گروه سینما «هنرآنلاین»:صنعتی شدن سینمای ایران نقطه آغاز پیشرفت سینمای کشور است، اما چگونه؟ واگذاری سینمای ایران به بخش خصوصی بهترین راه برای خروج از این ضعف فرهنگی است که رشد و پویایی را به سینما و هنر کشور تزریق میکند و رانت و یکنواختی سلیقه در تولید فیلم را از بین میبرد و توجه بر ساخت دقیق و بهتر فیلم افزایش پیدا میکند.
سینمای هنری ایران ارزش یک سرمایهگذاری خوب و صنعتی شدن را دارد، هنرمندان ایرانی به خوبی در صحنه میدرخشند و تاثیر خودشان را میگذارند.
به سراغ سینمای جنگ میرویم که مسائل ذکر شده در بالا تأثیرشان بیشتر به چشم میآید و ناتوانی عوامل سینمای ایران را به شکل کاملا شفاف به رخ ما میکشد. سینمای ایران حداقل دو یا سه فیلم فاخر طی چند سال اخیر در این ژانر به مردم ما بدهکار است. سینمای کشور حتی ریسک این را هم نمیکند که همچون فیلم "محمّد رسول الله" عوامل سازنده خبره از خارج کشور به خدمت بگیرد تا یکی از مهمترین بخشهای تاریخ ایران را به پرده بکشد.
یک فیلم سینمایی با ژانر جنگی به داستان یا روایت، سرمایهگذاری خوب، عوامل سازنده ماهر به خصوص طراح جلوههای ویژه نیاز دارد تا فیلمهایی را به نمایش بگذارد که همچون "نجات سرباز رایان" که یکی از بهترینهای خود در این ژانر است و در 25 سال اخیر جذابیت خود را حفظ کرده تولید کند. هالیوود آمریکا به شایستگی توانسته ارتش خود و حس میهنپرستی (هر چند دروغین) سربازانش را در ذهن مخاطب خود بگنجاند که حتی صحبت از بهترین ارتش دنیا میشود ذهنهای مخاطبان سینما به طور ناخودآگاه به سوی ارتش آمریکا کشیده میشود.
سینمای آمریکا ابتدای کار، قهرمانهایی را در فیلم مجذوب مخاطب میکرد که قدرت فراوان و زور و بازوی قوی داشتند اما در حال حاضر واقعیت چاشنی کار شده است که ناامیدی، درد، زخم و ویژگی منفی قهرمان داستان هم بیان میشود که باعث تاثیر بیشتر بر بیننده میگردد. همانطور که مشخص است با توجه به رشد اطلاعات و رسانه، دیگر بینندهای که به آگاهی درست از جنگ رسیده جذب یک ابر قهرمان افسانهای نمیشود و این واقعیت است که همراه با بزرگ شدن ویژگی مثبت قهرمان و وطنپرستی افراطی او فرهنگسازی خود را به شکل درست انجام میدهد.
سینمای دفاع مقدس که بخش بزرگی از سینمای جنگ ایران است و در سالهای اخیر سعی بر تولید فیلمهای جنگی که به واقعیت نزدیک باشد را دارد، حتی به حال و روز مردم و خانواده شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم در زمان بعد از جنگ و آثار آن بر خانواده و کشور پرداخته که ارتباط خوبی بین بیننده و شخصیت داستان برقرار کرده ولی در تولید فیلمی که مستقیم به خود وقایع جنگ پرداخته باشد و حال و هوای زمان جنگ را به تصویر بکشد، آنچنان موفق نبوده است.
پرمخاطبترین فیلم سینمای ایران با نام "عقابها" درست است الان هم بیننده خودش را دارد اما باید قبول کرد که جوان و نوجوان امروزی دیگر به سراغ این فیلم نمیرود، با توجه به اینکه جوی که حاکم است دیگر جو دوره بعد از جنگ نیست، سلیقه، دیدگاه و فرهنگ جوانان این دوره با جوانان دهه 40 تا 60 کاملا متفاوت است.
با این حال که سینمای جنگ سعی کرده است به واقعیت نزدیک باشد ولی هنوز بر ایدئولوژی خود متمرکز بوده و مرکزیت فیلم بر پایه اعتقادات معنوی یک سرباز یا رزمنده احساس میشود که حتی به طور نمونه، کسی که از جنگ کاملا فراری است و به اتفاق سر از آن در میآورد در نهایت منقلب شده و حتی نیت برگشت به شهر خود را ندارد. در اینجا موضوع مخالفت با اعتقاد و مسائل دینی رزمندگان نیست اما باید بدانیم که در هشت سال دفاع مقدس نیز سربازانی دوره سربازی خود را میگذراندند، عدهای ارق میهنپرستی داشتند و این خود دلیل کافی است بر تولید متفاوت آثار جنگی که شامل سلیقه همه قشر از مردم باشد. لازم به ذکر است قهرمانهای ایرانی که در دوره جنگ به خصوص بعد از پیروزی انقلاب میزیستند، اسطورههایی هستند که اگر با جزئیات درست زندگی آنها به نمایش در بیاید که انسان جایزالخطایی هستند که سعی بر پیروزی بر نفس خود و دشمن را دارند، میتواند تاثیر فراوانی بر جوان امروزی بگذارد.
مخاطب فیلمهای دفاع مقدس که بر پایه معنویت و اسلام است مشخص است، سینمای ایران نیاز به تولید فیلم چه در ژانر جنگی و سایر ژانرها دارد که با بیننده خود صحبت کند و حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد، یا مخاطبش را به چالش دعوت کند نه اینکه با مطرح شدن موضوع که ریشه کاملا ایدئولوژیکی دارد مخاطب را از خود پس زند.
مجید اوجان