گروه رادیو و تلویزیون خبرگزاری هنر ایران: در دنیا رسانههای فراوانی وجود دارد که بدون دریافت هزینهای، به سهولت خود را در معرض دید مخاطب قرار میدهند و مطلوبشان این است که مردم سراسر جهان از زاویه آن شبکه به موضوعات مختلف نگاه کنند. به عنوان مثال شبکه «بیبیسی» از نگاه کارفرمای خود تمام مسائل مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را به 28 زبان برای بینندگانی از نقاط مختلف جهان نقد، بررسی و سپس پخش میکند؛ سپس از استقبال بینندگان خود بهترین استفاده مطلوب را در برهههای حساس صورت داده و نفوذ بریتانیا در نقاط مختلف جهان را عمق میبخشد و فرهنگ خود را دیکته میکند. شاید هدف «بیبیسی» سوء باشد و خیر و صلاح بیینده خود را نخواهد، اما از لحاظ رسانهای رویکرد دقیق و درستی را پیش گرفته است.
صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران اما از ابتدای تاسیس خود توانسته در جهتهای مختلف در جایگاه مرجع رسانهای قرار گیرد و ذهن مخاطب را درگیر ساختههای خود کند. مثلا سالهای متعددی صداوسیما مرجع اخبار سیاسی و رویدادهای ورزشی بوده است؛ طی سالهای اخیر رسانههای دیداری و نوشتاری ورزشی گسترش بسیاری داشته، اما با این حال هنوز هم مرجعیت رسانهای تلویزیون در امور ورزشی همچنان پابرجاست. اگرچه این مرجعیت سابقا جلوه بیشتری داشت.
اما میخواهیم درباره نسبت تلویزیون و سینما در قالب برنامهای که توانسته بود بر روی هنر هفتم تاثیر بسزایی بگذارد سخن بگوییم؛ برنامه سینمایی «هفت» که نزدیک به یک دهه از شبکه پربیننده سه سیما پخش میشد و در حال حاضر در گوشه و کنارههای شبکه نمایش یافت میشود.
سال 1389 بود که برنامه هفت در شبکه سه با تهیهکنندگی و اجرای فریدون جیرانی آغاز به کار کرد و از همان ابتدا پر و پیمان بود. برنامه جمعه شبها در ساعت پر بییندهای به شکل زنده پخش میشد. رویکرد و صراحت هفتِ جیرانی باعث جلب مخاطب شد و در مدت کوتاهی «هفت» که بی شباهت به نود سینمایی نبود، را بر سر زبانها انداخت.
یکی دیگر از ویژگیهای این برنامه لحن منحصر به فردی بود که در شکل نقد مسعود فراستی وجود داشت و این شیوه نقد طرفداران و مخالفان را بامداد شنبه پای گیرنده شبکه سه مینشاند. به عنوان مثال در ابتدای شروع «هفت» یکی از فیلمهای سینمایی که توصیه برنامه هفت در جلوه یافتنش تاثیرگذار شد، «طلاومس» همایون اسعدیان بود.
فراستی به عنوان منتقدی سختگیر این اثر را قابل تقدیر دانست و به دیدهشدن آن کمک کرد. در واقع یک برنامه تلویزیونی توانسته بود بر ذائقه بیننده سینما و انتخاب فیلمی که برای دیدن انتخاب میکند اثر گذارد و این همان غرض رسانه است. اوج کار برنامه «هفتِ» جیرانی، جشنواره بیست و نهم فیلم فجر بود. طی آن دوره، فیلمسازان مطرحی اثر خود را تحویل دبیرخانه جشنواره دادند و این رویداد فرهنگی بسیار با شکوه برگزار شد و برنامه هفت از این فرصت استفاده کرد و مرجع رسانهایِ اطلاعرسانی درباره جشنواره و نقد آثار شد.
حتی گاهی محتوای برنامه «هفت» موضوع بحث کسانی بود که در صف دیدن فیلمهای آن دوره از جشنواره ایستاده بودند. همین روال در برنامه هفت جیرانی ادامه داشت و حتی مسئولین سینمایی و مخاطبان تحت تاثیر این ساخته شبکه سه قرار گرفته بودند. در نهایت این برنامه سینمایی اردیبهشت ماه 1391 به کار خود پایان داد.
سپس محمود گبرلو سردبیری و تهیه کنندگی برنامه را به عهده گرفت. «هفت» گبرلو هم نسبتا توانست مخاطب خودش را پیدا کند اما نتوانست صراحت جیرانی را داشته باشد. طی سه سال پخش این برنامه میهمانان شاخصی چون مسعود کیمیایی، شهاب حسینی، رخشان بنیاعتماد و مهناز افشار را میزبانی کرد. حتی پای حجتالاسلام پناهیان هم به این برنامه کشیده شد و صحبت از سینمای دینی به میان آمد.
گبرلو چندی پیش در گفتگو با هنرآنلاین از اتاق فکری صحبت کرد که در سری قبلی هفت وجود داشت و با صلاحدید ضرغامی ریاست وقت سازمان تعطیل شد تا گبرلو در اداره برنامه اختیارات بیشتری داشته باشد. سازندگان در این دوره طولانیترین دوره برنامه هفت را رغم زدند و قریب به سه سال آنتن جمعه شب شبکه سه را در اختیار داشتند و به مانند قبل در ایام برگزاری جشنواره هر شب برنامه داشتند و آثار را معرفی میکردند و مورد نقد و بررسی قرار میدادند.
چند ماه پس از پایان برنامه «هفت» با تهیهکنندگی محمود گبرلو، بهروز افخمی به مدت یکسال و نیم برنامه ساز هفت شد و طی این مدت برنامه به شکل ضبطی روی آنتن میرفت و بخشهای مختلف از جمله نقد فیلم به شکل آیتمهای جداگانه پخش میشد. برنامه افخمی هم میز نقد صریحی داشت و این نقدها حتی واکنش برخی از دستاندرکاران سینما در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر را در پی داشت. این یعنی که باز هم برنامه تلویزیون توانسته بود بر روی سینما اثرگذار باشد. پایان سال 1395 پایان برنامه هفت افخمی هم بود.
بعد از این رضا رشیدپور برنامهساز هفت شد و تنها دهه فجر و ایام برگزاری جشنواره برنامه را روی آنتن برد. نقد برنامه صراحتی که قبلا داشت را از دست داد و ضعیفتر شد. در ادامه اما مجتبی امینی سکان این ترکیب سینمامحور را به دست گرفت و با برنامهای ضبطی که در بامداد شنبه تا نزدیک به ساعت 3 صبح به طول میانجامید به میدان آمد؛ اما نتوانست حتی با حضور محمد حسین لطیفی به عنوان مجری موفقیت سریهای قبلی را به دست آورد و تا حد زیادی خنثی بود و محتوای آن نتوانست مخاطب گستردهای را پای گیرنده بنشاند.
آنچه به نظر میرسد آن است که شبکه سه سیما عامدانه و یا از روی غفلت، فرصت اثرگذاری بر روی سینمای ایران را از دست داد. هفت رویدادی سینمایی بود که سلیقه مخاطب را جهت میداد و حتی مسئولین اثرگذار بر روی سینمای کشور را پاسخگو کرده بود. در دورهای شورای پروانه ساخت و پروانه نمایش از این اثر تلویزیونی متاثر بود. حتی هفت ضعیف شده مجتبی امینی وارد نقد آثار شبکه نمایش خانگی شده بود و باب جدیدی باز کرد، اما درب خروج بر روی همان برنامه هم باز شد و دیگر هفت از قاب شبکه سه میهمان مخاطب نشد و به شبکه نمایش رفت.
در حال حاضر شبکه سه چندین برنامه سرگرمی دارد که با اجرای افرادی چون، گلزار، غفوریان و رضویان ساخته شدهاند. اما «پانتولیگ»، «شبخوش» و «معرکه» نمیخواهد و نمیتواند ذهن مخاطب را جهتدهی کند و تنها سرگرمی در دستور کار این برنامهها است. شاید اگر برنامه هفت روی آنتن بود اثر سخیف و ضعیفی چون «فسیل» پربینندهترین فیلم سینمایی تاریخ سینمای ایران نمیشد و اثر بهتر و با کیفیتتری این عنوان مهم را کسب مینمود. شاید اگر هفت روی آنتن بود، آثار ساخته شده در سینما خود را در معرض نقد میدیدند و این بر کیفیت آثار میافزود. هفت در دورههای زمانی مختلف توانست سینما که هنری تمدنساز است را به خانههای مردم بیاورد. اما اکنون شبکه سه این فرصت را از دست داده و دیگر به فکر صیقلدادن ذائقه مخاطب نیست.