به گزارش هنرآنلاین، جلسه نقد و بررسی "زادبوم" عصر یکشنبه 19 شهریورماه در چهارصد و چهل و ششمین نشست باشگاه فیلم تهران در فرهنگسرای ارسباران با حضور ابوالحسن داودی کارگردان، بیتا منصوری مدیر تولید و مجری طرح، فرید مصطفوی فیلمنامهنویس و احمد طالبی نژاد منتقد سینما برگزار شد.
بیتا منصوری مدیر تولید و مجری طرح این فیلم در ابتدای جلسه گفت: "زادبوم" بر اساس طرح اولیه از رضا میر کریمی بود و باید بخشی از آن به شکل مستند فیلمبرداری میشد، شروع اولین فیلمبرداری به اسفند 85 برمیگردد. سال 86 نگارش فیلمنامه توسط آقایان داودی و مصطفوی تکمیل شد و در دیماه همان سال فیلمبرداری در تهران تا پایان اسفند در قشم و ادامه کار در سال 87 در آلمان و دبی انجام شد. اولین نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر سال 87 بود که سه سیمرغ بهترین فیلم از نگاه ملی، بهترین فیلمنامه و بهترین موسیقی را دریافت کرد که بالطبع در تابستان 88 قرار بر اکران این فیلم بود اما این اتفاق نیفتاد. پس از مدتها "زادبوم" با سالنهای محدود اکران شد اما بهنوعی با همین میزان استقبال خستگی از تن ما رفت. این فیلم نتیجه زحمت گروه بسیار بزرگی در نقاط مختلف دنیا بود، وقتی نتیجه زحمت هر یک از عوامل اعم از نیروی خدماتی دیده نشود خستگی بر تن آنان باقی میماند و این بسیار بد است. درهرحال اکران در چنین شرایطی هم خوشحالکننده است.
ابوالحسن داودی کارگردان "زادبوم" نیز اظهار کرد: رضا میر کریمی بعد از دیدن فیلم تقاطع طی جلسهای درباره طرح اولیه توضیحاتی به من دادند و از علاقه خود به ساخت این فیلم توسط من سخن گفتند، من نیز که از طرح اصلی خوشم آمده بود آن را پذیرفتم. داستان اولیه درباره فردی به نام بیژن دره شویی بود که به نگهداری از تخم لاکپشتها میپرداخت و با مشکلات بسیاری روبرو شد و کار او را متوقف کردند که مجبور به بازگشت به زادگاه خود شیراز شد که در این فیلم خانم تیموریان این نقش و کار را بر عهده داشت. بخش خارج از کشور زندگی او را نیز من و آقای مصطفوی بعدها اضافه کردیم و حدود 9 ماه نگارش کار طول کشید. در آن زمان حوزه هنری از من برای ساخت فیلمی دعوت کرد و زمانی که من این فیلم را به آنها ارائه دادم بسیار استقبال کردند و اصرار داشتند که فیلم را زودتر بسازیم ولی ترجیح من این بود که نگارش فیلمنامه تمام شود و بعد فیلم ساخته شود.
وی در ادامه افزود: در حین نگارش کار چند سفر تحقیقاتی را به قشم انجام دادیم و بخشهای مستند که در فیلم میبینید یک سال زودتر گرفته شد که در فیلم از دوربین خانم تیموریان دیده میشود و تصاویر واقعی هستند. همچنین سکانس آخر فیلم نیز مستند و واقعی است که موعد درآمدن لاکپشتها از تخم به مدت یک هفته در قشم بودیم، جزئیات صحنه آخر اعم از آتش زدن و فنس ها و غیره را انجام دادیم و منتظر بیرون آمدن لاکپشتها از تخم شدیم. این عمل از شب تا صبح اتفاق میافتاد که از 10 شب تا 6 صبح منتظر میماندیم تا بالاخره توانستیم صحنه را بگیریم. ما قرار بود این صحنهها را بهصورت سی جی آی بگیریم اما در آن زمان امکانات آن وجود نداشت حتی 500 بچه لاکپشت به چین سفارش دادیم که برایمان بسازند و نمونههایی نیز ساخته شد اما مشکل این بود که حرکت رباتیکی که داشتند مصنوعی بود و بهمحض اینکه به آب میرسیدند از کار میافتادند بنابراین ترجیح دادیم که این صحنهها را به شکل واقعی بگیریم.
فرید مصطفوی فیلمنامهنویس این اثر نیز بیان کرد: آقای داوودی طرح مفصلی نوشته بودند، شخصیت اصلی نوشتهشده بود و خانوادهها کامل نبودند که تصمیم گرفتیم پراکنده کردن خانواده در اطراف دنیا میتواند کمککننده باشد و با کمک یکدیگر نگارش آن را پیش بردیم.
احمد طالبی نژاد منتقد سینما در ادامه درباره کارگردان این فیلم ابوالحسن داودی خاطرنشان کرد: این سختترین جلسهای است که در آن حضور دارم چون ازیکطرف آقای داودی یکی از آبروهای ما منتقدین هستند یعنی در جهت خنثی کردن یک باور خرافی که منتقدان فیلمسازان خوبی نمیشوند بسیار تلاش کردند و از اولین فیلم ثابت کردند که این باور غلط است. من باید حرمت ایشان را نگهدارم و قطعاً این کار را خواهم کرد. اگر فیلمی بعد از پنج،10 یا 20 سال دیده شود و خستگی و عصبانیت برای مخاطب به همراه نداشته باشد فیلم خوبی است. مسئله مهاجرت و بازگشت به وطن مقوله تازهای نیست. "پرستوها به خانهبر میگردند" زندهیاد مجید محسنی پیش از انقلاب نیز همین تم را دارد و با دیدن "زادبوم" یاد آن افتادم. البته فیلمهایی که با این تم ساختهشده فیلمهای موفقی نبودند، همزمان با ساخت "زادبوم" نیز فیلمی به نام "زاگرس" درباره کارون 3 توسط محمدعلی نجفی ساخته شد که حماسی بود.
وی در ادامه درباره قلعوقمع شدن فیلمهایی چون "زادبوم" تصریح کرد: دلیل درجهیک نشدن این فیلمها دخالتهایی است که از سوی سفارشدهنده وجود دارد، دلیل توقیف شدن "زادبوم" را نمیدانم و چرایی آن ذهن مرا مشغول کرده است. در این فیلم جز تحریک عرق وطنپرستی ندیدم و این نشان از فیلمی ملی، میهنی دارد اما در برخی صحنهها حضور و دخالت نهادهای مختلف را احساس میکردم به همین دلیل باوجود کارگردانی بسیار درخشان اما موضوعات زیادی در آن پرداخته میشود که دوست ندارم و بهتر بود که به یک یا دو موضوع پرداخته میشد. موضوع دختر و شوهر بخش عمده از فیلم را به خود اختصاص میدهد که به نظر نتیجه تصمیم سازندگان فیلم هم باشد که ازیکطرف جنبه سیاسی پیدا میکند چون شوهر یک آقازاده است و این روزها بحث آقازاده بسیار داغتر شده است. البته انتظار انسجام بیشتری از فیلمنامه کار داشتم.
داودی درباره جایگاه مخاطبان و برداشت آنان از فیلم گفت: من از آن دسته از فیلمسازان هستم که معتقدم حق با مشتری است یعنی هر چه مخاطب فیلم من برداشت کند آن درست است چون فیلمی که ساخته میشود خودش باید خودش را توضیح دهد بنابراین چیزهایی که مخاطبان از درآمدن یا درنیامدن فیلم یا بخشی از آن میگویند اشکال فیلم است. بههرحال "زادبوم" یک ضایعاتی را تحمل کرد و اتفاقاتی افتاد که توقیف یکی از آنهاست، من نیز مانند آقای طالبی نژاد دلیل آن را نمیدانم، تقریباً 8 سال این سؤال رادارم و هیچکس پاسخ نداده است.
وی درباره چرایی پرداختن به چنین موضوعی نیز اظهار کرد: فیلم را به این خاطر ساختم که دو مسئله برایم بسیار اهمیت داشت؛ اول شرایط از هم پاشیدن خانوادهها که با توجه به بحران، آنها از هم جداشده و به دنبال آن کم شدن مسئولیتهای اجتماعی و رواج بیاخلاقی در درون جامعه را به دنبال داشت، بهشدت احساس میکردم که شرایط آن با توجه به مشکلات کشور نیز ملموستر است. رکن خانواده، بحران و آسیبشناسی آن برایم مهم بود. در سالهای بعد از انقلاب مغزهایی از دست دادیم که به نظر من ارزش مالیاش بیشتر از همه ثروتهای ملی چون نفت، گاز و سایر معادن است. مضمون فیلم من در مورد بچههای این کشور است، بچههایی مثل دختر من که در این کشور حرفهاش خریداری نداشت و باوجود مدرک المپیاد به آمریکا رفت و در یک شرکت تولید ربات مشغول شده است. در حق "زادبوم" جفا کردند و کسانی از فیلم برداشت بدی کردند. در هیچ شرایطی از قانون تخطی نکردم و همیشه دوست داشتم حرفم را در شرایطی بزنم که از آن دفاع کنم. این فیلم هم در چنین شرایطی ساختهشده است. فیلم برای من یک دکترین و بیانیه است، درجاهایی شما باید شعار و فریاد بزنید و مهارت چگونگی اجرای آنهم داشته باشید.
طالبی نژاد در ادامه برنامه نسبت به "زادبوم" به انتقاداتی اشاره و بیان کرد: در نیت آقای داودی برای مدتزمان یک فیلم تردیدی وجود ندارد اما چرا باید فیلم نزدیک به دو ساعت باشد؟ چیزی که مرا به فکر واداشت پارادوکس پایان فیلم است. موضوع درباره برگشت به وطن است که لاکپشتها پس از سی سال به وطن برمیگردند بنابراین باید فیلم با برگشت لاکپشت پلاک دار تمام شود. حتی سرهنگ هم که در کشتی زندگی میکند، درصحنه پایانی بازیاش لباس نیروی دریایی بر تن دارد با برنگشتنش به ایران تناقض در فیلم را نشان میدهد. این پایانبندی با ساختاری که در ملودرام سراغ داریم تناقض دارد.
داودی که فیلمش 9 سال در محاق توقیف بوده درباره گذشت این مدت و تأثر فیلم بر مخاطب گفت: معتقدم "زادبوم" بهخصوص با رویکردی که ساخته شد فیلمی است که باید تازه مصرف شود چون موضوعی جهانی و مربوط به دورهای معین است. این فیلم اگر در همان دوران به نمایش درمیآمد شاید خیلی از تعابیر کهنگی از آن گرفته میشد، از این نظر شاید با فیلمهای دیگر بسیار تفاوت کند. از 10 سال پیش به لغاتی که استعمال میشود لغات بسیاری بهویژه بهواسطه فضای مجازی افزودهشده تا جایی که زبان شما را کهنه کرده است یعنی این فیلم اگر با توجه به زبان جوانان ساخته شود باید بهطورکلی بازنگری شود. در چنین شرایطی و با توجه به این مدت که از زمان تولید گذشته واژه بیات شدن مناسب است. "زادبوم" نان تازهای بود که با توجه به جفای برخی از افراد روی طاقچه ماند و بیات شد که قابلخوردن نیست.
وی درباره سیاسی بودن فیلم و جناحبندیهایی که با توجه به شخصیت اصلی به آن نسبت داده میشود تصریح کرد: بیژن امیری یک تکنو کرات است نه ایدئولوژیک مذهبی و با توجه به شخصیتی که دارد به اصلاحطلبها نزدیک است. چیزی که مرا اذیت کرد این بود که "زادبوم" را جهتدار دیدند درحالیکه من اصلاً بهدوراز جناحبندی، به شخصیت امیری و مدیریت دلسوزانه در یک جامعه پرداختم و رویکردم نشانه گرفتن جناح یا جریان خاصی نبود.
طالبی نژاد با دفاع از سینمای نسل میانه ازجمله ابوالحسن داودی بهنقد سینمای جدید ایران پرداخت و اظهار کرد: نگاه داودی نگاهی مصلحانه است. این نگاه در فیلمهای کمدی ایشان نیز وجود دارد که با هشدار و ساختن همراه است. در حال حاضر با سینمای ژورنالیستی روبرو هستیم که تاریخمصرف دارد و بیش از یکبار نمیشود دید. با سینمای گزارشی روبهرو هستیم و برخلاف فیلمهای هیچکاک و کلاسیک آمریکا دیالوگ نداریم. به یکی از ستارگان بسیار خوب سینمای ایران گفتم به کلاس فن بیان برو اما به مدت 10 سال با من قهر است. واقعیت این است که بازیگران مشکل فن بیان دارند و دیالوگها هم از این مشکل تبعیت میکنند.
وی در ادامه افزود: "زادبوم" بهعنوان یک فیلم مصلحانه ارزشهای ویژهای دارد که میتواند تأثیر بگذارد کاری که متأسفانه سینمای امروز ما نمیکند و افراد از همان روز اول که فیلمنامه را مینویسند فرش قرمزِ "کن" و پاپیون زدن و دست تکان دادن را میبینند، بعد از دریافت اسکار توسط آقای فرهادی همه به فکر اسکار هستند و تیتراژها را هم دوزبانه مینویسند که از همین ابتدا به مشکل نخورند. این وضعیت خوبی نیست. نسل میانه و بعد از انقلاب که نسل آقای داودی است خوب عمل کردند و جلو آمدند اما متأسفانه عرصه از دستشان خارجشده است.
داودی درباره مهاجرت و سختی بازگشت به وطن بیان کرد: بازگشت به وطن ساده نیست و اصلاً رویکرد فیلم هم همین است یعنی شخصیت امیرعلی با بازی بهرام رادان کسی است که عرق ملی ندارد. از 15 سالگی در آنجاست و در بخشی از فیلم میگوید هرکدام از دول روس یا آمریکا پول بیشتری دهد طرح برای اوست. اتفاقاً فیلم درباره کسانی است که در جستجوی شرایط بهتر رفتهاند و ماندنی شدهاند. اگر به ده نفر هم فیلم تلنگر بزند کافی است.
وی در پایان این جلسه گفت: رشته من جامعهشناسی است و وقتی از دید جامعهشناسی نگاه میکنم سعی میکنم نگاه سیاسی را کنار بگذارم اما برخی با نگاه سیاسی فیلم را میبینند که در آنجا با مشکل روبهرو میشویم و فیلم با تحلیل نامناسب روبهرو شده و به سمت نابودی میرود.