گروه سینما «هنرآنلاین» : در جشنواره فیلم فجر پارسال، «کت چرمی» به کارگردانی حسین میرزامحمدی به عنوان یک فیلم اجتماعی در کنار سایر فیلمهای دیگر به رقابت پرداخت و اندکی پیش هم در سینماهای کشور به نمایش درآمد و هم اکنون هم فیلم به صورت آنلاین اکران شده است.
حسین میرزامحمدی پس از تجربه ساخت چند فیلم کوتاه، «کت چرمی» را ساخت. اگرچه «کت چرمی» را میتوان در دسته سینمای اجتماعی قرار داد اما تفاوت آن با سیر فیلمهای مشابه دغدغهمندی کارگردانش در زمینه اعتیاد،دختران و مسائل مربوط به بهزیستی است و این که سعی نداشته با اغراق و بزرگنمایی چیزی را به مخاطب القا کند.
نکتهای که درمورد میرزامحمدی جالب است، این است که سابقه تئاتری او طولانیتر است و حتی در خارج از کشور با بهرام بیضایی همکاری داشته و میتوانست در همان آمریکا به فیلمسازی و عرصه نمایش بپردازد اما او میگوید که خودش انتخاب کرده که برگردد.
همین نکات جالب توجه موجب شد تا قرار یک گفتوگو را با او تنظیم کنیم و در خبرگزاری هنرآنلاین میزبان او باشیم.
پیش از گفتوگو میدانستم که ایده «کت چرمی» در خلال ساخت مستند و فیلم کوتاه به ذهن میرزامحمدی رسید. از این جهت، گفتوگو را با موضوع سینمای کوتاه با او آغاز کردم.
حسین میرزامحمدی به این اشاره کرد که پیش از این سینمای کوتاه به عنوان دریچه ورود برای سینمای بلند بود اما اکنون دیگر این گونه نیست و ادامه میدهد:« بسیاری از افرادی که هم زمان با من فیلم کوتاه میساختند، هنوز نتوانستند فیلم بلندشان را بسازند. اساسا فیلم کوتاه در ایران این گونه باب شده است که مسیری برای رسیدن به سینمای بلند باشد. در جهان سینمای کوتاه مدیوم خاص خودش است؛چرا که آن جا بازار پخش، خرید و فروش دارند و کمپانیهایی وجود دارد که تنها بر روی فیلم کوتاه سرمایهگذاری میکنند.»
میرزامحمدی در ادامه میگوید: « در ایران فیلم کوتاه محلی برای عرضه ندارد؛ درصورتی که میتوان آنها را مثلا در پلتفرمها عرضه کرد. مثلا این روزها فیلم کوتاه «وضعیت اورژانسی» در فیلم نت اکران آنلاین شده است که اتفاق خوبی است. ممکن است این اتفاق در سایت هاشور هم این اتفاق بیافتد اما چقدر اطلاعرسانی وجود دارد؟ ما برای فیلم کوتاه فقط مخاطب خاص در نظر گرفتهایم اما باید بپذیریم که مخاطب عام و خاص وجود ندارد. ما فیلم میسازیم تا حداکثر مخاطبین آن را ببینند.»
در ادامه حرفهایش مثال زدم که مثلا «کت چرمی» فیلمی است که هم مخاطب عام دارد و هم خاص و در جشنواره فیلم فجر هم دیده شد. از او پرسیدم که چقدر نگاهش به جشنواره فیلم فجر پرسیدم.
در جواب میگوید:« به هرحال چه خوشمان آید و چه نیاید؛ چه درست و چه غلط، این جشنواره آیینه سینمای ایران در هرسال است. زمانی بود که ما برای رفتن به جشنواره فیلم و تئاتر فجر صف میکشیدیم و شور و شوقش زیادتر بود. حضور در جشنواره فیلم فجر در هرصورت اتفاق مهم و خوبی است. حداقل مکانی است که فیلم را عرضه کنید تا درمورد آن قضاوت و نقد شود و مهمتر از همه دیده شود.»
بعد از صحبتش درمورد جشنواره فیلم فجر بحث را به سمت فیلم «کت چرمی» میبرم و میگویم که به عنوان اولین فیلم بلند سراغ یک سوژه پرریسکی رفته است که مرتبط با دختران و فساد سیستمی چون بهزیستی است و جالب است که معمولا و در این اواخر فیلمسازان برای فیلم اول خود یا سراغ یک فیلم اجتماعی دارک میروند و یا فیلم کمدی تا هم دیده شوند و هم بفروشند. میپرسم چطور توانست که در میانه بیایستد؟
با لبخندی پاسخ داد:« اگر همان فیلمنامه ابتدایی خود را ارائه میدادم به من اجازه ساخت داده نمیشد.» و در ادامه صحبتش را تکمیل میکند:« ایده «کت چرمی» در زمان ساخت همان مستند «خارج از محدوده» رقم خورد. بعد از آن من فیلم کوتاه «نام برده» را ساختم که اتفاقا موفق هم بود که باز هم مسئلهاش بهزیستی بود.
«کت چرمی» به فساد در بهزیستی نمیپردازد؛ بلکه به فساد در جای دیگر و آدمهایی میپردازد که در مقام خیّر نفوذ دارند و از قدرتشان در جاهایی که آسیبپذیر است و نیازمند کمک آنها است استفاده میکنند.»
او به واژه «دارک» در صحبتهایم اشاره کرد:«من به این اعتقاد دارم که دو واژه باید از ادبیات سینماگران و مسئولین حذف شود؛ در ادبیات مسئولین واژه سیاهنمایی و در ادبیات سینماگران ژانر نکبت. من سالها خارج از کشور زندگی کردم و با سینما و معیار آن جا آشنا هستم. میتوانم بگویم که بخشی از این فیلمها و این جریان به این دلیل است که فستیوالهای غربی تاثیر مستقیم بر خط فکری فیلمسازی در ایران داشتند.»
او به تز دکترای ناتمامش اشاره میکند که رابطه با بررسی تاثیر فستیوالهای غربی بر سینمای خاورمیانه بود« مشخصا میتوانید تاثیر حقنه کردن ایدئولوژی فستیوالهای جهانی بر سینماگران خاورمیانه را ببینید. آنها از فیلمساز ایرانی نمیخواهند که فیلم اکشن، پلیسی و جنایی بسازد. چرا که بهتر از ما را دارند. هیچ متر و معیاری در دنیا و نه فقط در ایران برای فیلم خوب یا بد وجود ندارد. نگاهها و خط فکریای وجود دارد که ورای آن فیلم را میبینند.»
به اعتقاد شخصی خودش اشاره میکند: «من اعتقادم بر این است که زندگی و زیست همه ما یک زیست سایه و روشن، امید و ناامیدی و سیاه و سفید است و مطلق نیست. باید بتوانیم این بالانس حفظ کنیم. ما در درامنویسی نیم قرن گذشته بالاتر از آقای بهرام بیضایی نداریم. ایشان هم مواضع فکری مشخصی دارند و به بسیاری از چیزها انتقاد دارند. من افتخار این را داشتم که با ایشان کار تئاتر انجام دهم و ورای کار کردن با ایشان زیست کنم. ایشان میگوید که ما محکوم و ناچاریم به امیدوار بودن و این را در آثار ایشان هم میبینید. در نمایشنامه «آرش» او، در انتها میگوید که " هنوز مردمی را میشناسم که میگویند، آرش باز خواهد گشت." باید این امیدواری را به اطراف ساطع کرد. البته که به این معنا نیست بگوییم همه چیز خوب است و از طرف دیگر بوم بیافتیم. زیرپوست این شهر هزاران اتفاق در حال رخ دادن است و نمیتوانیم چشم بر اینها ببندیم. از طرفی هم نمیتوانیم بگوییم هیچ زیبایی وجود ندارد. البته نیازمند این نیز هستیم که مسئولین به فیلمسازان اعتماد کنند. نمیخواهم به ماجراهای فیلمنامه «کت چرمی» بپردازم اما حداقل درمورد این فیلم باب گفتوگو وجود داشت و من هم مصمم بودم که فیلم را بسازم و دو طرف به تعامل رسیدیم. در نهایت آن چیزی که از کت چرمی میشد ساخته شود و روی پرده برود، همین نسخه است.»
به او اشاره میکنم که در کنار چیزی که فستیوالهای جهانی میخواهد از ایران ببیند، در داخل کشور مدام بر سینمای امیدوارکننده تایید دارند. میپرسم مابین این تضاد، فیلمساز چه باید کند؟
بدون تعارف پاسخ میدهد:« قبل از هرچیز باید فیلمساز مشخص کند که برای کجا میخواهد فیلم بسازد. این حرف من خوب نیست اما ما یک گسست در حوزه فیلمسازی داریم که باید مشخص کنیم که تارگت فیلم ما کجاست. از طرفی قوانین سختگیرانهای هم در قبال فیلمهایی که به خارج از کشور میرود وجود دارد. فیلمساز وقتی میخواهد فیلمی را شروع کند سر تا پای وجودش میلرزد؛ چرا که مصائب زیادی در مسیرش وجود دارد. فیلمساز باید آزادانه اما در چارچوب جایی که فیلم میسازد، فکر کند. من زمانی که به ایران برمیگشتم قوانین فیلمسازی در ایران را میدانستم و خودم انتخاب کردم.
به سرعت میپرسم چرا وقتی میتوانستید با محدودیت کمتری در کشور دیگری فیلم بسازید، به ایران بازگشتید؟ باز هم به بهرام بیضایی اشاره میکند و مشخص است تاثیر زیادی بر او داشته است:« آقای بیضایی میگوید هر حرفهای ابزاری دارد و ابزار سینما، فرهنگ و زبان ما است. ما هیچگاه نمیتوانیم منکر تاثیرگذاری آقای بیضایی در پژوهش و نمایشنامهنویسی ایشان در ایران باشیم. این حرف ایشان هم کاملا درست است. در خارج از کشور هر کاری انجام دهیم، این زبان و فرهنگ ایرانی را نداریم. من فیلمنامه به زبان غیرفارسی نوشتم اما وقتی میخوانم میگویم این چه چیزی است که من نوشتم. ما فیلمسازان و نویسندگان معاصری داریم که تحت تاثیر اتفاقات زمانه مجبور به مهاجرت شدند. من آن چیزی که قرار بود خارج از ایران بسازم و یا تفکری را که از من انتظار داشتند که داشته باشم، را نمیپسندم. از زمان بازگشتم تا ساخت فیلم «کت چرمی» بسیار جنگیدم. با تمام مصائبی که دارد، حال و هوایی که اینجا زمان کار کردن داریم، در خارج از ایران نداریم. استقبال از فیلم و تئاتری که امسال روی صحنه بردم، بسیار بیشتر از تئاتری بود که در خارج از ایران کار کردم. من میخواستم کاری انجام دهم که بر فرهنگ خودمان تاثیرگذار باشد.»
دوباره بحث را به فیلم «کت چرمی» برمیگردانم و میگویم که برخی اعتقاد داشتند که این سوژه چالشی را محافظهکارانه ساختید.
میگوید:« قبلتر هم گفتم که آن چیزی که میشد از «کت چرمی» ساخته شود و اکران شود، همین نسخه است. در نهایت نام من پای این فیلم است و باید از این کار دفاع کنم و به آن افتخار میکنم. اما برای من جاهای خالی گذاشت که اگر آنها پر میشد به بهتر شدن سوژه و تاثیرگذاری آن کمک میکرد. ما فیلمسازها نمیخواهیم چیزی بگوییم که ایجاد هرج و مرج کند؛ برعکس میخواهیم حرفی بزنیم که کمکی کند. باید بگوییم این مسائل وجود دارد و افراد باید کاری کنند. هر فرد با هر توانایی و با هر میزان قدرتی میتواند تاثیرگذاری مستقیم داشته باشد. قرار نیست که انقلابی را رقم بزند. هرکسی در حد خودش باید کاری کند. اگر این تفکر جا بیافتد این تاثیرگذاری معنا میگیرد. عیسی فرهمند در «کت چرمی» یک قهرمان معمولی است و هرکسی میتواند باشد.البته عیسی فرهمند یک دغدغه شخصی هم داشت و مسیر قهرمانانهای را در طول فیلم طی میکند تا حقیقت را کشف کند و مسیر دیگر هم برای آشتی با خودش است. در واقع یک مسیر بیرونی و یک مسیر درونی را طی میکند. هنوز در سینمای ما قهرمان معنای درستی پیدا نکرده است و هنوز «قیصر» الگوی قهرمانان ما است. ما باید بدانیم نسل مخاطب درحال تغییر است اما تفکری که پشت تهیه و تولید فیلم و سریال است، هنوز چندان به روز نشده است.»
از میرزامحمدی در رابطه با چرخه اکران فیلمهای اجتماعی میپرسم و اشاره میکند که از فروش «کت چرمی» راضی بوده است. او در ادامه صحبتش به اکران فیلمهای کمدی اشاره میکند:« من مخالف اکران فیلمهای کمدی نیستم اما این شیوه که جلو میرویم سینمای ما را دچار کمدیزدگی میکند. سینمادار و دفترپخش به فکر این است که فیلمی را بگذارد که بفروشد؛ اما چه کسی به فکر این است که چه فیلمی باید بفروشد؟ فیلم کمدی هم باید باشد تا بفروشد و سینمادار راضی باشد تا مانند چندی پیش سینماها تعطیل نشوند. بپذیریم که همین فیلمهای کمدی سینماها را از تعطیلی نجات داد و چرخه را حفظ کرد. البته ای کاش میشد که به این کمدیها، ژانر بگوییم. کمدی ژانر مهمی در سینما است اما کمدیهای ما متاسفانه هیچ گونه تفکر و تاملی برای مخاطب ندارد. اما همین مقدارش هم لازم است. نگرانی من این است که سینمای ما در دو سه سال آینده چه بلایی سرش میآید. به همین دلیل اعتقاد دارم که باید تعادل برقرار شود و مابین فیلمهای کمدی، فیلم اجتماعی خوب هم باشد.»
او در ادامه میگوید:« خیلی خوب است که من میبینم اکران انیمیشن باب شده است و تلاشهای خوبی در این حوزه دارد انجام میشود؛ یا مثلا فیلم «جنگل پرتقال» فیلم بسیار خوبی بود اما افسوس که مخاطب از آن استقبال نمیکند و این تقصیر مخاطب هم نیست. مخاطب ما هم نیازمند هدایت و یادگیری است. چقدر مخاطب با این گونه فیلمها آشنا است؟ ذهن او چقدر پذیرای این گونه فیلمها است؟ اکنون مردم ما به دنبال آن چیزی روی پرده سینما میگردند که در زیست خودشان فقدان دارند و آن دو چیز است؛ اول خنده و شادی و دوم قهرمان. یک زمانی با آقای بیضایی فیلمی را تماشا میکردیم و بعد از اتمام آن، ایشان گفتند که اگر میخواستم این همه فلاکت را ببینم، به فلان خیابان میرفتم و مینشستم و ده سانس رایگان میدیدم. پس سینما کجاست؟ قصه چیست؟ قهرمان کجاست؟ ما ایرانیها فرهنگمان از «هزار و یک شب» میآید و ناخودآگاهمان قصهگو است. حتی نسل جدید و دهه نودیها با همه تفاوتشان با نسل قبلتر، با فرهنگ قصهگویی به طور ناخودآگاه آشنا هستند.»
در پایان صحبتمان میرزامحمدی به به این نکته اشاره میکند که یکی از معیارها برای دریافت مجوز کارگردانی، تنوع ژانر است«این اتفاق بسیار خوبی است که باعث پوستاندازی سینمای ما میشود و موجب تنوع قصهها میشود. به عقیده من باید تعامل بین فیلمساز و مسئولین مربوطه بیشتر شود. امسال شاهد هستیم که چقدر همکاریهای مشترک بین ارگانها و نهادهای مختلف به وجود آمده است که اتفاق خوبی است؛ اما باید آنها هم سوژه را تنوع دهند و وارد سوژههایی با رویکرد اجتماعی شوند.»
گفتوگو: هانیه علینژاد