فیلمبرداری بازنویسی کند، اما کار به پیشنهاد تهیه کننده به علی اصغری سپرده شد و احسان بیگلری از ما جدا شد و ماحصل آن هرآن چیزی که هست امروز بر پرده سینما دیده می‌شود. من به شخصه در کنار دوستانی که دلسوز کار بودند تمام تلاشم را کردم که فیلم با آبرویی ساخته شود.

فیلمنامه "آذر" قرار است به موضوع زنان ومشکلات آنها بپردازد؟ چطور شد که این نوع روایت را  برای آن در نظر گرفتید؟

من این را در یگ گفت وگوی دیگر هم گفتم. اساسا به نظرم نمی‌توان "آذر" را تماما یک فیلم زنانه دانست. "آذر" یک ملودرام خانوادگی است با درونمایه‌ اخلاق فردی و وجدان اجتماعی. بحث "آذر" به نظرم بسیار عمیق‌تر از این است که در سطح به آن پرداخته شود. یک سری از دوستان در رسانه‌ها سعی دارند فیلم را فمنیستی یا زنانه جلوه دهند که فکر می‌کنم این اشاره  و نشانه  درستی نیست که به مخاطب داده می‌شود  و باعث سردگمی او می‌شود. من کاری به خوبی یا بدی "آذر" ندارم. این فیلم هم بالطبع مانند بسیاری از فیلم‌های دیگر نقاط قوت و ضعفی دارد و قاطعانه عرض می‌کنم در این بخش من خودم خیلی بهتر از دیگران متوجه نقاط ضعف و قوت  فیلمم هستم، اما برای اینکه از بحث دور نشویم در ادامه این را عرض می‌کنم که نباید به واسطه  اینکه قهرمان این فیلم زن است در لایه بیرونی اثر را، یک اثر زنانه تلقی کنیم. اینها با احترام،  تعابیرژورنالیستی و تبلیغاتی است که خیلی جاها به بهتر دیده شدن فیلم  کمکی  نمی‌کند وهمانطوری که گفتم می‌توان از منظر جامعه شناختی به مضمون "آذر" و چالشی که او در آن گرفتار است نگاه کرد. از این دریچه که اگر من و ما در موقعیت آذر و امیر قرار بگیریم چقدر خود را محق می‌دانیم برای رهائی از پیچیدگی‌هایی که در چنبره  زندگی ما را گرفتار می‌کند. اینکه از آبرو، روح و روان وشخصیت دیگری خرج کنیم تا خودمان به درجه  دیگری در زندگی و جامعه برسیم،  نکته  بسیار مهمی است که متاسفانه کمتر به آن پرداخته می شود و کمتر کسی به شکل مشخص به آن اشاره می‌کند که امیدوارم با بیشتر دیده شدن فیلم، دوستان منتقد از این زاویه هم به "آذر" نگاه کنند.

محمد حمزه ای

برای اینکه اولین گره داستان شکل بگیرد، قطعا باید دعوای بین دو پسر عمو خیلی جدی‌تر نشان داده می‌شد تا مخاطب مرگ یکی از پسرعموها را باور کند، اما به نظر می‌رسد آنطور که باید این دعوا جدی نیست و  این سوال برای مخاطب پیش می‌آید که با چنین دعوایی مرگ اتفاق نمی‌افتد. در واقع می‌خواهم این سوال را بپرسم که چرا تا این اندازه موضوع جدی گرفته نشد؟

نکته اینجاست که دقیقا همه چیز به عکس مطلبی است که شما می‌فرمائید. از اساس دعوا و درگیری و دلخوری به آن مفهومی که  ماحصل آن بخواهد منجر به اتفاق ناگواری شود نیست و نبوده اتفاقا این دو پسر عمو روابط بسیار گرمی دارند که بناست بر پایه  شراکت، فصل دیگری را در زندگی و روابط خود آغاز کنند و حتی می‌بینیم که عموی امیر اشاره به این ماجرا دارد که امیر بیشتر تمرکز  و مراقبت خود را  روی حفظ روابط خودش و صابر داشته باشد و در آن سکانس گفتگوی آذرنگ و فرید سجادی حسینی آن موقعیت به خوبی تعریف می‌شود، ولی خب همیشه طمع یا میل به خودخواهی و تک روی در همه انسان‌ها وجود دارد  که پا دادن به این میل و خواسته همیشه میوه  خوشایندی برای آدم به همراه ندارد. کما اینکه می‌بینیم اینجا صابر با این میزان توجه فقط به خواسته خود و به آن چیزی که می‌خواهد فکر می‌کند که در نهایت منجر با اتفاقی می‌شود که همه  آدم‌های  داستان درگیر آن می‌شوند. در نتیجه می‌خواهم این را بگویم که اساسا درگیری آن‌ها ریشه  قدیمی ندارد و براساس رو دستی که صابر به امیر و آذر می‌زند آن اتفاق رخ می‌دهد.

بعد از این اتفاق موضوع دیگر دلیل مخالفت‌های بسیار عموی قاتل یا پدر مقتول  با آذر است در حالی که این گره همچنان مجهول است. چرا؟

الان که به فیلم نگاه می‌کنم می‌بینم نکته‌ای که به آن اشاره کردید کاملا درست است و حتی زمان فیلمبرداری هم کلی راجع به آن صحبت کردیم، ولی خب تصورم بر این بود که شاید با اشاره‌هایی که  عمو و حتی همسر او در سکانس‌های پایانی به این نکته دارند اصل ماجرا به مخاطب انتقال داده شود که این خیلی خفیف و کم رنگ است. شوربختانه بازنویسی‌های متعددی که در آن زمان کوتاه داشتیم  با  تصور بر این  که به بهبود قصه کمک کند، تبدیل  به نقطعه ضعف فیلم شد و البته  من هم به نوبه  خودم در این ماجرا مقصرم که چرا  با فیلمنامه‌ایی که هنوز به قوام نرسیده بود کار را کلید زدم.

چه اصراری بر این بود که از پژمان جمشیدی برای یک سکانس استفاده شود... در واقع دلیل انتخاب بازیگران تا چه اندازه در راستای جذب مخاطب در گیشه بود. اگر اینطور است  پس چرا خیلی در تبلیغات محیطی و مجازی از حضور این بازیگران  استفاده نکردید؟ آیا از ابتدا به این گروه بازیگری فکر کرده بودید یا خیر؟

اصراری نبود. از ابتدا صحبت‌ها بر پایه  این بود که برای نقش‌های کوچکتر هم از بازیگران شناخته شده استفاده کنیم که  هم به شکل‌گیری کاراکترها کمک کنند و هم "آذر" برای اکران از نظر ویترین شرایط مطلوبی داشته باشد که دعوت از آقای پژمان جمشیدی هم بر همین پایه بود. من هم نمی‌دانم چرا از ظرفیت تمام بازیگران برای معرفی فیلم استفاده نشده و بر اساس چه استراتژی این اینگونه تبلیغات شکل گرفته است. ترتیب بازیگران هم جز یکی دو نفر مابقی هر کدام چند کاندید داشتیم که سعی براین بود آن دوستانی که به  شخصیت‌ها نزدیکترند و زمان کاری آنها اجازه می‌دهد دعوت به همکاری کنیم. چون به هر حال همیشه پائیز، شب عید سینماست واغلب بازیگران و عوامل مشغول به کار در چند پروژه هستند که در نهایت با همراهی دستیار خوبم روزبه سجادی حسینی و همراهی محمد یمینی توانستیم این دوستان را در پروژه "آذر" داشته باشیم.

فیلمی که در جشنواره به نمایش درآمد تا چه اندازه با نسخه اکران عمومی تفاوت دارد؟ کار تدوین مجدد داشت یا خیر؟

 تغییرات جزئی داشت که به نظرم ای کاش در نسخه  جشنواره برخی از این تغییرات اعمال می‌شد. چرا که به نظرم  می‌توانست خروجی بهتری داشته باشد .

حمد حمزه ای

در بسیاری از مواقع آنچه که در فیلمنامه نگاشته شده با آنچه که در ذهن کارگردان هست و تبدیل به تصویر می‌شود تغییر می‌کند این تا چه اندازه درباره "آذر" رخ داد؟

خب این یک نکته کاملا اصولی است که کارگردان است که جان اثر را می‌آفریند و باید همراه و همسو با فیلمنامه باشد تا بتوان اثر کامل و قابل قبولی را تولید کرد، اما در "آذر" همه چیز  تقریبا برعکس شد. یعنی در شکل اولیه این فیلم علیرغم اینکه در پیش تولید اولیه  و در مرحله  نگارش با احسان بیگلری گفتگوهایی داشتیم که به آن فصل مشترکی که در ذهنمان بود برسیم،  ولی در مجموع فضا قدری تغییر کرد و شرایط طوری رغم خورد که ما نتوانستیم احسان بیگلری را تا پایان مجموعه در کنار خود داشته باشیم.

بسیاری از کارگردان‌های فیلم اولی نگارش فیلمنامه اثرشان را خود بر عهده می‌گیرند و به فراخور پیشرفت نگارش فیلمنامه بارها و بارها متن را در ذهن چیدمان می کنند... اینکه به عنوان کار اول به سراغ فیلمنامه شخص دیگری رفتید کار را برایتان سخت نکرد؟

این اتفاق معمول بین فیلمسازان است ولی اصلا قاعده نیست که من برای فیلم اولم یا شاید دومم حتما فیلمنامه خودم را بسازم این نکته را من پیش‌تر در کارهای کوتاه و تلویزیونی خودم هم داشتم و برای فیلمنامه از دوستان دیگری دعوت به همکاری و همفکری می‌کردم که به نتیجه مطلوبتری برسم. من بیشتر در روند  نگارش معتقد به گفتگو و همفکری هستم  و اغلب مواقع ایده را خودم با دوستان مطرح می‌کنم و مرحله نگارش طرح و فیلمنامه را  آغاز می‌کنیم که خب  فیلم "آذر"  از هر نظر استثنا بود که در این مقطع دیگر باید بگویم گذشت؛ اماخودم یکی دو قصه دارم که همراه به دوستان دیگر به اتفاق هم  در حال نگارش آن هستیم.

شما سال‌ها دستیاری کردید فیلم کوتاه و بلند ساختید و حالا در مقام کارگردان ایستاده‌اید، تجربیاتی که طی این  سال‌های دستیاری داشتید چقدر به کمک شما آمد؟

اینکه چقدر تلاش کردم  و این تجربیات چقدر به کمک من آمد فکر می‌کنم اشاره به بخشی از میزان این تلاش در ابتدای سوال شما هست برای ورود به سینما و مشخصا اینجا فیلمسازی که مقصود گفت وگوی ماست راه‌های متفاوت و مختلفی وجود دارد. اعم از درس و دانشگاه و یا دستیاری و کسب تجربه در فیلم‌های مختلف در کنار سایر کارگردانان و فیلمسازان یا راه‌های  دیگری که برای رسیدن به این موقعیت شاید باشد. ولی  از نظر من بهترین راه تجربه عملی سینما، از طریق ساخت فیلم کوتاه است که شما را به عنوان یک فیلمساز بیشتر و سریعتر از آنچه هست به واقعیت سینما نزدیک می‌کند و بدون  اینکه متضرر شوید به شکل رایجی که در بدنه سینما هست با فیلم کوتاه می‌توانید زبان سینما را در شکل روایت قصه،  اجرا و حتی مدیریت گروه تجربه کنید و آماده شوید برای ورود به جریان اصلی سینما. حال همه  اینها را در نظر بگیرید که  من مجموعه اینها را با هم انجام دادم و همگی برای من یک سرمنزل مشخص  داشت و آن هم سینما بود. حالا اینکه در گام اول و در فیلم اول در این سینما موفقیت و تاثیرگذاری من و فیلم من، چقدر و چه میزان  بوده بحث دیگری است که می‌شود در جای خودش راجع به آن صحبت کرد. ولی همانطوری که پیش‌تر اشاره کردم "آذر" بیشتر از انکه محصول یک شرایط ایده آل یا نرمال سینمایی باشد الان بعد از یک سال به نظرم شاید بشود از این منظر به آن نگاه کرد که حاصل یک پروژه صنعتی در مدیوم سینما بود که من  به  عنوان فیلمساز  خیلی تلاش کردم  به سلیقه و نگاه بصری و داستانی  که در کارهای کوتاه و فیلم‌هائی که قبلا ساخته بودم  نزدیک باشد و این وجه صنعتی به مفهوم تولید استودیویی در یک زمان مشخص  و محدود خیلی به چشم نیاید.

حمد حمزه ای

ساخت فیلم در سینمای ایران همواره کار سخت و مشکلی است، کمی از سختی‌های کار اول بگویید؟

سختی  که همیشه بوده و هست  بی تردید از این به بعدش هم خواهد بود، برای من تنها نیست و به نظرم برای همه است به دلیل اینکه ما در این سینما سسیتم مشخص و معینی نداریم همه، همه فن حریف هستند. در این حیطه  همه کار بلد هستند  و در خانه آخر که به ماجرا نگاه می‌کنید و محصولشان را می‌بینید متوجه می‌شوید  شاید یک کار را هم نتوانند به درستی و به میزان قابل توجهی انجام دهند. این نوع نگاه و نگرشی که در این سینما هست به نظرم نبض جریان شکوفائی سینما را می‌گیرد، اما این خیلی خوب است که به جای انکه تصور کنیم نسل جدید و جوان سینما مقابل ما ایستاده‌اند از این زاویه به آن نگاه کنیم که این نسل شریان تازه‌ای در سینما ایجاد خواهند کرد حتا اگر ما مقابل آنها سنگ اندازی کنیم در این سینما متاسفانه هیچ کس سر جای خود نیست و به این موضوع عنایت ندارند که کسی جای دیگری را تنگ نمی‌کند و می‌توانیم سر جای خودمان بایستیم من فکر می‌کنم تجربه‌ای که از ساخت این فیلم به دست آوردم بی اغراق به اندازه سه فیلم بود و هرچند که در این سینما هر بار با یک پدیده  جدید مواجه می‌شویم اما من امیدوارم در کارهای بعدی تجربه  گرانب‌های ساخت "آذر" به مدد من بیاید.

این روزها مشغول چه کاری هستید و آیا قصد دارید کار جدیدتان را آغاز کنید یا خیر؟

تقریبا فلیمنامه کار دومم آماده است و مشغول گپ و گفتیم تا با  یک تهیه‌‌کننده همسو با قصه به توافق برسیم که انشاالله بتوانیم  در شرایط متعادل کار را  شروع کنیم و توامان از کار و فیلمسازی لذت ببریم و دست کم با فیلم زندگی کنیم.