«من دنبال هیچ چی نیستم، اینجوری نبودم‌ها، اینجوری شدم، از وقتی بچه‌هام رفتن؛ دیگه انگیزه‌‍ای برای جنگیدن ندارم.» این دیالوگی بود که مالک در سکانسی از اولین قسمت «زخم کاری ۳» گفت اما تمام ماجرا به این همین جملات ختم نمی‌شود، چرا که خود او هم این را می‌داند و در سکانس پایانی با لبخند حاکی از رضایتش نشان می‌دهد که ماجرا چیز دیگری‌ است.

در واقع این دیالوگ‌ها برای لحظاتی مخاطب را در بهت فرو می‌برد و باعث می‌شود که او برای مدتی فکر کند مالک، تبدیل به آدم دیگری شده که دیگر حتی به دنبال انتقام هم نیست. اما تمام این ساخت و پرداخت‌ها در آخرین لحظه نابود می‌شود، زمانی که مالک با لبخند حاکی از رضایت از مهمانی دیدار با طلوعی و دیگر آشنایانش بیرون می‌آید، در حالی که آن‌ها را با رمز کیف پولی که تمام سرمایه هلدینگ معروف در آن است، تهدید می‌کند، رمزی که فقط او در سر دارد و قرار نیست به این راحتی‌ها آن را بگوید.

زخم4

در این بین از سمیرای معروف هم نمی‌توان گذشت، سمیرایی که حالا میان میل به خودکشی و انتقام قرار گرفته و دیدارش با مالک، نقطه عطف دیدنی و دراماتیکی بود چرا که پتانسیل خوبی برای روایت نبردی جانانه داشت. حالا با آدم‌هایی مواجه هستیم که همه از هم زخم خورده‌اند و هرکدام برای زخم زدن به دیگری به میدان آمده‌اند.

دومین قسمت این سریال هم با مرور گذشته و یادآوری علاقه مالک به سیما با بازی الناز ملک آغاز شد، شروعی که با ادامه داستان نشان از شعله کشیدن مجدد این عشق دارد، هر چند در مورد این مالک جدید نمی‌توان قطعی قضاوت کرد و باید دید که تعاملش با سیما از سر یک عشق قدیمی است یا بخشی از نقشه انتقام؟!

زخم کاری1

تمام این ماجرا‌ها نشان از آغاز بازی جدید مالک دارد، کسی که اینبار دیگر چیزی برای از دست دادن، ندارد و به دنبال آن است تا تمام تلاشش را با صبر صرف انتقامی پرالتهاب کند.

«زخم کاری؛ انتقام» در واقع خلاصه آنچه خواهید دید این فصل از سریال معروف شبکه نمایش خانگی است، داستان مالکی که زخم‌های بسیار خورده و خشم و کینه‌ای که هیچ چیزی حریفش نمی‌شود.

لبخند عمیق و مصمم او هم در آخرین صحنه از اولین قسمت گویای همین ماجراست، می‌گویید نه؟ پس دوباره آن را تماشا کنید.