گروه رادیو و تلویزیون خبرگزاری هنر ایران: محمدحسین مهدویان، کارگردان توانمند این سریال، با ظرافت و هوشمندی، شخصیت مالک را در طول دو فصل گذشته، از مردی حریص و قدرتطلب به موجودی رنجدیده و در آستانه فروپاشی تبدیل کرده است. مالک در فصل اول، با حرص و طمع خود، خانوادهاش را به ورطه نابودی کشاند و در نهایت، منجر به مرگ برادرش شد. این تراژدی، نقطه عطفی در زندگی او بود و او را به سمت تاریکی و تباهی سوق داد.
در فصل دوم، شاهد تلاش مالک برای رستگاری و جبران اشتباهات گذشته بودیم. اما سرنوشت، گویی برای او رقم دیگری رقم زده بود و مرگ تراژیک پسرش میثم، او را به طور کامل دگرگون کرد. مالک، خشمگین و تشنه انتقام، در فصل سوم برمیگردد تا با دشمنان خود، از جمله مسعود طلوعی، سمیرا و ناصر ریزآبادی روبرو شود.
غیبت مالک در فصل پیش، تعلیقی ایجاد کرده که حالا در یک رمزگشایی ملتهب، میتواند نوید بخش داستانی گرم و تماشایی شود. بدون شک بازی جواد عزتی نقش مهمی در این جذابیت خواهد داشت. چنانکه در قسمت اول چندچشمه از این جاذبه را شاهد بودیم. یکی زمانی که متوجه موتوری میشود که او را تعقیب میکند و هوشمندانه تصادفی برای واژگون کردنش میسازد تا حساب کار دستش بیاید. یکی دیگر حضورش در آن مهمانی اجباری است که کیف پول ارز دیجیتال (ولت) را برای طلوعی و شرکایش میگذارد و آنها را با رمزی که در سرش دارد و به آنها نداده در فشار قرار میدهد.
همینجاست که به قول سیما، بازی مالک تازه شروع میشود تا در ادامه شاهد فصلی ملتهب از قصه انتقام گیری او باشیم. فصلی که در همین قسمت اول آبستن اتفاقهای هیجانانگیزی است که در شمایلی از ژانر نوآر بازنمایی میشود.
در فصل تازه گرچه با چهرههای آشنایی مواجه هستیم که در قسمتهای پیشین دیده بودیم اما به واسطه اتفاقاتی که در قسمتهای قبل رخ داده و تجربههای عجیب و غریب و دشواری که از سرگذرانده اند، با کنشمندی و رفتارشناسی تازهای از آنها مواجه هستیم که نوعی از آشناییزدایی را محقق میکند. بازگشت مالک، شوکی به آنها وارد کرده که انگار شخصیت دیگری از آنها ساخته است. بازگشت مردهای که زندگان را به زیستی دیگرگونه سوق داده و واداشته و حالا در کشمکش دوباره با او، بازی زندگی وارد فاز تازهای میشود.
سمیرا حالا میان میل به خودکشی و انتقام قرارگرفته و سیما هم با سری تراشیده در سر، به انتقام میاندیشد. در این میان طلوعی هم با بازگشت مالکی حس میکند آفتاب فرمانرواییاش در حال غروب است، عزم خود را جزم کرده تا برنده این بازی باشد. حالا یک بازی و نبرد انتقام جویانه پیش روی مخاطب است تا با فراز و نشیبهای آن همراه شود.
مالک از مواجه و رویارویی با سمیرا میگریزد، سمیرا نمیخواهد در مهمانی طلوعی با مالک روبرو شود. طلوعی تلاش میکند تا آنها را با هم روبرو کند. کیمیا هم مدعی است که برای ترمیم رابطه مالک و سمیرا و جبران زخمی که به آنها زده میکوشد. همه این موقعیت ها، تعلیق بزرگی ایجاد کرده تا مخاطب منتظر آن وهله نهایی باشد. منتظر دیدار مالک و سمیرا و چگونگی رویارویی شان. دیالکتیک این دو میتواند به مهمترین نقطه عطف دراماتیک در زخم کاری ۳ بدل شود و پتانسیل خوبی برای روایت یک نبردی جانانه داشته باشد.
حالا با آدمهایی مواجه هستیم که همه از هم زخم خوردهاند و هرکدام برای زخم زدن به دیگری به میدان آمدهاند. حالا موقعیتی فراهم شده تا مخاطب با قصهای پر از اتفاق و التهاب روبرو شود که شخصیتهای زخمی آن به رویارویی و هم آوردی با هم آمدهاند. بازی دوباره شروع شده. یک بازی تازه.
نقش زنان در رقم خوردن سرنوشت
در کنار جدال نفسگیر مالک برای انتقام، زنان سریال «زخم کاری ۳» نیز نقشی محوری در رقم خوردن سرنوشت داستان ایفا میکنند. سمیرا، زنی که در فصلهای گذشته درگیر عشق و خیانت بود، حالا در جستجوی رستگاری و رهایی از گذشته تاریک خود است. او در تقابل با مالک و طلوعی قرار خواهد گرفت و باید برای آینده خود و فرزندش تصمیمات سختی بگیرد.
سیما، زنی جاهطلب و تشنه قدرت، در فصل سوم به دنبال انتقام از طلوعی است. او که در فصل گذشته شاهد مرگ دخترش شیدا بود، حالا مصمم است که طلوعی را به سزای اعمالش برساند. سیما در این مسیر با مالک متحد خواهد شد و نقشی کلیدی در انتقام او ایفا خواهد کرد.
پانتهآ، وارث جدید خانواده ریزآبادی، نیز در فصل سوم به داستان اضافه میشود. او زنی ثروتمند و مستقل است که به دنبال احقاق حقوق خود و خانوادهاش است. پانتهآ در تقابل با مالک، طلوعی، و سمیرا قرار خواهد گرفت و باید دید که در نهایت چه سرنوشتی در انتظار او خواهد بود.