گروه سینما و تئاتر هنرآنلاین،در صحنه خواهری آواره و بریده از جنسیت زدگی جامعه به هوای میراث مالی پدر بعد از ۱۴ سال به خانه شان برمی گردد بی آنکه بداند برادری دارد که او را با دروغ و نیرنگ های به ظاهر متین و مذهبی به بازی گرفته و دلش نمی خواهد از آن ده هزار دلار حتی یک دلار نیز نصیب این خواهر بینوا شود و دختر دست از پا درازتر راه آمده را به هوای مرگ و نیستی پدر برمیگردد به همان خراب شده ای که بوده و باز هم تکلیفش مشخص است و باید در جهنم جنسیت زده ، روزگار را سپری کند.
حسین پور از آن متن به نسبت رادیکال سیاسی و با نگاه سوسیالیستی به یک اجرای فرم گرایانه بسنده کرده و به همین دلیل طراحی در نگاه اول شیک می نماید با آنکه در ظاهر به دنبال بیان زنگ زدگی درها و نمور بودن دیوارهاست و چون از نگاه رئالیستی فارغ شده، به دنبال بیان زیباتر از موقعیت برآمده و بازیگران آن نیز با آنکه لباس گرانی بر تن نکرده اند اما باز هم کمی نونوار و شیک به نظر می رسند و بقیه مسائل جزئی نگرایانه در چالش بین این دو نمایان خواهد شد که به ظاهر خاطرات مشترکی دارند اما در باطن خیلی از هم دور افتاده اند و این همان نامردمی حاکم بر روابط انسانی است که فرسنگ ها بین یک خواهر و برادر گسست ایجاد کرده و ما می مانیم از این همه دوری و نکبت!!
حسین پور بنابر فرم گرایی خود خواسته برای ایجاد تغییر در متن از محمد امیریاراحمدی نویسنده در مقام دراماتورژ کمک گرفته و در بخش هایی نیز با موفقیت این مسیر را طی طریق کرده است و شاید مهمترین دلیلش نیز همخوانی موضوعی به متن باشد که برای روزگار ما بسیار مناسب دیده می شود و در این مسیر و نگاه نور و صدا دو رکن اصلی تر اجرایی اند که بتوانند حال و هوای عقلانی اجرا را به اجرایی القایی و شهودی نزدیکتر سازند و به گونه ای فضاسازی جایگزین رابطه عقلانی با متن و محتوایش شود. مهندسی صدا در این بین کارکرد درستی یافته با آنکه می تواند همچنان حضور خلاقه تری در دل اجرا داشته باشد و اما نور هم سعی می کند بنابر نیاز و ضرورت در القای فضا و ایجاد ریتم و تغییر صحنه ها و کنش ها حضور پر رنگی داشته باشد. شاید نور هم همچنان بتواند دلالت های بیشتری در اجرا داشته باشد و بتواند لحظات بهتری را به وجود آورد.
با آنکه بازیگران به درستی انتخاب شده اند و هدایتگری آنها نیز در راستای همین فرم گرایی به ظاهر درست باشد و کم و کاستی در رفتار آنان مشهود نباشد اما همان جای خالی رفتارهای مناسب تر در آن مشهود است و بازیگران می توانند به یقین حضور پر رنگ تر و خلاقه تری در ارائه نقش ها و القای فضا داشته باشند؛ به ویژه فقر و تنگدستی که برادر را شیاد و حیله گر می سازد و خواهر کارگر جنسی را در غربت تن و وطن به امان خدا می رهاند و این خود درد بزرگ و جانکاهی است که همچنان می تواند این بازی را تحت الشعاع خود قرار دهد و اینکه کنشهای دردناکتری می تواند این بازی ها را تحت پوشش قرار دهد.
در کل «سلام خداحافظ» کار شهاب حسین پور حرفی برای گفتن دارد و به لحاظ اجرایی نیز قابل پذیرش است و این خود بیانگر شناسنامه هنری این کارگردان است که هیچگاه باری به هر جهت صحنه را برای جولان دادن هایش انتخاب نکرده است.
رضا آشفته