به گزارش «هنرآنلاین» دومین جلسه فصل جدید برنامه «پاتوق مستند» به نمایش و نقد و بررسی مستند تاریخی «روزی که رفت...» ساخته هادی معصومدوست اختصاص داشت که با اجرای حامد شکیبانیا و با حضور سیدرضا شهرستانی جامعهشناس و هادی معصومدوست کارگردان مستند در سینما سپیده برگزار شد.
حامد شکیبانیا در ابتدای این مراسم گفت: «روزی که رفت...» نمونه یک مستند شهری است که به دغدغههای زیست انسان در شهر میپردازد. آثار مستند زیادی ساخته میشود که در شهر میگذرد اما نمیتوان به همه آنها فیلم شهری اطلاق کرد. آثاری که نقش انسان در محیط را بررسی میکنند، در دسته فیلمهای شهری جا میگیرند. ما مخاطبان مستند شاهد زنده از بین رفتن یک داستانی در شهر هستیم.
وی ادامه داد: البته اتفاق مبارک این است که برخی مستندسازان درباره شهر خود و جایی که در آن زندگی میکردند، اثر میسازند و تجربههایی از نزدیک را به نمایش میگذارند.
شکیبانیا تاکید کرد: در ادبیات شهرداری بافت تاریخی عبارتی خطرناک اما بافت فرسوده متفاوت است. شهرداری مفهوم را از حالت فرهنگی و هویتی تبدیل میکند به مفهوم مهندسی که روی کاغذ درست اما آسیب زننده است.
در ادامه مراسم هادی معصومدوست، کارگردان مستند گفت: اینکه چه شد این مستند را ساختم، عمدهترین دلیلش این است که من اهل مشهد هستم و بخشی از اتفاقاتی که در مستند گفته میشود خاطرات و روزمرگیهایی است که با دوستان و آشنایان درباره آن صحبت میکنیم. ما وقتی به مشهد سفر میکنیم، میبینیم بسیاری از محلهها را نمیشناسیم. مشهد تبدیل به کلانشهری بسیار شیک و شبیه دوبی شده است.
وی ادامه داد: در حقیقت آن هویتی که ما را وصل کند به شهری که شاید پدران ما به یاد داشتند، دیگر وجود ندارد. شخصیت اصلی فیلم سالها عاشقانه کار میکرد و درباره این موضوع با من گپ میزد. این شروعی برای ساخت مستند شد که یک سال پیش رفتیم و آن را ساختیم.
پژوهش؛ راهکار ساده برای حفظ بافت تاریخی
کارگردان «روزی که رفت...» در پاسخ به این پرسش که راهکار حفظ بافت تاریخی چیست، یادآور شد: راهکار ساده است؛ پژوهش درباره اینکه کشورهای دیگر برای حفظ بافت تاریخی خود چه کردند. من درباره تک بنا حرف نمیزنم منظور بافت است. ما تخریب میکنیم بدون آنکه بدانیم چه چیزی قرار است بسازیم. متاسفانه دیگر چیزی به اسم بافت نداریم اگرچه خیلی از این بناها قابلیت مرمت دارند، اما این کار شعور و احساس میخواهد. متاسفانه انگار کسی احساس تعلق به بافت تاریخی ندارد و تخریب کردن برایشان آسان شده است. شاید بزرگترین کار این باشد که هیچکاری انجام نشود.
معصومدوست افزود: همانگونه که در مستند اشاره شد، زائران امام رضا(ع) در گذشته در محلههای قدیمی مشهد یک اتاق اجاره میکردند که این اتفاق هم باعث شکلگیری چرخه اقتصادی و هم باعث آشنایی با بافت تاریخی میشد.
وی تاکید کرد: سازمان میراث فرهنگی یکی از نهادهایی بود که پای طرح تخریب گسترده را امضا کرد. این سازمان مشخص نیست چه چیزی را مدیریت میکند، چرا که حتی تعداد بناهای تاریخی شهر را نمیداند و اینجاست که میگوییم هیچ احساس تعلقی وجود ندارد.
مستندساز در ادامه عنوان کرد: اینکه چه کسی پس از از بین رفتن بافت تاریخی مشهد و ساخت خانههای جدید در آن اماکن ساکن خواهد شد، مهم است. در حقیقت اینکه جایگزین چه کسی میشود، مهم است. اتفاقی که در مشهد رخ داده، این است که مشهدی اصیل کم میبینیم. در گذشته محلاتی بود که مالکان آن اهل خود مشهد بودند. در حقیقت فرهنگی را نمایندگی میکردند که جایگزینی برای آن وجود ندارد. وی تاکید کرد: باید بافت تاریخی را مرمت، بازسازی و زیبا کرد تا به لحاظ اقتصادی به درآمدزایی برسد. از سوی دیگر خاطره کارکرد دارد و مهمترین مسالهاش احساس تعلق داشتن است. وقتی شهر خالی از خاطره برای ساکنانش میشود، گویی احساس تعلق در حال از بین رفتن است و این اتفاق باعث افزایش بزه میشود.
مستندساز خاطرنشان کرد: همه آثار یک پیشزمینهای دارند که کل مستند پلان به پلان در راستای رسیدن به آن تلاش میکند. این مستند شخصیتی به نام هدایت دارد که کل شهر در سایه زندگیاش روایت میشود. در حقیقت ما شهر را نمیبینیم، بلکه انسان را میبینیم. اگر ما از فیلم مستند پژوهشمحور توقع اوج و فرودهای شدید داشته باشیم، نشدنی است.
رضا شهرستانی، جامعهشناس نیز در این مراسم اظهار کرد: فارغ از مسائل فنی و زیبایی مشهدی که امروز میبینیم، شاید نیاز به چنین مرثیهسرایی داشته باشد. کما اینکه در این حوزه چندین مستند کار شده است. آن چیزی که من ابتدا نگاه میکنم، مستند کسانی است که در حوزه توسعه کار میکنند، فیلم اقناع کامل و کافی ندارد. در ابتدای امر شاید بتوان این را گفت که روایت مستند به جان مینشیند اما شاید اقناع جدی برای یک مهندس یا کسی که درکی از بافت ندارد، نداشته باشد.