گروه تئاتر هنرآنلاین: آرمان، اندیشه، مبارزه؛ و ناگهان انقلاب. انقلاب تاریخ معاصر ما را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد و فرهنگ هم که از زیربناییترین عرصههاست و در اولویت برای متحول شدن. این مضمون، سوژه نمایش موزیکال «کمدی گمنام» مهمان این شبهای عمارت نوفل لوشاتو است که به کارگردانی علی اصغری روی صحنه میرود. پرده اول نمایش، روایتگر روزگار دو آکتور و کمدین در زمان پیش از انقلاب است و پردههای بعدی، راوی حال و روز همان دو کمدین؛ اما این بار پس از انقلاب. در حقیقت این نمایش دست روی همان موضوعی گذاشته است که توقیف فیلم «برزخیها» نقطه اوج آن است. سوژه هر چند بکر نیست اما جذاب به نظر میرسد و وقتی آن را به تماشا بنشینیم، با یک نمایش نقادانه مواجه خواهیم شد که موضوع قابل اعتنایی دارد و بناست زبان گویای هنرمندانی باشد که کمتر حرفشان شنیده شده است.
در تبلیغات نمایش سه نام آشنا به چشم میخورد و داستان را تا حدودی لو میدهد: بدون حضور بهروز، فردین و نادره. با این حال اما برای مخاطب جذاب است که به تماشای «کمدی گمنام» بنشیند و ببیند بدون حضور این چهرهها و با حضور فرزاد حسنی و حسین پورکریمی، قرار است چه اتفاقاتی روی صحنه رخ دهد!
این نمایش برای خنداندن مخاطب، مرزی پیش روی خود نمیبیند. «کمدی گمنام» در مسیر گرفتن خنده از بینندگان، همه مرزهای پیش رویش را به نحوی دور زده است؛ غالبا هم این کار را با تغییر جزئی در الفاظ انجام داده است. البته لازم به ذکر است که در قسمت بلیتفروشی این نمایش به مخاطبان اعلام شده که از همراه داشتن کودکان زیر 12 سال خودداری کنند و از این بابت جای نگرانی نیست.
«کمدی گمنام» در نقد کردن نیز چندبعدی عمل کرده و اگرچه زبان حال دو هنرمند را بیان میکند اما نگاهش را به طور خاص به قشر هنرمندان محدود نکرده و همه اقشار را مدنظر داشته است. از برق، آب، گاز و مشکلات معیشتی گرفته تا فیلترینگ دستمایه نقد و طنز این نمایش است و به نظر میرسد دلیل استقبال خوب مخاطبان از نمایش هم همین نکته باشد که با نقدهایش رگ خواب مخاطب را در دستان خود دارد.
نمایش «کمدی گمنام» اما فقط یک نقدنامه خندهدار نیست؛ این نمایش میخنداند و گاهی حتی تقلب میکند تا شوخیهایش بیادبی محسوب نشود؛ نقد میکند و گاهی حتی در نقد افراط میکند؛ در پایان هم با یک پیام اخلاقی مخاطب را به فکر فرو میبرد و این نقطه، همان پایان باز قصه است. اصغری برای نمایشش یک پایان باز اما عمیق را انتخاب کرده است؛ پایانی که کمتر کسی از ابتدای نمایش میتواند آن را حدس بزند؛ پایانی که میگوید کمدینهای گمنام هم میتوانند رستگار شوند.
احمدرضا انصاری