گروه تئاتر«هنرآنلاین» : از هفتم آذرماه تالار قشقایی مجموعه تئاترشهر مهمان نمایش «دور» شده است. این نمایش به کارگردانی وحید نفر در یک موقعیت کمدی گریزی به دوران دفاع مقدس زده است.
علی باروتی، محسن زرآبادی پور، سهیل ساعی، محمد شکری و محمدهادی عطایی در این اثر به ایفای نقش میپردازند.
در خلاصه داستان «نمایش دور» به ساعت ۶ تاریخ ۶۶/۰۶/۰۶ اشاره شده است.
به بهانه این نمایش وحید نفر و محمود مداحی تهیهکننده نمایش«دور» مهمان خبرگزاری هنرآنلاین بودند و با آنها به گپ و گفت پرداختیم که در ادامه بخش اول آن را میخوانید؛
نام قبلی نمایش«دور»، ایستاده در موقعیت بود. آیا پیش از این اجرای گسترده داشتید؟
وحید نفر_سال 93 بود که با این نمایش در دو جشنواره شرکت کردیم که جوایزی را هم گرفتیم و در جشنواره مقاومت همان سال چند اجرای محدود داشتیم که استقبال گستردهای شد. ما تلاش کردیم که سالنی پیدا کنیم تا اجرای گسترده این نمایش را هم داشته باشیم. اندکی قبل از کرونا موقعیت اجرای نمایش را داشتیم که به دلیل تعطیلی تئاترها کنسل شد و همینطور مدام اجرا عقب افتاد تا الان که بعد از سالها این اتفاق رقم خورد اما با این تفاوت که در اکیپ بازیگران قدیمی تیم ما بازیگر شخصیت محوری نمایش را نداشتیم و سهیل ساعی جایگزین ایشان شد.
یک اعتمادبه نفسی در کلیت کار شما وجود دارد که انگار مطمئن هستند کارشان درست پیش میرود.
محمودمداحی_ من تئاتر را یک مثلث متساویالساقین فرض میکنم. که ضلع پایین اساس کار و متن است. دو ساق دیگر کارگردان و بازیگران هستند. در نمایش ما هر سه ضلع خوب نشسته است. به همین دلیل لذت میبرم که تهیهکننده چنین کاری هستم و با وحید نفر کار کردم. وحید نفر به شدت جدی و منظم است و این برای من که خودم هم این گونه هستم نکته خوبی بود. کار کردن با وحید نفر برای من یک کلاس درس بود و دوست دارم وپیگیرم که کارهای بعدی را هم کنار هم باشیم.
نمایش«دور» یک موقعیت متفاوتی را در دل جنگ نشان میدهد اما جالب است که طراحی پوستر و خلاصه نمایش و دیگر کارهای تبلیغاتی اشارهای به این که این نمایش مربوط به جنگ است نداشتید. برخی معتقدند که اگر در پوستر و خلاصه نامی از جنگ و دفاع مقدس وجود داشته باشد، مخاطب از این نمایش روی گردان خواهد شد. آیا شما هم بر همین اساس این طراحی را داشتید؟
وحید نفر_ قطعا بیتاثیر نیست. آنقدر تحت عنوان دفاع مقدس آثار ضعیف و بد اجرا شده است که حتی دیگر نه معنای مقاومت دارد و نه حتی معنای تقدس. مثلا در نمایش ما کسی آمده بود که با دیدن دکور ناراحت شده بود که کار دفاع مقدسی است اما وقتی کار تمام شد صندلی را از خنده گاز میزد. مهم این است که چگونه و با چه محوری وارد این موضوع شویم. برای من جنگ اصلا زیبا نیست اما چگونگی زندگی، امید به زندگی، تلاش و صفتهای خوب انسانی آن زمان برای من جذاب است و انگیزه کار من میشود.
ایده نمایش «دور» از یک فیلم از سینمای اروپای شرقی به ذهنم رسید. این که من بتوانم با کمترین تجهیزات بر صحنهای مثل صحنه قشقایی آن شرایط را ایجاد کنم سختی خود را داشت. ایده جذاب بود اما در پرداخت به آن باید آن را بومی و ایرانی میکردیم.
این که چه کارهایی باید انجام دهیم که به تقدس بیاحترامی نشود، وجه سرگرمی حفظ شود و در عین حال حرف خود را هم بزند، به روز باشد و این که چه کنیم که کار یک اثر کمدی شریف باشد، از دغدغههایمان بود. شما یک حرف زشت و یا عمل قبیح برای خنداندن مخاطب در آن نمیبینید. این دقت نظر برای ما سخت بود اما نتیجه این است که مخاطب ما امروز با رضایت و حس خوب از سالن بیرون میرود و این هدف من بود.
به مسئله تقدس اشاره کردید. این مسئله درمورد جنگ هشت ساله ما، باعث شده است تا همواره یک محافظه کاری وجود داشته باشد که کار را برای هنرمند سخت میکند. مخصوصا اگر یک اثر کمدی در حوزه جنگ باشد. این مسئله برای شما چگونه بود؟
وحید نفر_ آدمهای آن زمان، آدمهای دور و عجیبی بودند که در عین سادگی و صفا و سواد کم و شعور بالا، به همدیگر عشق میورزیدند و حاضر بودند برای یکدیگر هرکاری کنند. آنها اکنون از ما دور هستند و رسیدن به آنها برای ما سخت است. اما آنها هم همین پوست و گوشت و استخوان بودند و همین خطای روزمره انسانی را داشتند؛ افراد معصوم نبودند. به نظر من این آدمها راه را پیدا کرده بودند و آن راه آنها را هدایت کرد. در نمایش «دور» همین است.
در کارهایی که به شخصیتهای مهم جنگ پرداخته شد، همواره به قسمتهایی پرداختند تا بگویند این فرد بی نقص بود. به درامهای معروف جهان اگر مراجعه کنیم، مثلا هملت اگر اشتباه نکند هملت نمیشود اما در نهایت قهرمان است. قهرمان هم لغزشهایی دارد اما همان لغزش است که باعث میشود پل پیروزی ساخته شود. ما در این گونه آثار صرفا همه چیز را به سمت بی نقصی و عدم تجانس با جامعه روز بردیم و افراد را دور کردیم و آدمها را دست نیافتنی کردیم. تماشاگر امروز نمایشی را میخواهد که آیینهاش باشد و در زندگی خود بتواند ما به ازا پیدا کند. ما با ریشهها کار داریم. به نظر من زمان آن گونه آثار که افراد آن دوره را بی نقص نشان میدهند، گذشته است و باید کنار رود تا فضای جدید وارد شود.
تهیهکنندگی تئاتر به تنهایی یک ریسک است؛ چرا که مخاطب محدودتری دارد. حالا اگر تئاتر در حوزه جنگ باشد، مخاطب محدودتر هم میشود. این موضوع ریسک را چندبرابر نمیکرد؟
محمود مداحی_ متاسفانه تئاتر برای مدیران و ارگانها یک بچه یتیم است که نمیدانم چرا توجه کمتری به آن نمیشود. این که یک تهیهکننده وارد فضای تئاتر شود، ریسک بزرگی است و نمیتواند نگاه بیزینسی داشته باشد.
اگر من وارد تئاتر شدم صرفا به خاطر عشقی است که به آن دارم و به دنبال درآمدزایی نیستم و صرفا نگاهم حمایتی است. اما ترجیح میدهم وارد کاری شوم که ارزشمندباشد و با کسی کار کنم که کار کردن با آن فرد برایم رزومه باشد.
من به وحید نفر و نمایشش اعتماد داشتم و به همین جهت ریسک نبود. کار کردن با آقای نفر برایم یک دانشگاه بود و اگر بخوهد متن نمایش «دور 2» را بنویسد من باز هم پشتش هستم.
برخی از هنرمندان از اعمال سلیقه مدیران و مسئولان در نمایشهای مرتبط با فضای جنگ و دفاع مقدس گلهمند بودند. آیا این اعمال سلیقه برای شما هم وجود داشت؟
وحید نفر_ اینقدر این اعمال سلیقههای پایین دستی وجود داشته است که باعث شد دافعه از سمت هنرمندان و مخاطبان وجود داشته باشد. در صورتی که جنگ یک ژانر بسیار قدرتمند است. اکنون مدیرانی که سفارش میدادند حضور ندارند و مدیرانی آمدند که نگاهشان فرق میکند. در آن زمان نگاه مدیران حمایتی بود اما با شیوهمندیهایی که خودشان داشتند که باعث تضعیف این جریان شده است؛ البته استثنا هم وجود داشت.
اکنون طرحی که دارند یک طرح کاسبکارانه شده است. به این صورت که نمایش باید آن گونه که میخواهند باشد و بعد از آن باید ببینند که حمایت کنند یا پشتیبانی. پشتیبانی یعنی این که پول را به شما میدهیم اما باید آن را برگردانید اما حمایت این است که ما پولی را میدهیم اما آن چه که ما میخواهیم باید شود.
در نمایش «دور» حتی یک ریال از ارگان مربوطه به ما کمک نشد. حتی برای دکور ساده ما هم برای گرفتن جعبه مهمات به شهرک دفاع مقدس رفتیم و با چک تضمینی آن لوازم را آوردیم. حمایت وجود ندارد چون میخواهند آن طور که میگویند بشود. اما آنطور که آنهامیگویند با واقعیت فرق میکند. هدف ما جذب است یا دفع؟
اکنون چرا نمیتوان با نسل جدید در رابطه با جنگ و دفاع مقدس حرف زد؟
وحید نفر_ ببینید به این دلیل که با واقعیت روبرو نمیشود. مثلا فیلم «تنگه ابوقریب» را مخاطب دیده و پسندیده است. چون با واقعیت روبرو شده است. چیزی که میخواهند نشان دهند،با چیزی که وجود داشته است، فرق دارد. چه زمانی مخاطب همذاتپنداری میکند؟ وقتی که ببیند و لمس کند. وقتی ما آدمهای آن زمان را دور از دسترس میگذاریم مخاطب حس نمیکند. دقیقا فرق بین حقیقت و واقعیت است. ما چه چیزی میخواهیم حقیقت باشد و چه چیزی واقعیت دارد. وقتی ما واقعیتها را نشان دهیم واکنشها فرق میکند.
نمایش«دور» یک نمایش طنز و یا کمدی به حساب میآید. چرا ما دیگر نمایشهای کمدی خوب چندان نداریم و بیشتر کمدیهای شبانه شده است. این ظرافت که شما فرمودید به خرج دادید تا توهینی وجود نداشته باشد، کمرنگ شده است.
وحیدنفر_ من با کمدی شبانه کاری ندارم و از نظرم افرادی که در آن کار میکنند، شریفترین آدمهایی هستند که از کاری که بلدند رزق وروزی درمیآورند. دلیل این که مخاطب هم سلیقهاش به آن سمت رفته است این است که نمیخواهد دیگر فکر کند و به دنبال سرگرمی است.
ما تئاتری هستیم که فقط سرگرمی نیستیم و میخواهیم اثرمان مقداری تفکر هم داشته باشد. چطور میشود که این دو کفه ترازو را به نفع هردو پیش برد؟ باید کمدی را بلد باشیم و آثار کمدی جهان را دیده باشیم و از همه مهمتر کمدی ایرانی را بلد باشیم. در عین حال باید ابزار خوب هم داشته باشیم تا اعتماد دو طرفه ایجاد کند؛ به بازیگری احتیاج داریم که توانا باشد و بتواند حرف را بفهمد و بلافاصله اجرا کند. ما در بازیگری سه دسته بازیگر داریم؛ کلاه سبزها، کلاه زردها و کلاه سفیدها. کلاه سبزها بازیگرانی هستند که اگر خط را نشان دهید کارشان را میکنند و خلاقاند.
اگر ابزار خوب باشد، بدون این که به سمت شوخی سخیف فرار کنید از موقعیت استفاده میکنید. کمدی موقعیت سالها است که حرف اول را میزند. ما در نمایش ایرانی معمولا تکیه بر کمدی کلام داریم. باید اینها را طوری ترکیب کرد که باهم پیش بروند و یکی بر دیگری نچربد. من از تک تک بازیگرانم تشکر میکنم که با آنها توانستم از پس این کار سخت بربیایم.
در بخش دوم گفتوگو به مسائل و مشکلا عرصه تئاتر پرداختهایم که به زودی در هنرآنلاین منتشر خواهد شد.
هانیه علینژاد