گروه سینما و تئاتر هنرآنلاین، امسال رکوردشکنی فیلم کمدی فسیل باعث شده مخاطبان سینمای کمدی بر پایه سنجش هر فیلم با فسیل، میزان کمدی بودن آن را تشخیص دهند و برای نمونه بگویند شهر هرت به اندازه فسیل خنده دار نیست و این یعنی؛ فیلم در آنچه مد نظر داشته موفقیت چندانی نداشته است.
البته اینکه مردم چنین میزان و سنجه ای را برای تعیین کمدی قرار داده اند، چقدر درست یا نادرست است؛ یک بحث دیگر است چون کمدی هم انواع دارد و می شود فیلمهایی با کیفیتی چون «اجاره نشین ها» را نیز ملاکی برای چنین سنجشی قرار داد و این بستگی به طبع و سلیقه مخاطبان دارد که چه میزان خنده یا خنده توام با تفکر بتواند تمایز فسیل و اجاره نشینها را برای سنجش دیگر کمدی های ایرانی بر ما آشکار کند. به هر تقدیر، «شهر هرت» یک کمدی اجتماعی است که در زبان و بیان انتقادی به بیراهه میرود و از دامنه تأثیرگذاری اش کاسته میشود. بنابراین به لحاظ میزان خنداندن هم در حد و اندازه فسیل نیست پس به همین سادگی فیلمی قابل رد شدن است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
«شهر هرت» با آنکه یک فیلم کمدی است اما زیاد نمی خنداند و این به بیان بهتر، در حد کمدی های فارسی و پر از لودگی نیست و اتفاقا لحظاتی شهر هرت کمدی تر می شود یا بیشتر می خنداند که با شوخی های رکیک و جنسی به دنبال آب و تاب دادن به فیلم است اما همه میدانند که کمدی با کمدین به راحتی خنده دار می شود برای نمونه، آوردن رضا عطاران یا جواد عزتی و... میتواند تضمینی برای کمدی شدن یک فیلم باشد اما پژمان جمشیدی با آنکه در کمدی های بسیاری بازی کرده چندان کمدین نیست و تاکنون در چند فیلم مانند «علفزار» حضور قابل پذیرشی داشته که تیپ و نوع بازی اش در این فیلم گویای کامیابی اش بوده است اما او در «شهر هرت» فقط مزه می پراکند و رفتار کمیک و خنده داری را بروز نمی دهد. حتی دو گزینه دیگر هم نمی توانند در پیچ و تاب کمدی چندان موفق باشند. منظورم شبنم مقدمی و بابک کریمی هستند که هر دو با همه تلاش در خور تامل شان باز هم القاگر یک کمدین نیستند. شاید تعبیر شود که «شهر هرت» بیشتر طنز است تا کمدی اما محتوای آن مانع از بروز این اتفاق می شود. شبنم مقدمی بازیگر فعالی است و میتواند مخاطب را درگیر لحظه های فیلم کند اما جنب و جوش خلاقه ای در حد یک کمدین زن را ندارد. بازی در سکوت های بابک کریمی نیز همانند شیوه بازی مهران مدیری است که باز هم به آن زیبایی جلب توجه نمیکند. هرچند او به دلیل کمدی بازی کردن شادروان نصرت کریمی، پدرش، سبقه کمدی دارد و شاید هنوز مدل غایی بازی کردنش را کشف نکرده و این بلاتکلیفی را هم به شهر هرت آورده و البته این کمدی نیز کمدی نخواهد شد.
«شهر هرت» شروع خوبی دارد. زنی که به همراه برادر نعش کشش هماهنگ میشوند که از خانواده مرده های فوت شده پولدار، پولی بکنند و این گونه با دله دزدی امورات شان را بگذرانند. این مدل دله دزدی و تَلَکه کردن مردم سوژه نابی است اما از جایی که درگیر اختلاس گران می شوند سوژه بر باد میرود و مسیر پر از شعار و دروغ می شود و دیگر لحن طنز انتقادی اش را از دست میدهد و نمیتواند به عنوان یک واقعیت تلخ و گزنده در قالب طنز و فضای آیرونیک مطرح شود. یعنی به همین سادگی، یک طنز ناب در «شهر هرت» از کف میرود و در نهایت نمی تواند بیانگر حقایق قابل درک و لمس جامعه امروزی ما باشد و جنبه سرگرم کننده اش چیره بر آن محتوای انتقادی می شود. هرچند در سرگرم کردن نیز با چنین انتخاب و هدایت بازیگران راه به جایی نمی برد و همه چیز رنگ و لعاب معمولی بخود میگیرد و چندان تاثیری بر مخاطب نخواهد گذاشت.
به همین دلایل میتوانیم بد اقبالی «شهر هرت» را در برابر «فسیل» را نمایان کنیم و شاید به تعبیری این همراهی دو فیلم دلیل کم آوردن «شهر هرت» بوده و اگر در زمان دیگری اکران می شد می توانست از برد بهتری برخوردار باشد اما به هر روی هیچگاه «شهر هرت»، نه موفقیت فروش «فسیل» را در برمیگیرد و نه به لحاظ کیفی می توانست «اجاره نشین ها» را یادآوری کند و از هر دو منظر این کمدی چندان مطلوب نظر مخاطبان واقع نشده است و اینکه ما بخواهیم دیگر عناصر فیلم را مورد بررسی قرار دهیم؛ در آنجا نیز همه چیز عادی است و هیچ نوع عنصر خلاق و نابی موج نمیزند و همه اینها یادآور یک شرایط معمولی است. مگر آوردن عباس قادری، خواننده کوچه بازاری زمان پهلوی که برای برخی ها میتوانست یک حس نوستالژیک را زنده کند و چه بسا بخشی از فروش فیلم نیز مدیون همین لحظات خاص باشد که یک خواننده قدیمی برای طرفدارانش ایجاد کرده و به لحاظ عاطفی برازنده دیدهشدن برای آنها شده است.
سمیه هاشمیان