به گزارش هنرآنلاین، پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی آن با حضور مهرداد فراهانی (پژوهشگر سینما و منتقد) و فرهاد بردبار (کارگردان فیلم) در سالن استاد فریدون ناصری برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.
فرهاد بردبار در این نشست گفت: مستند «چیزهایی که زمان با خود برد»، فیلمی علمی است. مانند کسی که فوتبال دوست دارد و مستندهای فوتبالی را دنبال میکند؛ مستند علمی هم از این جنس بوده و علاقمندان خاص خود را دارد. البته فیلم آمیخته به تاریخ اجتماعی، سیاست، مذهب هم بود. با این همه سعی کردهایم، در یک فضای دراماتیک و داستانی کار این مخترع را بیان کنیم. امیدوارم از آن لذت برده باشید.
مهرداد فراهانی (پژوهشگر سینما و منتقد) نیز در این نشست گفت: پیش از هر چیز، اتفاق غمباری که در کرمان رخ داد را تسلیت میگویم. در این جلسه وظیفه سختی بر عهده من گذاشته شده است. چون خودم به هر ترتیب در پروسه تولید فیلم نقش داشتم و بهتر بود منتقد دیگری اینجا حاضر باشد.
او همچنین درباره ایده این مستند که توسط خودش مطرح شده است، گفت: همه چیز از کتاب درجه یک استاد دکتر پرویز محبی شروع شد. واقعیت اینکه من از این کتاب به حافظ اصفهانی رسیدم. این کتاب را اوایل سال ۹۸ خواندم. سال ۹۶، ۹۷ بود که به عنوان یک دانشآموز نوپای رشته تاریخ، چیزی را پیدا کردم، که مکتب تاریخ نگاری آنال بود و در فرانسه متولد شده بود. چیزی که در این مکتب برایم جالب بود، این بود که میدیدم چقدر این متد تاریخنگاری به درد ما سینماگرها میخورد. چون بر خلاف رویه قالب تاریخنگاری که با اسناد مکتوب کار دارند؛ در این روش هر چیزی برای مورخ میتواند همچون سندی مورد استفاده قرار گیرد. از یک تصنیف، پوستر، کاریکاتور یا ترانه عامهپسند و مواردی از این دست، هر کدام میتوانند همچون سندی برای مورخ باشند.
این پژوهشگر در ادامه بیان کرد: وقتی کتاب دکتر پرویز محبی را خواندم دیدم کاملا با متد مکتب تاریخنگاری آنال جلو رفته و نوشته شده است. حافظ اصفهانی نیز سوژه این کتاب بود. شخصی که هیچ اطلاعات دیگری از او وجود نداشت. بنابراین وقتی کتاب را خواندم حس کردم یک فیلم پرتره در دل آن خوابیده است. این دغدغه چند سال اخیر من است که حس میکنم میتوان از کتابها میتوان به فیلم رسید. همانطور که در سینمای داستانی بعضا دیدیم که فیلمساز از یک نمایشنامه یا داستان کوتاه یا بلند، اقتباس کرده و به فیلم میرسد، در سینمای مستند نیز میتوان از کتابهای تحقیقی و علمی میتوان به فیلمها رسید. به این ترتیب بعد از خواندن کتاب، ایده خود برای مستند شدن آن را با آقای فرهاد بردبار در میون گذاشتم. بدون تعارف میگویم؛ زیرا حس کردم ایشان بهترین گزینه برای ساخت این فیلم است. چون اصفهانی بود و همشهری حافظ به شمار میآمد. نکته مهمتر این بود که ایشان داستاننویس بود و ادبیات و قصهگویی را میشناخت.
فراهانی در ادامه صحبتهایش گفت: سرگذشت حافظ اصفهانی، ماجرای پر پیچ و خمی داشت. بهخصوص زمانی که من بعد از کتاب آقای محبی، میخواستم کتاب خود او را پیدا کنم. دوست عزیزم آقای دکتر بهاری لطف کرد و این کتاب را در اختیار من گذاشت. خواندن آن کتاب واقعا سخت بود؛ چون نثر بسیار دشواری داشت و برای خواندن آن کتاب، خانم دکتر هانیه بیک به ما کمک کردهاند تا متوجه این کتاب و جزییات آن شویم. به این ترتیب حس کردم آقای بردبار بهترین گزینه برای ساخت این فیلم. چون عموم کارهایی که از او دیده بودم؛ کارهایی چون «مشروطه اصفهان» بود که بحث تاریخی درباره مشروطه اصفهان را روایت میکرد. در نتیجه میدانستم با شخصی رو به رو هستم که هم داستانگویی بلد است و هم به معنای واقعی کلمه مستندساز است و هم اینکه تاریخ را میشناخت و بیگانه با آن نبود. علاوه بر این موارد بازسازی را میشناخت. و این کار نیز به بازسازی نیاز داشت. این فیلم با بودجه اسفناکی ساخته شده است. در واقع به دلیل کمبود بودجه، در پروسه ساخت به این تکنیک خلاقانه انیمیشنهای دو بعدی و سهبعدی که دیدید رسیده است.
بردبار کارگردان این مستند در بخش دیگری از این نشست گفت: همانطور که مهرداد عزیز گفت، مواجهه اول ما با کتاب دکتر محبی بود. بعد از آن به به سراغ کتاب حافظ اصفهانی رفتیم که تنها اثر موجود از او بود. تلاش کردیم که از آثار دیگری نیز بهره ببریم ولی هیچ مطلب دیگری در رابطه با او پیدا نکردیم. به هر حال این کتابها، ۵۰۰ سال پیش نوشته شده و مشخصا دارای نثری قدیمی است. به همین دلیل فهم آن خیلی سخت بود. تصاویری هم که خود حافظ اصفهانی در کتابش طراحی کرده است، طبیعتا دو بعدی هستند. بنابراین تصور کنید با اجزای ساعتی رو به رو هستید که شرح آن به زبانی سخت و تصاویرش دو بعدی هستند. یعنی شما نمیتوانید به سادگی متوجه ساز و کار آن شوید. به هر حال این موارد را با کمک دکتر محبی توانستیم به سرانجام برسانیم.
او در ادامه بیان کرد:به خاطر دارم که چندبار پیش از اینکه با دکتر محبی مشورت کنیم، تیریدی کار را آماده کردیم و بعد متوجه شدیم که اشکالاتی در آن وجود دارد و دو مرتبه همه را از ابتدا شروع کردیم. در واقع اگر راهنمایی دکتر محبی نبود شاید ما اساسا نمیفهمیدیم که دقیقا این آدم چه گفته و قصد انجام چه کاری را داشته است. به این ترتیب بعد از چندین مرتبه خواندن کتاب با کمک دکتر محبی، چیزهایی فهمیدم اما بعد از آن، فهماندن چنین ساز و کاری به انیماتوری که قرار است آنها را به صورت سهبعدی بسازد، خیلی کار دشواری بود.
به این ترتیب من ماکت مقوایی آنها را درست میکردم و عکس آنها را برای انیماتور میفرستادم تا آن تازه متوجه شود که قرار است چه اتفاقی رخ دهد.
این مستندساز در ادامه صحبتهایش گفت: قرار بود ما این داستان را بازسازی کنیم. یعنی به صورت نمایشی اجرا شود اما از آنجایی که من آدم تنبلی هستم و حوصله سر و کله زدن با این همه مسائل، بازیگر را نداشتم، سبب شد تا این فکر به خاطرم رسد که میتوانیم کار دیگری انجام دهیم. یعنی از انیمیشن دو بعدی با پسزمینه واقعی رئال استفاده کنیم. در نهایت فکر میکنم اتفاق درستی بوده و با توجه به همه جوانب تنها راهی بود که پیش پای ما بود و از آن رضایت دارم.