سرویس سینما و تئاتر هنرآنلاین،موضوع اولیه سریال، سودای مهاجرت دختری 31 ساله از طبقه متوسط است که آیندهای در ایران برای خود نمیبیند و قصد خروج از کشور به صورت غیرقانونی، رسیدن به نامزدش در ترکیه و سپس رفتن به آلمان را دارد. سریال خیلی زود به روایت داستان اصلی خود میرسد و مقدمهچینی بیهوده ندارد؛ ترانه با بازی سارا رسول زاده، یک کارمند پرستار است که علاقه اصلیاش موسیقی و خوانندگیست و در یک گروه موسیقی که اجراهای شبانهی خیابانی دارند نیز عضو است.
پروسه خروج از ایران ستاره به طور زمینی، با موفقیت و تقریباً بدون دردسر پیش میرود تا اینکه خودش را به استانبول میرساند ولی حادثهای در فرودگاه باعث دستگیری او و لو رفتن ماجرای خروج غیرقانونیاش میشود؛ البته بیننده تا حدی انتظار این کلیشه را میکشد که نامزدی که باید بیاید، دقیقهی آخر غیبش میزند و این که قرار نیست رویای مهاجرت سرانجام خوشی داشته باشد یک امتیاز منفیِ پیشبینیپذیر بودن را به سریال میدهد.
ترانه خواهری دوقلو دارد، که تضاد شخصیت عاقل و سنجیده و شخصیت احساسی و جاهطلب بین این دو درست از آب درآمده و رفت و برگشتهای کنجکاوی برانگیزی بین اتفاقاتی که برای ترانه در ترکیه و طنین در ایران پیش میآید را میبینیم. انتخاب استفاده از فلاشبکهایی که به حضور ترانه در ایران برمیگردد، باعث شده انگیزههای او برای مهاجرت، پرونده حقوقیای که دارد و ریسکهایی که انجام داده را به مرور در دل قسمتهای مختلف ببینیم و همین هم به ضرباهنگ سریال کمک کرده تا هم ورودی سریال طولانی نباشد هم شناسنامه رفتاری ترانه را بهتر ببینیم.
نیمی از فیلمبرداری در ایران و نیمی هم در ترکیه انجام شده و سطح پروژه در هر دو کشور، از انتخاب لوکیشنها، فضاسازی و انتخاب بازیگر تا دکور و لباس، یکدست است و برای یک پروژهی بینالمللی، نمره قبولی بالا را قطعا میگیرد. بازیهای سریال به اندازه هستند و شخصیتهای ملیتهای مختلف ایرانی، ترک و افغان، اجرایی بدون فاصلهی برجسته از هم ارائه میکنند. سارا رسولزاده بالا و پایینهای حسی یک دختر تنها که پلهای پشت سرش را برای تصمیم خوشبینانهاش خراب کرده خوب نشان میدهد و تفکیک کدهای رفتاری دو خواهر را ریزبینانه قائل میشود، حامد بهداد هم بخش عمدهای از بازیاش، کنترل دوران پختگی حرفهایش را به همراه جلوهگریهای همیشگیاش دارد و چهرههای جدید هم در ترکیب با بازیگرهای شناخته شده، کارگردانی سرراستی دارند و اجرایشان نپخته نیست.
قاببندیهای کلاسیک و بدون اضافهگوییِ محمد رسولی که جلوهی سینمایی دلچسبی به اثر داده، رنگ و نور خلاقانه و غیرکلیشهای و فضای سرد غالب به تصویر که هوشمندانه بر آن نشسته و همینطور رد پای ماهرانهی فرید ناظرفصیحی در طراحی جلوههای بصری سریال برای خلق بهتر اتمسفر نیز تکههای فنی کار را به درستی به هم قلاب کرده است. روزبه نعمتاللهی هم البته از نکات مثبت سریال است که بعد از مدتها یک تیتراژ انتهایی خوانده و صدا و آهنگش انتخاب درستی در تداوم حس جاری در سریال است.
اما نکات منفی سریال را شاید اول از همه بتوان با پوستر آن شروع کرد که ادیت ژورنالی و استفاده از رنگهای نئونی بیش از حد در طراحی آن، یک فضای نایت کلابی و پر زرق و برق غیر ضروری و بدون ارتباط مستقیم به فضای سریال را در ابتدا تداعی میکند.
ریتم پرتعلیق و درست سریال، بیننده را پای صفحه نمایش نگه میدارد و او را مشتاق به پیگیری قسمتهای جدید میکند و این چیزی است که هر محتوای اپیزودیک باید بتواند آن را رعایت کند، اما در نقاطی این احساس به مخاطب دست میدهد که بعضی شخصیتها با دست به سمت کاراکتر اصلی هل داده میشوند تا گره جدیدی به ماجرا اضافه کنند، جهت جدیدی به قصه بدهند و البته ترانه را گول بزنند! حامد بهداد نقش عاقلهمردی را دارد که چند سالی است در استانبول زندگی میکند و جاهایی در نقش سوپرمن و فقط برای نجات ظاهر میشود که آسیب دیدن او در مرحلهی مهاجرت در سالهای گذشته، انگیزه موجه کاملی برای واکنشهایش به نظر نمیآید و فرصت زمانی چندانی هم برای به وجود آمدن علاقهی شدید و به آب و آتش زدنش برای ستاره این وسط نبوده که دلیلتراشی و توجیه کند.
کلیت ماجرا روی خط باریک شعارزدگی راه میرود که همه چیزِ مهاجرت یک دختر تنها تا حدی تاریک نشان داده شده و همه مترصد فرصت برای سواستفادههای مختلف از او هستند. سرگشتگیهای یک زن تنها در کشور ترکیه و تلاش برای مهاجرت یا گرفتن اقامت، گاهی یادآور سکانسهای "مرگ تدریجی یک رویا"ی فریدون جیرانی است که در زمان خود، موضوع کمتر پرداخته شدهای بود.
تنوع و ملات داستانی «قهوه ترک» کافی چیده شده و از چالشهای مهاجرت، پناهندگی، اختلافات خانوادگی، قاچاق انسان و عشق و دوستی گرفته تا موضوع داعش را در برمیگیرد و این بین طعنهای هم به سیستم کار سایتهای شرط بندی که در ترکیه فعالیت دارند میزند.
به طور کل همکاری علیرضا امینی و محمد شایسته در مقام تهیهکننده، با طرح مشترک نغمه ثمینی و محمد رضایی راد به نویسندگی رضایی راد، پرداخت خلاقانه و استانداردهای یک سریال خوب نمایش خانگی را دارد و تماشای آن میتواند طیف وسیع مخاطبهای غیر سخت گیر را راضی کند.
امیر محقق