گروه رادیو و تلویزیون خبرگزاری هنر ایران: گاهی اوقات میتوان از بین صحبتهای روزمره و خاطرات، به ایدههای ناب هنری رسید. زیرا همیشه خاطرات معمولی نیستند و در مواقعی از برخی مسائل تلخ و شیرین اجتماعی حکایت دارد. درست مثل زمانی که پژمان جمشیدی و برادران قاسمخانی در دورهمیهای دوستانهشان، مثل باقی جمعهای رفاقتی، برای هم از گذشته خود میگفتند تا خنده بر لبان یکدیگر بنشانند. اما خاطرات پژمان برای پیمان جالب توجه به نظر آمد و ایده سریال «پژمان» شکل گرفت و شبکه سه هم از ساخت آن استقبال کرد. شاید اگر دوستان هنرمند کارکشته داشته باشیم که از تک تک کلمات ما مایه اولیه هنری استخراج کنند بد نباشد!
«پژمان» مثل دیگر آثار قاسمخانی، فیلمنامه روان و گیرایی داشت که سعی کرده بود، با شخصیتها و تیپهایی که در جای خودشان قرار داشتند قصهای جذاب روایت کند. این سناریو با کارگردانی سروش صحت، تبدیل به اثری شد که یازده سال پس از ساخت، در پخشهای مکرر شبکه آی فیلم، همچنان بیننده دارد.
این مجموعه نمایشی دو زوج موفق داشت، یکی پیمان قاسمخانی، سروش صحت و دیگری سام درخشانی و پژمان جمشیدی. گویی فیلمنامه قاسمخانی، ذهن پویا و فانتزی صحت را به فضای رئال نزدیکتر کرده بود. قصه «پژمان»، واقعی نبود و تمام عناصر سریال، مثل قصه و آدمهای پیرامون پژمان جمشیدی ساخته و پرداخته نویسندگان اثر هستند. این در حالی است که ما میدانیم فوتبالیست مشهوری به نام جمشیدی وجود داشته و حتی خودش را در قامت بازیگر اصلی اثر میبینیم. ترکیب فضای واقعی و قصه ساخته شده به شکل قابل قبولی بر قاب تصویر مینشیند و ما را با قصه ساختگی پژمان همراه میکند.
ویژگی مثبت دیگری که در مجموعه «پژمان» وجود دارد این است که حضور ورزشکاران حرفهای نابازیگر مثل حمید درخشان، بهروز رهبری فرد، علی موسوی و محمد محمدی در سریال، توی ذوق نمیزند و در عین حال فضای اثر را به باورپذیر بودن نزدیکتر میکنند.
پرداختن به مشکلات ورزش قهرمانی، از امتیازات دیگری است که در اثر «پژمان» یافت میشود. ورزشکار حرفهای، زمانی در اوج اقبال اجتماعی بوده و سپس فراموش میشود. البته این اتفاق مختص ورزشکاران نیست و همه انسانها میتوانند فراز و فرود داشته باشند. روایتی شبیه به آنچه در «پژمان» بدان اشاره شده، میتواند این موضوع را به ما یادآوری کند که شهرت و ثروت موقت است و همه ما بالا و پایین زندگی را تجربه خواهیم کرد.
توجه به خانواده و احترام به بزرگترهای خانواده، مسئله دیگری است که در سریال پژمان، مورد توجه قرار گرفته است. البته شکل ارتباط پژمان جمشیدی و خانوادهاش، در جهت ساخت موقعیتهای کمدی کمک شایانی کرده است.
همکاری زوج سام درخشانی و پژمان جمشیدی که بعدها موجب جذب مخاطب و پولسازی دربرخی آثار سینمایی شد هم از سریال «پژمان» شروع شد و همین شروع موفق، باب همکاریهای دیگر این دو را باز کرد. گرچه دیگر همکاریهای این دو بعد از پژمان، بیشتر به فروش فیلمها کمک کرد تا اینکه بتواند اثر هنری خوبی خلق کند.
شایان ذکر است، گوشه ای از سریال «پژمان» به مواجهه و رفاقت پژمان جمشیدی و امیر حسین رستمی به عنوان دو فرد مشهور در دو پیشه مختلف پرداخته میشود. جایی که پژمان سبک زندگی دوست هنرمند را مطابق با شرایط خود نمیبیند و از وی جدا میشود. جایی که جمشیدی حتی از اینکه فضای خوب و دوستانهای میان هنرمندان سینما وجود ندارد، دلزده میشود. البته کنایه به هنرمندان در اثر «پژمان» در قالب کمدی و همراه با چاشنی اغراق بوده است.
ایده ساخت سریالی طنز درباره یک فوتبالیست که دوره شکوه و شهرتش تمام شده، اما باورش نمیشود، جذاب به نظر میآید. چه سوژههای نابی که میشد با برداشت از آنها، آثار هنری قابل توجهی تولید کرد، ولی سوژه خرجِ یک پرداخت بسیار ضعیف شد. سریال «پژمان» اما به این دام نیفتاد و به سریالی موفق بدل گردید.