گروه تئاتر«هنرآنلاین» : نمایش «فردریک» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی از نمایشهای پرفروش یک ماه اخیر بوده است که از 7 آذرماه در سالن اصلی تئاترشهر روی صحنه رفته است.
موفقیت این نمایش در کنار حضور عوامل حرفهای در کارگردانی،بازیگری، صحنه، لباس و موسیقی، بدون شک سوژهای است که در نمایشنامه اریک امانوئل اشمیت دنبال شده و فضایی است که میتوان گفت با فضای روز جامعه ما مطابقت دارد. اریک امانوئل اشمیت در این نمایشنامه از زندگی بازیگر مشهور و عاشقپیشه بنام فردریک لومتر سخن میگویدکه باید بین تئاتر و عشق یکی را انتخاب کند و در خلال این داستان، به فضای اجتماعی،سیاسی و فرهنگی زمان خود را نیز اشاره میکند.
نمایش «فردریک» که به شیوه تئاتر در تئاتر نیز اجرا میشود، به ویژگیهای تئاتر بولوار فرانسه نیز اشاره دارد که متنهای کمدی همراه با ترانههای شاد و محلی فرانسوی که به صورت طنز اجرا میشوند و به بررسی مسائل میپردازند.
در آخرین روزهای اجرای این نمایش، به گفتوگو با حمیدرضا نعیمی کارگردان و بازیگر نقش«فردریک»، جوانه دلشاد بازیگر نقش«برنیس»، مژگان عیوضی طراح لباس نمایش، بهزار عبدی آهنگساز و شیدا منوچهری مجری طرح نمای «فردریک»به گفتوگو پرداختیم که بخش اول آن را در ادامه میخوانید؛
نمایش «فردریک» قرار بود در سال 98 روی صحنه برود اما به واسطه کرونا و سایر مسائل بعد از پنج سال وقفه، به اجرا رسید. این وقفه موجب از دست دادن برخی عوامل مثل بازیگران نشد؟ و یا از لحاظ کیفی به نمایش ابتدایی آسیب نزد؟
حمیدرضا نعیمی_ نمایشنامه «فردریک» نوشتهی اریک امانوئل اشمیت از سال 98 تا اکنون و تا هر زمان دیگری قطعا تغییر نخواهد کرد اما من از سال 98 تا الان تغییرات زیادی داشتهام؛ کتابهای زیادی خواندهام، فیلمها و نمایشهای زیادی دیدهام و از نظر سنی بزرگتر شدهام. شاید در برخی از موارد، سلیقهام هم تغییر کرده است. گمان میکنم همچنان نسبت به سال 98 سختگیریهایم زیاد است، اگرچه فکر میکنم که باید با زندگی کمی راحتتر برخورد کنم.
بله، آن زمان دوستانی در تیم ما بودند که در حال حاضر حضور ندارند؛ طراح صحنه، طراح لباس، طراح پوستر، آهنگساز، طراح نور، مجری طرح، دستیاران و چند نفر از بازیگران تغییر کردهاند.
با گذشت زمان، نظرم در رابطه با برخی از عناصر و به طور کل، جهان اجرایی در این اثر تغییر کرده؛ مثلا احساس کردم طراحی صحنهی ما در سال 98 مختص آن زمان بود و اکنون جواب نمیدهد. یا در نسخه ابتدایی، ما رقص، آواز و کاراکترهای «کارگران صحنه» را نداشتیم. با اعمال تغییرات به نظر من، نمایشی که اکنون روی صحنه است، بسیار بهتر از نسخه ابتدایی آن است.
شاید سختترین بخش ماجرا این بود که خودم نقش فردریک را بازی کردم. من هیچگاه علاقه به بازی در نمایشهای خودم را نداشتهام، ترجیح میدهم در بازیگری شخص دیگری کارگردان باشد که به او اعتماد دارم. فرقی ندارد که آن شخص جوان و تازهکار باشد یا حرفهای. مهم احساس امنیت داشتن است تا خود را به او بسپارم و در جاهایی دچار چالش شوم تا اتفاق بهتری برای نقش بیافتد. اما در «فردریک» من نمیتوانستم خودم را ارزیابی کنم، به همین دلیل در چند جلسه که آقای شهاب مجدی به عنوان مشاور حضور داشتند سعی کردم سریع اشکالاتی که اشاره میکنند را برطرف کنم و پیشنهاداتی که داشتند را به کار بگیرم.
از آن جایی که بازیگر حرفهای، چهره و عزیزی که قبلا قرار بود این نقش را بازی کند، ده روز قبل از اجرا رفتند و زمان زیادی برای بازیگر جایگزین نداشتم، مجبور شدم خودم نقش را بازی کنم و تمام تلاشم را کردم که حداقل به نحوی ظاهر شوم که خللی در اجرای بازیگران توانمندی که در نمایش هستند، وارد نشود. ضمن این که در نمایشنامه«فردریک» اگر خود فردریک نتواند خوب ظاهر شود، ما همه چیز را باختهایم. همه میدانند که من در کارگردانی از ریزترین جزئیات چشمپوشی نمیکنم. در بحث کار با بازیگر به بازیگران نقشهای کوتاه یا فرعی بیشتر سختگیری میکنم. به نظر من هرکسی که روی صحنه است، حتی برای یک دقیقه، باید بهترین حضور را داشته باشد. یک کارگردان نباید همه ذهن و توجهاش را معطوف به بازیگران اصلی کند، او باید با همه سختگیر باشد. در نمایش «فردریک» چون نمیتوانستم این سختگیری را در برابر خودم داشته باشم، عذاب میکشیدم. اگر چه به عنوان کارگردان دربارهی نظارت بر کار بقیه لحظهای کوتاهی نکردم.
این سختگیری و مسئولیت شما را در زمان اجرا و در برابر تماشاگران هم میشد، احساس کرد. مثلا آن شبی که به تماشای نمایش آمدم، کودکی که همراه تماشاگران بود سر و صدا کرد، و شما اجرا را متوقف کردید، به مسئول سالن تذکر دادید تا آرامش سالن حفظ شود.
حمیدرضا نعیمی_ درست است؛ متاسفانه آن روز دوستان همیار ما در کنترل سالن در لحظهای حضور نداشتند و این مسئله اجرای نمایش را دچار مخاطره و تماشاگران را اذیت میکرد. البته برخی برای من کامنت گذاشتند که کار زشتی انجام دادهام و بازیگر باید به هر نحوی شده تمرکزش را حفظ کند. مگر بازیگر ماشین است؟ او یک موجود زنده است که باید در آرامش و سکوتی که تماشاگر باید رعایت کند کارش را انجام دهد. ما بازیگران آموزشیافته داریم اما تماشاگران آموزشیافته نداریم. ما میبینیم که برخی از تماشاگران همراه خود خوراکی به سالن میآورند که در هیچ کجای جهان مرسوم نیست. در خارج از کشور تماشاگر فقط میتواند همراه خود بطری آب داشته باشد؛ هیچکسی موبایلش را روشن نمیکند و سر و صدا نمیکند. حتی عکاسی از تئاتر هم فقط در اجرای جنرال اتفاق میافتد.
همان اندازه که تماشاگر از ما توقع دارد کارمان را به نحو احسن انجام دهیم، ما هم انتظار داریم که تماشاگر نکاتی را رعایت کند؛ مثلا سر وقت در سالنتئاتر حاضر شود، کودکی را همراه خود به سالنتئاتر و نمایشهایی که برای ردهی سنی بزرگسالان است نیاورد، خوراکی به هیچ وجه در زمان اجرا میل نکند و موبایلش را خاموش کند. برای آموزش به تماشاگرانمان راه زیاد سختی نداریم. هر چیزی در زمان خود اتفاق خواهد افتاد. همین که این تماشاگران عزیز با حضورشان از تئاتر، سینما و موسیقی حمایت میکنند تا این هنرها زنده بمانند، قدردانی میکنیم. تماشاگران ایرانی با وجود همه آن نکاتی که گفته شد، تماشاگران باشکوه و خوبی هستند.
کلاوس پایمن نمایش«ریچارد دوم» و «ننه دلاور» را در ایران اجرا کرد. در آلمان برخی تجمع کردند و به او گفتند چرا در یک کشور تروریست نمایش اجرا کرده است. پایمن اعلام کرد، تماشاگرانی که در ایران تجربه کرده و دیده، کمنظیر بوده و در هیچ کجای جهان ندیده است.
من هم اعتقادم بر این است که باید قدر تماشاگرانمان را بدانیم و برای بهتر شدن این اتفاق، دو سویه کار کنیم.
مژگان عیوضی_ من نکتهای را در رابطه با سروصدای تماشاگران بگویم. این مشکل فقط بازیگران روی صحنه را اذیت نمیکند، بلکه تماشاگران دیگری که هزینه کردند و زمان گذاشتهاند تا تئاتر ببینند، را هم اذیت میکند و تمرکز مخاطب را به هم میزند . این که نمایش را متوقف کنیم تا آرامش به سالن برگردد، به نظر من اتفاق خوبی است.
حالا که بحث به سمت تماشاگران رفته است، در نمایش هم به اهمیت تماشاگران اشاره شده است. چقدر اعتقاد دارید که تماشاگران امروز تئاتر ایران نسبت به گذشته آگاهتر شده است؟
حمیدرضا نعیمی_ از روزی که تئاتر به شکل غربی آن وارد ایران شده، تماشاگر تئاتر آگاهانه دست به انتخاب زده که به جای گشتوگذار در کوچه و خیابان، یا کافه، و بعد سینما و تلویزیون به تئاتر بیاید و نمایش ببیند. مخاطبان و تماشاگران تلویزیون چندان علاقهای به هزینه کردن برای هنری مثل تئاتر و نمایش ندارند. پس در همه دورهها در تئاتر با تماشاگران آگاه طرف بودهایم. این تماشاگران با وجود تفاوت قیمت بلیت سینما با تئاتر، برای تئاتر هزینه کردهاند. این یعنی دغدغه داشتن.
این مخاطب همان مخاطب خاصی است که تئاتر را گذشته از سرگرمی، جایی برای اندیشیدن میداند وگرنه میتواند همان برنامههای تلویزیون و ماهواره ببیند و راضی باشد. اما وقتی سراغ تئاتر میآید،یعنی یک علامت سوالی در ذهنش نقش بسته است و به دنبال کشف یک اتفاق، مفهوم و معناست. حتی بعد از تماشای نمایش، تماشاگران دوست دارند در جایی بنشینند و درمورد آن گپ بزنند. برای مخاطبان تئاتر، فقط خود آن تئاتر مهم نیست، بلکه حاشیهاش هم جذاب است. حاشیه یعنی همین که بعد از دیدن نمایش بروند جایی و درمورد نمایش صحبت کنند. ما متاسفانه در کشورمان حاشیههای تئاتر و یا مکانهای هنری را نداریم. چون اساسا شهرهای ما جایی برای تفریح شبانه نیستند.
خانم دلشاد، پیش از این بیشتر شما را در تلویزیون دیدهایم. درمورد تجربه کار تئاتر و فضای کار «فردریک» و البته تجربه کار کردن با آقای نعیمی برایمان بگویید.
جوانه دلشاد_مطمئنا کار با آقای نعیمی آرزوی بسیاری از افراد در تئاتر است. زمانی که این پیشنهاد اتفاق افتاد، من درنگ نکردم. جدا از این که من تا به حال تجربه اجرا در سالن اصلی تئاترشهر را نداشتم، هرکجای دیگری هم بود برایم فرقی نمیکرد و دوست داشتم که حتما کار با ایشان را تجربه کنم. «فردریک» یکی از بهترین تجربههای تئاتر من بود. و من هر روز از ایشان یاد گرفتم و برایم کلاس درس بازیگری بود و جدا از این که ایشان کارگردان بسیار خوبی است، احساس میکنم که خودم هم قویتر شدهام. ما تمرینات سخت، فشرده اما لذتبخشی را داشتیم و قوانینی در کار با آقای نعیمی وجود داشت که بسیار کارآمد بود و مدتها است که این تمرینها و قوانین در بسیاری از تئاترها وجود ندارد.
آقای نعیمی، فضای نمایش «فردریک» بسیار به فضای هنری و اجتماعی امروز ما نزدیک است. کمی درمورد لزوم هماهنگی و همسو بودن نمایشها با فضای جامعه برایمان بگویید.
حمیدرضا نعیمی_ این هنر اریک امانوئل اشمیت است که یک نمایشنامه دربارهی فرانسهی قرن نوزدهم بنویسد و با اوضاع و احوال کشور ما در قرن بیست و یک همخوانی داشته باشد. اینجا است که «ملودرام اشمیت» تبدیل به «تراژدی نعیمی» میشود. چرا باید وضعیت آشفته سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی یک کشور در قرن نوزدهم با جامعه ما در عصر حاضر همخوانی داشته باشد؟ این یعنی ما 200 سال عقب هستیم.
خاطرم نیست تا به حال نمایشنامهای کار کرده باشم و به مبحث «ضرورت اجرا»ی آن در زمان حال فکر نکرده باشم. حتی اگر یک اثر تاریخی روی صحنه ببرم، تاریخ را روی «میز اکنون» میگذارم تا مخاطب با دیدن آن جریان تاریخی، وضعیت روز را مورد بررسی قرار دهد. هیچ کدام از آثار تاریخی من، یک گزارش تاریخی نیستند بلکه تاویل من از تاریخ است. تاریخنویس، تاریخ را نوشته است اما من شاعرم و تخیل دارم. نگاه خودم از تاریخ را نشان میدهم. فکر من همیشه این است که آیا نوشتن این نمایشنامه و اجرای آن در جامعه ما و برای مخاطب ایرانی اهمیتی دارد یا خیر؟
در روزگاران نه چندان دور، در وقایع سال ۱۳۸۸ سانسور آنقدر شدید بود که رئیس تئاترشهر به من گفت یک نمایش خنثی اجرا کنید و پولتان را بگیرید تا بعد از این اوضاع و احوال ببینیم چه باید کرد. من گفتم تئاتر هیچگاه خنثی نبوده و نخواهد بود اما اگر شرایط سانسور تا این اندازه وخیم است که من نمیتوانم در تئاترم اعتراض کنم و نگاه همیشگیام را داشته باشم، ترجیح میدهم همراه با دوستان و همکارانم یک نمایش سرگرمکننده اما به تمام معنا قدرتمند اجرا کنیم. یکی از تأثیرات سانسور این است که همه چیز حتی کیفیت را هم عقیم میکند. پس اگر اکنون نمیتوانم به جریان، تفکر یا اتفاقی اعتراض داشته باشم، حداقل بخش دیگر مبارزه من با سانسور این است که تئاتر سرگرمکننده اما قدرتمند روی صحنه ببرم و سلیقه مخاطب را ارتقا دهم.
از زمانی که نمایش«فردریک» را در سال 98 انتخاب کردم تا اکنون بعد از پنج سال وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ما بدتر شده است. هنرمندان ما در این 5 سال چیزی را تجربه کردند که در هیچ جای تاریخ تئاتر ایران وجود نداشته است و آن رها شدن توسط مسئولانی است که نسبت به هنر ما بیتفاوتند. در زمان کرونا هیچکس از نهادها و مسئولان و نمایندگان مجلس از هنرمندان تئاتر سراغی نگرفتند. بعد از کرونا هم، فقط به دنبال منافع جناحی و شخصی خودشان بودند. همین حالا که با شما در حال گفتگو هستم، به جای این که از تولید نمایش ما و دیگر گروهها حمایت شود، مجبور هستیم با هزینه شخصی نمایش تولید کنیم، 20 درصد سهم سالن و ۵درصد سهم سایت فروش را بپردازیم؛ و این یعنی دستِ زیادهخواه دولت و مسئولان در جیب ما.
در جایی از نمایش«فردریک» گفته میشود که «تئاتر جای خوابیدن نیست، جایی است برای بیداری». امروزه جنبه بیدارکننده تئاتر تا چه میزان در آثار وجود دارد؟
حمیدرضا نعیمی_عزیزی میگفت، فردی خروسی داشت که صبح زود همه را بیدار میکرد. یک روز همسایهها سرش را بریدند. چون اساسا مردم از این که کسی بیدارشان کند، خوششان نمیآید. بسیاری از افراد تئاتر را دوست ندارند چرا که مجبور میشوند بیدار شوند. تئاتر مخاطب را وادار میکند که آگاه شود؛ تئاتر و نمایش هنری است که با فلسفه و علوم انسانی سر و کار دارد و سوال ایجاد میکند. البته بسیاری از هنرها این قابلیت را دارند؛ اما تئاتر گذشته از جنبههای سرگرمکننده و زیباییهایش، آگاهیبخش است.
بخش دوم این گفتوگو را به زودی در هنرآنلاین منتشر خواهد شد.
گفتوگو: هانیه علینژاد