گروه تئاتر«هنرآنلاین»:کنسرت نمایش «کلنل» به کارگردانی امیر بشیری و تهیهکنندگی امین اشرفی از ۲۵ مهر در تالار وحدت روی صحنه رفته است.
این کنسرت روایتی از زندگی و زمانه محمدتقی خان پسیان و عاشقانهای گمشده در تاریخ معاصر ایران است، محمد معتمدی خواننده شناخته شده موسیقی ایران در نقش عارف قزوینی و کاظم سیاحی در نقش کلنل محمدتقی پسیان در این نمایش حضور دارند.
به همین سبب امیر بشیری کارگردان، امین اشرفی تیه کننده، علی عطایی و محمدباقر صفانور و میثم انتظاری دستیارکارگردان این نمایش مهمان هنرآنلاین بودند و هنرآنلاین به گفت و گو با عوامل این نمایش پرداخته است. بخش اول این گفت و گو که پیشتر منتشر شد به لزوم اهمیت پرداخت به تاریخ کشور و شخصیتهای مهم آن پرداختیم. در ادامه بخش دوم این گفت و گو را میخوانید؛
حضور موسیقی زنده و اجرای آقای محمد معتمدی چقدر بر اجرای نمایش تاثیر داشت؟
محمدباقر صفانور_ طرح و ایده بسیار خوب این بود که بخشی از متن حذف شود و به جای آن موسیقی فاخر به کار رود که به جذب مخاطب کمک کرده است.
امیر بشیری_ تاثیر زیادی داشت و مخاطب با آن بخشها ارتباط زیادی برقرار کرده است. محمدمعتمدی خواننده مورد علاقه من است و برای کاری که میکند دغدغه دارد. موسیقی و این نمایش بسیار درهم تنیده هستند. تصنیفها در جایی قرار گرفته است که متناسب با فضا و اتمسفر صحنه قبل و یا بعد باشد. موسیقی صرفا جهت استراحت مخاطب نیست؛بلکه جزئی از داستان است.
در طرح اولیه نمایش این بود که عارف قزوینی یک شخصیت دیگر باشد و خواننده فرد دیگر. اما در نهایت به این رسیدیم که خواننده حذف شود و خواننده ما همان عارف باشد و از همان ابتدا هم این نقش را برای محمدمعتمدی در نظر گرفتم. آقای معتمدی زحمت زیادی کشید تا اتفاق خوبی در اجرا رخ دهد.
اولین شبی که نمایش بعد از همه چالشها، اجرا شد به امین اشرفی گفتم بالاخره شد. جا دارد که در این جا نام چندنفر را ذکر کنم. این تیم بازیگری که روی صحنه است سختی زیادی تحمل کرده است. همه عوامل زحمت کشیدند و به ویژه دوازده بازیگر اصلی اما باید از کاظم سیاحی یاد کنم که بسیار اذیت شد از این جهت که نقش اصلی صحنه بود و استرس زیادی داشت.
همچنین در این پروژه کسی که بسیار به من کمک کرد آقای نادر برهانی مرند بود که با دغدغه کنار من و پروژه بود.با این که میدانم نیاز ندارد جایی اسمش گفته شود.
چرا قالب کنسرت_ نمایش را انتخاب کردید؟ برخی این اصطلاح را چندان قبول ندارند.
امیر بشیری_ ما هم چندان با آن موافق نیستیم. این یک نمایش است اما چون در فضای اشتباه رایج قرار گرفتیم و مخاطب به این تعریف رسیده است، ما هم به این اشتباه تن دادیم. به نظرم هر چه از این نمایشها بیشتر تولید شود ما به تعریف دقیقتری از آن میرسیم و مخاطب آگاه میشود.
امین اشرفی_ بار نمایشی کار بالا است و اساسا نمایشی است که موسیقی هم در آن وجود دارد اما چون از لحاظ رسانه و تبلیغات نمیتوان درست منتقل کرد ، فکر کردیم که مخاطب فکر کند که صرفا یک نمایش ساده است. گروه ما تمام تلاشش این بود که با کنسرت نمایشهای معمول مقایسه نشود. معمولا تمام کنسرت_نمایشهایی که تا کنون اجرا شده، موسیقی به صورت یک فضای سانتیمانتال و فضای حسی در کنار یک اتفاق دراماتیک بوده است که کار را برای ارتباط با مخاطب آسان میکند اما در نمایش ما در بستر دراماتیک باید تصنیفهایی خوانده شود.
علی عطایی_ شما نمیتوانید داستان زندگی کلنل پسیان بدون اشاره به عارف قزوینی تعریف کنید. حداقل در روز خاکسپاری محمدتقی پسیان که سر بریده ایشان را به مشهد میآورند و عارف بر سر میکوبد و دو بیت مشهور را میخواند،نمیتوانید عارف را حذف کنید. عارف قزوینی بستر مناسبی برای روایت داستان است. تمام تصنیفهای عارف زبان حال یک ملت در عرصه تاریخی مهم است. در این نمایش، موسیقی صرفا به دلیل جذابیت نیست. محمدمعتمدی به صرف جذب مشتری حضور ندارد. تصنیفها عارف قزوینی بخشی از روایت و محتوای داستان است.
امیر بشیری_ نمایش «کلنل» یک قطعه موسیقی اورجینال دارد که بعد از شهادت محمدتقی پسیان، آقای معتمدی اجرا میکنند. این قطعه پایان تمام اتفاقات نمایشی این نمایش است.
روند پیش تولید هم در سکوت خبری پیش رفت. آیا دلیل خاصی داشت؟
امین اشرفی_ بخشی از آن به این علت بود که گمان کردیم که چون چهل شب اجرا داریم،برنامه ریزی برای تبلیغات به این گونه بود که در زمان نمایش باشد. بخشی از آن هم به علت حجم کار باعث فشار به گروه بود. نخواستیم که تبلیغات فشار تازهای به گروه وارد کند. ممکن بود که در فضای رسانهای به افراد گروه وارد شود و استرس را زیاد کند و در نتیجه کار اثر منفی داشته باشد.
پیش از این نمایشی به نام «کلنل» اجرا شد که به گمانم ربطی به زندگی محمدتقی پسیان نداشت. چرا نام تکراری برای این نمایش انتخاب کردید و نگران ایجاد سوتفاهم برای مخاطب نبودید؟
امیر بشیری_ کلنل یک درجه نظامی است و یکی از افتخارات محمدتقی پسیان این است که درآستانه سی سالگی کلنل میشود و این برای آن زمان خاص بوده است. این نام از آن جا وام گرفته شد.
علی عطایی_ در بسیاری از روایتهای تاریخی هرگز کلنل از نام پسیان جدا نشد.
ما در خبرگزاری هنرآنلاین پروندهای در مورد سالنهای تئاتر دولتی باز کردیم که به صورت غیرفعال یا نیمهفعال هستند. ما الان در تهران حدود 200 سالن داریم که در حال خاک خوردن است. نمونه بارز آن هم پردیس تئاتر تهران است. هنرمندان میگویند که به دلیل عدم حمایت مسئولان از این سالنها استفاده نمیکنند از طرفی مسئولان هم اذعان دارند که هنرمندان خودشان به سمت استفاده از این سالنها نمی آیند. نظر شما در این مورد چیست؟
علی عطایی_ این 200 سالنی که میگویید باید دید چه سالنهایی هستند. برخی از آنها امکانات لازم برای اجرای نمایش را ندارند. ما بخشی از تمارینمان را در یکی از همین سالنها گذراندیم . این سالن به شدت فرسوده بود که جای اجرای تئاتر خوب نیست. ما با وجود سالنهای بسیار دولتی و خصوصی هنوز مشکل اساسی تئاترمان کمبود سالن مناسب است.
نکته دیگر این است که تولید تئاتر امروز بیمار و فاسد است. منظورم فساد اخلاقی نیست. وضعیت تئاتر امروز زیر مجموعهای وضعیت فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی کشور ما است. در راستای غفلتهای مدیریت کلان فرهنگی و هنری کشور، ایجاد سالنهای خصوصی موجب زوال تئاتر شده است. اکثرا در آن سالنها آثاری اجرا میشود که با معنایی که هنرمندان قدیمی از تئاتر به دنبالش بودند همخوان نیست. اکنون تئاتر تفریح مد روز بخشی از جامعه شده است که اگر از مد بیافتد تمام آن قصر با شکوهی که ساختهاند فرو میریزد. زمان زیادی است که از نظر من تئاتر در ایران زنده نیست.
این منظر نمایش «کلنل» یک اثر نجیبانه است.تولید تئاتر در ایران یک چرخه معیوبی دارد اما این کار چند حسن خوب دارد. اول این که مانند کارهای بزرگ دیگر در وهله اول به دنبال فروش نبوده است. دوم این که دغدغه آشنا کردن یک نسلی با بخشی از حقیقت تاریخی این سرزمین و انسانهای بزرگی که در آن دوره زیستند را دارد.
درمورد پردیس تئاترتهران باید بگویم که قطعا جانمایی آن غلط بوده است. بعد از آن یک زمان طولانی پردیس تئاتر در سایه مدیریتهای گسسته و دستهای بسته قرار گرفت که وضعیت آن اکنون به صورتی است که دشوار است آن جا فضای مورد علاقه برای هنرمندان تئاتر باشد. اگر قرار است این اتفاق بیافتد یک مدیریت با زمانی طولانی و با ایدههای ناب نیاز دارد.
امین اشرفی_ پردیس تئاتر تهران هم اکنون درحال اجرای دو نمایش است. اما آن جا نمیتواند به قطب تئاتر تبدیل شود. این امر نیازمند برنامهریزی با حمایت میخواهد. از نظر من شاید جانمایی پردیس تئاتر تهران غلط بوده است اما با این حال میشد که با یک ریلگذاری آن را به سمتی ببریم که آن جا کار فرهنگی و هنری و نه لزوما تئاتر انجام داد. من دوست دارم تمام سالنهایش تئاتر اجرا کنند اما وقتی میبینم که اگر سالن سینما باشد بهتر جواب میدهد، این کار را انجام میدهم.
هانیه علی نژاد