گروه سینما هنرآنلاین: تابستان امسال چرخه اکران چرخه نونواری بود و افزون بر فیلمهایی که در همان ابتدای فصل تحت عنوان اکران تابستانی پا به سالنهای سینما گذاشتند، اضافه شدن فیلمهای جدید به این چرخه در فاصله زمانی اندک (بر خلاف ماههای قبل)، سبب شده عنصر تازگی در ترکیب اکران حفظ شود.
تازهترین فیلمی که در ترکیب فیلمهای روی پرده دیده میشود، فیلم «بعد از رفتن» نخستین ساخته بلند رضا نجاتی به تهیهکنندگی محمود بابایی است. این فیلم نخستین بار در چهلویکمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و در هیاهوی جشنواره، خیلی دیده نشد و حتی در رقابت برای سیمرغ هم تنها دو نامزدی در بخشهای بهترین نقش مکمل زن و بهترین فیلم اول به دست آورد. به بهانه اکران این فیلم که به تازگی آغاز شده، در ادامه نگاهی به فاکتورهای مختلف سمعی و بصری و داستانی فیلم داشتهایم.
رضا نجاتی اولین بار است که پا به زمین فیلمسازی بلند گذاشته است اما انگار زمینش را خوب نشناخته است. آنچه «بعد از رفتن» روی آن دست گذاشته است، میتوانست سوژهای خوب برای یک فیلم کوتاه باشد اما قطعا وقتی این ایده میخواست تبدیل به یک فیلم بلند شود، نیاز داشت قوام بیشتری بیابد. نجاتی به جای قوام بخشیدن به ایده، آنقدر آن را کش و قوس داده که از حوصله مخاطب خارج است. حتی در قسمتهایی به بیهودهگویی رو میآورد و زوائدی به فیلم میافزاید که هیچ دردی از قصه دوا نمیکند؛ مثلا بود و نبود کاراکتری که پانتهآ پناهیها نقشش را بازی میکرد، هیچ تفاوتی در قصه ایجاد نمیکرد اما ابزار خوبی برای کش دادن فیلم بود. کارگردان در این فیلم محکوم است به طولانی کردن پروسه گشودن هر گره؛ تا بازه زمانی فیلم به یک فیلم بلند برسد و همین موضوع، ریتم فیلم را کند کرده است اما نه یک ریتم کند پرمحتوا؛ بلکه ریتم کندی که هدفش آب بستن است ولاغیر.
کارگردانی دوم فیلم اما به خوبی انجام شده و نمیتوان منکر تدوین خوب «بعد از رفتن» شد. حتی نمایش نام فیلم هم در معنادارترین نقطه ممکن قرار گرفته و دقیقا در همان جایی آمده که فیلم وارد برهه بعد از رفتن میشود. موسیقی هم به کمک تصویر آمده و در القای حس موفق عمل کرده است. همه این نکات را باید بیفزاییم به قابهای بینظیری که این کارگردان فیلماولی بسته است. نمایش انتظار در قابی که فرشاد لب ساحل به تماشای غروب آفتاب نشسته است؛ یا حتی زاویه دوربین اورهد از صابر ابر در آخرین سکانس که به زیبایی درماندگی آرش را به تصویر میکشد؛ همه اینها حرفهای بودن کارگردان فیلم را به رخمان میکشد اما به شرطی که با ایدههای قوامیافتهتری به سراغ فیلمسازی بلند بیاید.
بازیهایی که در «بعد از رفتن» میبینیم، نسبتا خوب و قابل قبول است. صابر ابر هر چند پیش از این هم نقشهایی از همین تیپ بازی کرده و بازیاش تکراری است، اما این نقش برازنده اوست و خوب از پس ایفایش برمیآید. پانتهآ پناهیها هم در ایفای نقش زائد خویش، خوب از پس لهجه جنوبی و ظرافتهای خاص یک زن ماهیگیر برآمده است. علاوه بر کارگردان و تدوینگر، بازیگردان این فیلم را نیز باید ستود.
پرداخت خوب به یک سوژه جذاب اما کوتاه، دردی است که «بعد از رفتن» به آن مبتلاست. این فیلم آزمون و خطای خوبی برای این کارگردان فیلم اولی است؛ آزمونی که میگوید رضا نجاتی در رعایت ساختارها و پرداختن حرفهای به سوژه نمره قبولی میگیرد اما در پروراندن سوژه، خیر.
احمدرضا انصاری