گروه تئاتر«هنرآنلاین»: نمایش «سه شب با مادوکس» نوشته ماتئی ویسنییک و ترجمه مجید نوروزیفرسنگی با کارگردانی شیوا دیناروند در تالار حافظ روی صحنه رفته است و اجرای آن تا 25 مهر ماه ادامه دارد.
مسعود کرامتی، بهاره رهنما، وحید نفر، جواد یحیوی و میلاد رمضانی گروه بازیگران این نمایش هستند.
در خلاصه داستان این اثر آمده است: «شخص مرموزی به نام مادوکس وارد شهر کوچکی میشود و سه شب در آنجا اقامت میکند. اهالی شهر مدعی هستند همگی در یک زمان و مکان با مادوکس ملاقات کردهاند.»
هنرآنلاین به این بهانه میزبان بهاره رهنما، شیوا دیناروند و مجید یارندی پور بوده است و با آنها به گفتگو پرداخته است. در بخش دوم این گفتگو به بررسی معضلات این روزهای تئاتر پرداختهایم که در ادامه میخوانید؛
در بخش قبلی گفتگو به محتوای نمایش «سه شب با مادوکس» پرداختیم و اشاره کردیم که شخصیتهای آن به دنبال ناجی میگردند. ناجی تئاتر ایران چه کسی است؟
شیوا دیناروند_ من گمان میکنم که منجی آن جوانان دهه هشتادی تئاتر هستند. این جوانان با یک آتش درونی و خروشانی عجیبی میآیند که میتواند اتفاقات جدیدی رقم بزند. نکته دیگر این است که ما تئاتریها خودمان باید منجی تئاتر باشیم. در غیر این صورت هیچ نهاد و ارگانی نمیتواند نجاتدهنده باشد. برای نمایش «سه شب با مادوکس» جایی از من حمایت نکرده است و بیشتری هزینه ممکن را بابت سالن دادم. یک سالنی که اصلا مشخص نیست دولتی است یا خصوصی و اگر من حامی مالی و اسپانسر نداشتم، عملا این این کار تولید نمیشد. برای تولید هر کاری باید پول باشد که اگر نباشد ما هرچقدر صحبت کنیم هیچ اتفاقی نمیافتد. تهیهکنندگان به سختی جلو میآیند و تا حدی کمک میکنند. من از اسپانسرهایم کارخانه طبیعت و چرم مشهد تشکر میکنم که اگر نبودند کار تولید نمیشد.
حمایت سالن آنقدر ناچیز بوده که اصلا به چشم نمیآید. من راحت بگویم که سالنی مثل حافظ که از ما پول میگیرد و اصلا برایشان مهم نیست که نمایش فروخته است یا خیر و تهدید میکند که اگر تسویه نشود جلوی اجرا را میگیرد، همچون سالن های کاملا خصوصی با هنرمندان رفتار می کند در حالی که سالن دولتی با مخاطب کنار می آید بطوری که سالن حافظ از ما هزینههای مرسوم را دریافت کرده است و چون اثرم اسپانسر داشت، تخفیفات مرسوم را برای ما لحاظ نکردند بطوری که در سالن خصوصی اگر اجرا میرفتم، تنها هزینه سالن را دریافت میکرد و بابت اسپانسر هزینهای دریافت نمیکرد.
از سوی دیگر باید از جوانانی که درحال پیشرفت هستند، حمایت کنیم، نه این که آنها را لب تیغ ببریم. برای جوانانی که میخواهند وارد این حرفه شوند، هیچ ناجی نیست. نسل قبلی تئاتر هم که کار نمیکنند و این انگار برای برخی مدیران هیچ اهمیتی ندارد. من در این نمایش، با هزینههای سنگین و در این سالن حافظ و با حضور بایگران معروف باز هم بازگشت مالی ندارم. نکتهای که خانم رهنما در بخش قبل گفتند کاملا درست است و باید پرسید که چرا من به عنوان یک جوان به سمت اثر شاد و ایرانی نمیروم. این قابل تامل است.
مجید یارندیپور_ من به نوعی دیگر و با یک زاویه جدید پاسختان را میدهم. منجی و نجاتدهنده تئاتر ما فقط تماشاگران هستند. اگر تماشاگر تئاتر حرفهای نداشته باشیم کسی نمیتواند خروجی کارهای کارگردانان جوان و فارغالتحصیلان رشته هنر و تئاتر را نقد کند و به چالش بکشد.وقتی کارگردان و بازیگر حس کند چشمهای تیزبینی آنها را رصد و غربال میکند، در پی رفع مشکل میرود و تلاش میکند تا بهتر شود. اگر این سرمایه عظیم را بتوانیم حفظ کنیم، قطعا آثار بهتر خواهد شد و کارگردانان بیشتری به سمت تئاتر تمایل پیدا میکنند و همینطور بازیگران پرکار میشوند. یکی از بزرگترین مشکلات عرصه تئاتر این است که تماشاگران تئاتر میگویند که ما تئاتر خوب کم داریم. باید پرسیم که چرا تئاتر خوب کم داریم؟ یکی از مهمترین علتهایش این است که هزینه تولید تئاتر آنقدر بالا است که کمتر کسی تمایل به سرمایهگذاری در عرصه تئاتر دارد.اما حتی اگر این مسئله حل شود، اگر تماشاگر تیزبین و چشمهای آشنا به تئاتر آثار را نگاه نکند، نمیتوانیم آثار را به سمت صعود ببریم. من هزینهای برای یک اثر در پنج سال پیش پرداخت کردم، الان فقط هزینه تدارکات و چای است. اکنون هزینه تولید تئاتر برابر است با هزینه تولید یک فیلم سینمای در دوران قبل از کرونا.
شیوا دیناروند_ با این هزینه ها جرات تولید یک تئاتر از جوانان گرفته شده است. من با دو اسپانسر، حضور آقای یارندیپور و سرمایه خودم کار را شروع کردم. جوانی که هیچکدامش را ندارد چگونه کار را شروع کند؟
مجید یارندیپور_ همانطور که خانم دیناروند گفتند، ما به سختی تولید این کار را آغاز کردیم. اگر هزینه این در گیشه برنگردد، ما دیگر کاری نمیتوانیم کنیم. اگر تماشاگر به تئاتر بیایند و حداقل اصل سرمایه برگردد سرمایهگذار، تهیهکننده و عوامل اجرایی ترغیب میشوند تا کار بعدی را انجام دهند. در غیر این صورت اگر پول را در بانک بگذارم، نفع بیشتری دارم. ما نیاز داریم که کارخانهها و سرمایهگذاران و خیران همانطور که در امور فرهنگی دیگر سرمایه میگذارند، در تئاتر هم سرمایهگذاری کنند.
با این تفاسیر و ضررهایی که از آن میگویید، چرا تهیهکنندگی تئاتر انجام میدهید؟
مجید یارندیپور_ ما یک مریضی خاصی داریم ک نامش عشق به تئاتر است. اگر این چراغی که اکنون کم سو است، روشناییش بیشتر نشود و چرخی که به دلیل زنگ زدگی از حرکت باز میایستد را روغنکاری نکنیم، کلا از بین میرود و ما افسوس میخوریم که بزرگترین حض بصری و دلیمان دیدن تئاتر است. درمورد تئاتر «سه شب با مادوکس» هم باید بگویم بعد از سالها تجربه، باید بگویم تئاتر ابزورد در کشور ما فقیر بوده است و کارگردانان میترسند که سراغ اینگونه آثار بروند.ما آثار نمایشنامه خوبی در زمینه ابزورد داریم. من تئاتر ابزورد در کارنامه کاریم نداشتم و این اتفاق خوبی بود. در سال هربار نمایشنامه خرس و باغ آلبالو روی صحنه میبریم که زیبا است اما کمی هم به این سمت بپردازیم و بینندگان با این گونه آثار هم آشنا شوند. من دوست دارم که به عنوان تهیهکننده خودم را به چالش بکشم.امیدوارم که این سبک آثار بیشتر شود.
به سالنهای خصوصی و دولتی اشاره کردید. ما در خبرگزاری هنرآنلاین پروندهای در مورد سالنهای تئاتر دولتی باز کردیم که به صورت غیرفعال یا نیمهفعال هستند. الان در تهران حدود 200 سالن داریم که در حال خاک خوردن است.نمونه آن هم سالنهای پردیس تئاتر تهران است. هنرمندان میگویند که به دلیل عدم حمایت مسئولان از این سالنها استفاده نمیکنند از طرفی مسئولان هم اذعان دارند که هنرمندان خودشان به سمت استفاده از این سالنها نمی آیند. نظر شما در این مورد چیست؟
شیوا دیناروند_ مسئله این است که مسئولین باید به کسانی که در مکانهایی مثل ارسباران و خاوران اجرا میروند هزینه حمایتی پرداخت کند. اگر از من حمایت خوبی صورت بگیرد ، لزوما نه با بازیگران سوپراستار، من حاضرم در این سالنها اجرا بروم. اگر حمایت مالی و تبلیغاتی داشته باشیم چرا که نه اما اجراها باید متناسب با فضای آن منطقه باشد.
مجید یارندیپور_ من در صحبتهایم به تماشاگر اشاره کردم. شاید این سوال پیش بیاید که توقع شما از پذیرش مردم برای دیدن تئاتر، خرید بلیط و بازگشت سرمایه و سود چگونه است و باید چه تمهیداتی صورت بگیرد؟ ما در ادارات و سازمانها سالن های آمفی تئاتر متعددی وجود دارد که برای استفاده سازمانی است اما میتوان با تسهیل اجرای تئاتر، ضمن حل مشکل کمبود سالن و مبحث فرهنگ سازی به محل درآمدزایی برای سازمان و ادارات تبدیل شود. یا می توان اگر نمایشی آن جا اجرا شود به جای دریافت کرایه سالن، میتوانند کارمندان آن سازمان را به این نمایشها دعوت کنند. رشته هنر و تئاتر با تجربه کسب کردن قوام میآید. با این آزمون و خطا میتوان هنرمندان خوب به جامعه ارائه دهیم. ما چگونه از تهیهکنندگان انتظار حمایت از جوانانی داشته باشیم که تازهکار هستند. اینها حتما باید قبلش خودشان را محک زده باشند و امتحانشان را پس بدهند. من نمیگویم دولت سالن جدیدی بسازد. بلکه از همینها که داریم استفاده کنیم. من دیگر از نوپا بودن در آمدم و مسائل را میتوانم واکاوی کنم و این نظر من است.
شیوا دیناروند_ تا زمانی که از گروه تئاتر حمایت نشود، کسی نمیآید به طور مثال در خاوران اجرا کند. دولت باید سرمایهگذاری کند و چند کارگردان را با هزینه خودش بیاورد تا در آن جا اجرای با کیفیت ارائه کنند و برای مردم آن جا زمینهسازی کند. من همان هزینهای را که اکنون میپردازم تا در خاوران اجرا بروم که هیچ مخاطبی ندارد، به سالن خصوصی میدهم که مخاطب دارد. سالن حافظ با این که بسیار منظم و خوب است اما الان احساس میکنم که اگر سالن خصوصی میرفتم کمتر ضرر میکردم.
مجید یارندیپور_ فرهنگسرای خاوران سالن بسیار خوبی دارد.کافی است چند گروه تئاتری که تمرکزشان بر جنوب تهران است به جای آمدن به تئاترشهر و انتظار طولانی، در همان جنوب شهر اجرا کند با این فرمول که بابت بلیط و سالن پولی از کارگردان دریافت نکنند. این موجب ترغیب گروهها میشود. مثلا فرهنگسرای اشراق در شرق تهران هم این مدلی است. ما فرهنگسراهای بسیاری داریم که سالن اجتماعات دارند و حیف است که چراغشان خاموش بماند. ما باید جوانها را تشویق کنیم که تئاتر ببینند. در همین تئاترها است که میتوانیم درسهایی از زندگی و مواجهه با مشکلات را به آنها آموزش بدهیم.