سرویس سینمایی هنرآنلاین: احمد درویشعلیپور کارگردان مجموعه تلویزیونی "محله گل و بلبل" در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره فعالیتهای این گروه برای تولید فصل سوم این مجموعه پرطرفدار تلویزیونی که امروز دیگر فقط مخاطب کودک را در برنمیگیرد و بعضاً مخاطبان بزرگسال را نیز دربر گرفته است، گفت: اراده تولید فصل سوم این مجموعه در دستور کار مدیریت شبکه دو سیما هست، ولی زمان و عملیاتی شدن آن مشخص نیست و تا مهرماه باید صبر کنیم.
وی ادامه داد: با این نگاه فصل سوم "محله گل و بلبل" را خواهیم ساخت که بهتر از فصل دوم باشد و این مستلزم تغییرات است و این میزان تغییرات نیز زیاد خواهد بود، چراکه سطح توقع مخاطب بالا رفته و اگر میخواهیم با این اقبال برنامه بریزیم باید به لحاظ کیفی بالاتر از فصل قبلی کارکنیم. ما فصل دوم را با همین دیدگاه ساختیم و بسیار موردتوجه واقع شد و فصل سوم را هم با همین نگاه طراحی خواهیم کرد.
درویشعلیپور افزود: ایدههایی داریم ولی هنوز این ایدهها خام هستند و اگر ساخته شود با اتفاقات جدید مخاطب را غافلگیر خواهیم کرد.
وی در ادامه در پاسخ به این سؤال که برای مخاطب کودک امروز که نسبت به سنش بهواسطه حضور رسانههای مختلف و بمباران اطلاعاتی که میشود جلوتر است، چقدر خود را بهروز نگه میدارند، اظهار کرد: هر چه جلوتر میرویم تولید کار کودک برای مخاطب این گروه سنی کار سختتری میشود، چراکه بچههای امروز بسیار از زمان خودشان جلوتر هستند و دسترسی آسان به رسانهها و اطلاعات باعث بروز این اتفاق شده است. برای بهروز بودن حتماً باید با خلاقیت طرحهای نو را یافته و اجرا کنیم و از امکانات روز استفاده کنیم مثل جلوههای ویژه بصری و بهره بردن از آن، چراکه تخیل کودک بسیار قوی است و میخواهد ما برایش رؤیا بسازیم. از سوی دیگر باید پیام آموزشی در لایههای پایینتری از طرح قصه باشد. کودک امروز پیام مستقیم را برنمیتابد و ما در تولید فصل دوم این نگاه را داشتیم و محله گلوبلبل دو را به این شکل به تولید رساندیم. باید ایدهها تقویت شوند و کارها بالاتر از زمان تولید شوند.
درویشعلیپور همچنین درباره خلق شخصیتهای منفی و بازخورد مخاطبان و خانوادهها نیز بیان کرد: ما در فصل دوم برای خلق شخصیت "برفک " در همان ابتدا بازخوردهایی داشتیم که مربوط به قسمتهای اول بود و شخصیت برفک هنوز جا نیفتاده بود. برای باورپذیری شخصیت باید طوری کار میکردیم که بیننده آن را باور کند و نمیخواستیم غیرقابلباور باشد، چراکه بعد منفی آن در این صورت میسر میبود. باید کمی قدرت و حضورش در قسمتهای اول محکم میبود تا مخاطب خردسال ترس را داشته باشد و بهمرور و در 90 قسمت با او ارتباط برقرار کند. همان بچههایی که در قسمتهای اول از این شخصیت میترسیدند زمانی که به استودیو میآمدند مدام سراغ برفک را از ما میگرفتند. این در حالی بود که ما نمیخواستیم شخصیت منفی قصه تبدیل به یک قهرمان شود و جذابیت داشته باشد و محبوب بچهها شود؛ اما ازآنجاییکه همیشه کارهای منفی وسوسههای زیادی دارند و راحتی و تنبلی را تشویق میکنند ما تلاش کردیم مخاطب با حماقتها و بلاهتهای برفک نیز آشنا شود. تلطیف این شخصیت بهمرور اتفاق افتاد و ما شاهد بودیم که در قسمتهای بعدی دیگر بازخورد خانوادهها منفی نبود.