گروه سینما خبرگزاری هنر ایران: محمود گبرلو کارشناس و منتقد سینما پس از فریدون جیرانی به مدت 4 سال در برنامه سینمایی «هفت» تهیهکنندگی و اجرای این برنامه را بر عهده داشت. گبرلو با حضور در خبرگزاری هنرآنلاین، ضمن مرور حواشی اجرا در برنامه «هفت» از وضعیت امروز سینما گفت که بخش دوم از نظرتان می گذرد:
تحلیلتان از آقای فراستی چه بود؟
نگاه تحلیلی من نسبت به آقای فراستی چه قبل از «هفت» و چه بعد از «هفت» این است که نگاه آقای فراستی تخریبگرایانه است. یعنی مضر سینمای پس از انقلاب اسلامی است. نگاه امام بعد از انقلاب این نبود. ایشان فرمودند ما با سینما مخالف نیستیم و تلویحا هم فیلم گاو را مورد تایید قرار دادند و به نوعی به جریانات هنرمندان مسلمان و منتقدان انقلابی پیام دادند که ما این تکنولوژی برتر را نباید از دست بدهیم و باید خوب استفاده کنیم.
مثلا فیلم گاو نویسندهش غلامحسین ساعدی بود که جریانات سیاسی تندی داشت. یا مرحوم مهرجویی که به هر حال خارج کشور و نگاهش متفاوت بود. اما حضرت امام چرا نگاه فیلم گاو را پسندیدند به نظر من بخاطر خود فیلم گاو بوده، که فیلم را پسندیدند. نه به خاطر نویسندهاش یا کارگردانش. این درس عبرتی است برای ما که یاد بگیریم چگونه با این عرصه برخورد کنیم.
ببینید یکی از استراتژیهای ما این بود که آرامش به تماشاگر ایرانی حاکم بشود یا برگردد تا او بتواند به سینما برود. به عنوان یک استراتژیست یا اجراکننده به این نتیجه رسیدم که اگر من بخواهم سینمای پس از انقلاب اسلامی رونق بگیرد باید فیلمهایی که بر پرده به نمایش گذاشته میشوند را مورد تحلیل و ارزیابی قرار بدهم و به نوعی تماشاگر را تشویق کنم برود فیلمها را ببیند.
مثلا در آماری که مرکز تحقیقات صداو سیما داشتند؛ مشخص شد که حرفهای آقای فراستی در رفتن تماشاگر به سینما تاثیر منفی میگذارد. مثلا احساس میکند این فیلم بد است یا ضعیف است ناخوداگاه خانواده خود را به سینما نمیبرد. خب این آمار را من داشتم و با این روش موافق نبودم. بنابراین دنبال این بودم که تغییراتی در استراتژی برنامه پیاده کنم. به همین دلیل هم یک شب به تصمیم خودم روی آنتن اعلام کردم دیگر آقای فراستی منتقد ثابت برنامه «هفت» نیستند.
دلیل خاصی داشتید؟
دلیلش همانطور که گفتم همان آمار منفی بود و ضمنا دوست داشتم نگاههای متفاوت و متنوع فکریسینمایی در برنامه حضور داشته باشند و تماشاگر بر اساس آن بتواند فیلم را تحلیل کند. در مجموع سیاست کلان این بود که تماشاگر ایرانی با فیلم ایرانی ارتباط برقرار کند. حالا ممکن است یک فیلم 10 درصد باب سلیقهاش باشد و فیلم دیگری 80 درصد.
البته همچنان به دنبال این بودیم که جامعه را قانع کنیم. طرفین مقابل خودمان اگر بحثی نظری داشتند آنها را با استدلال قانع کنیم. همین روحیه را آوردم وارد برنامه «هفت» کردم. به همین دلیل ترس و ابایی نداشتم که مثلا آدمهایی که گرایش سیاسی داشتند یا گرایش فکری داشتند، مثل خانم رخشان بنیاعتماد که گرایش سیاسی داشتند به برنامه بیایند. چه اشکال داشت؟ ایشان بیایند نظریه بدهند، حرفهایشان را بزنند. فیلمساز هستند. فیلمهای ایشان مجوز گرفتهاند. تماشاگر میپسندد. ایشان هم میآید نظر میدهد. طبیعتا مطمئن بودم خانم رخشان بنیاعتماد حرفی نمیزند که مردم خوششان نیاید.
طبیعتا (رخشان بنیاعتماد) با مردم ایران پس از انقلاب اسلامی همراه است. همینطور خانم تهمینه میلانی. ایشان نگاه سیاسی خیلی شدیدی داشتند. وقتی آمدند در برنامه راجع به خیلی مسائل حرف زدند. حالا فرض کنیم یک جایی، یک انتقاد یا گلایهای هم کردند. من اینها را گلایه میدانم. نقد کردن که بد نیست باعث رشد میشود. ولی اگر توهین کنند خب طبیعتا من هم برخورد و دفاع میکنم.
آقای مسعود کیمیایی با همان سبقه سیاسی و خانوادگی، آمدند در برنامه «هفت» اما به هر حال فیلمهایی ساختند که بخشی از مردم آن قصه و داستان فیلمهایشان را دوست دارند. مضمون فیلمهای خانم رخشان بنیاعتماد یک انتقاد تلخ اجتماعی نسبت به وضعیت جامعه است. چیز بدی نیست. مشابه همین را درآثار مجید مجیدی میبینیم. «بچههای آسمان» «پدر». حالا مجید مجیدی با انگیزه دینیتر و انقلابیتر پررنگتر و یک مقدار خانم رخشان بنیاعتماد با انگیزه کمرنگتر، آن نگاه تلخ اجتماعی را مثل آینه روبهروی شما قرار میدهند.
فرض کنیم آقای مسعود کیمیایی که غیرت ایرانی را همیشه در طول تاریخ در فیلمهایش دارد. هویت، غیرت و مردانگی و معرفت ایرانیها را پررنگ میکند. در جامعهای که انقلابی هست و حماسی هست. دشمن زیاد دارد، حتما به نیروهایی احتیاج داریم که غیرت و مردانگیش گل بکند و معرفت داشته باشد و بتواند قیام و مبارزه کند. آقای کیمیایی در فیلمهایش این روحیه را دارند. بخشی از جامعه ما با فیلمهای ایشان ارتباط میگیرند. پس نمیتوان گفت این افراد ضد هستند. این خیلی فرق میکند. بله! به ما نزدیک نیستند.
در پیادهسازی استراتژیهایتان مخالفانی هم داشتید؟
همیشه گروههای تندی در برنامه داشتم که به شدت مخالف استراتژیهای من بودند. با اینکه من آدمی بودم که از این چارچوب خارج نمیشدم. نگاه و اندیشه انقلابیدینی خودم را داشتم و همیشه هم در اول برنامه یک سرمقاله داشتم که متاثر از فرمایشات حضرت امام و نگاه رهبری نسبت به سینمای پس از انقلاب اسلامی بیانیه میدادند و حرف میزدند.
این مخالفان با شما همکاری نداشتند؟ به «هفت» نیامدند؟
اصلا همکاری نکردند. یا هم آقا وحید جلیلی یا دوستان دیگر. باز یادم است که در برنامهای برای جشنواره عمار تماس گرفتم که شما تشریف بیاورید برنامه حرف بزنیم. گفتند باشد میآییم. وقتی آمدند وارد استودیو شدند من گفتم که آقای جیرانی در مجموع چقدر به شما وقت دادند؟ گفتند در کل برنامه هفت 50 ثانیه به من وقت دادند. گفتم من 50 دقیقه به شما وقت میدهم. بنشینید حرفهایتان را بزنید. با مرحوم طالبزاده آمدند. 40 تا 50 دقیقه هم حرف زدند.
چون برنامه آزاد بود هر چه که دلشان خواست حرف زدند. من هم بدم نمیآمد. دروغ چرا؟ نگاه کلان انقلابیشان را قبول داشتم. ولی از لحاظ اجرایی انتقادهایی بهشان داشتم. مثلا یادم نمیآید چه بحثی میان من و ایشان پیش آمد که ایشان مکدر شدند. احتمال میدهم انتقاد کردم که شما چرا به هنرمندان این همه اعتراض میکنید که چرا فیلمهای انقلابی نمیسازند. شما خودتان بسازید.
موارد دیگری هم پیش آمد که به چالش بخورید؟
در موردی دیگر ما قرار بود که همه فیلمسازها را به برنامه دعوت کنیم. مثلا خانم رخشان بنیاعتماد را به دلیل اینکه فیلمساز اجتماعی است دعوت کردم به برنامه. ایشان به هر حال نگاه انتقادی دارند. ضد جمهوری اسلامی که نیستند. مجوزهای لازم را هم گرفتم.
معمولا بعد از گفتوگوی ویژه، بین کارشناسان طیفهای فکری مختلف مناظره انجام میشد. همان زمان میخواستم بین آقای هاشمزاده و یک فیلمساز دیگری در مورد سینمای پس از انقلاب مناظرهای برگزار کنم. با خیلیها تماس گرفتم که بیایند و با آقای هاشمزاده گفتوگو کنند هیچکدام نپذیرفتند.
به آقای هاشمزاده اعلام کردم برنامه منتفی است. پرسیدند چرا؟ گفتم کسی حاضر نشد با شما گفتوگو کند. من هم دنبال برنامههای مناظرهای هستم. گفتند نه این چه حرفی است. تلویزیون مال ماست. ما باید بیاییم و حرفهایمان را بزنیم. آنها نیامدند که نیامدند. نپذیرفتم و گفتم مدل من این نیست.
گفتوگو با رخشان بنیاعتماد یک ساعت زنده انجام شد. در مورد همه چیز حرف زدیم. ایشان بالاخره نگاه انتقادی خود را داشت. نسبت به سینما حرف زد و تحلیل کرد. برنامه که تمام شد پیامکهای متعددی به خیلیها فرستاده شد. که بعضیها را برای من بازارسال کردند و میخواستند من را تخریب کنند.
سر فیلم آقای جیرانی بود (آقای موسوی تهیهکننده بودند) سروصدایی شده بود. همان «من مادر هستم» که توقیف شد. روال برنامه این بود که وقتی راجع به موضوعات سینمایی بحث میشود و آن موضوع ملتهب است، در برنامه زنده حرف میزدم. طرفین را میآوردم تا گفتوگو کنند.
فکر میکنم آقای موسوی روی آنتن زنده تلفنی صحبت میکردند، همزمان با آقای وحید جلیلی تماس گرفتم. چون آن موقع خیلی منتقد بودند. به ایشان گفتم شما بیایید حرف بزنید. یادم است مسئولان تلویزیون خیلی رغبت نداشتند. ولی من میخواستم موقعیتی فراهم کنم که طرفین بیایند و حرف بزنند. ایشان آمدند و نزدیک 30 دقیقه هر چی دلشان خواست گفتند و من قطع هم نکردم. گفتم نظرشان را بدهند. ولی اجازه بدهید آقای موسوی هم به عنوان تهیهکننده نظرشان را بدهند. یا آقای جیرانی به عنوان فیلمساز.
من چون عضوی از جریان فکری پس از انقلاب اسلامی هستم و اعتقاد دارم میشود در عرصه سینما و فیلم، تولیدات مطابق با اندیشههای دینی و انقلابی داشت، بنابراین فضا را برای بچههایی که این نگرش را دارند، متخصصین و نظریهپردازهای این شیوه مهیا میکنم. بیایند حرف بزنند. اولا معتقدم در گفتوگوهاست که خیلیها میتوانند موفق باشند و رشد کنند. تا گفتوگو نکنیم و با هم حرف نزنیم ما موفق نمیشویم و رشد نمیکنیم.
بنابراین در برنامه «هفت» استراتژیام این بود. به همین دلیل یکی از بحثها این بود که خانم لاله افتخاری با آقای صدرعاملی بیایند در مورد سینمای پس از انقلاب با هم صحبت کنند. بهانه گفتوگو خاطرم نیست. با خانم افتخاری تماس گرفتم و گفتم خانم مایل هستید با آقای صدرعاملی مناظره کنید؟ گفتند بله. من تقاضا کردم و پذیرش ایشان را گرفتم. تحمیل نکردم.
به آقای صدرعاملی هم عرض کردم. ایشان هم گفتند بله من مایلم و میآیم حرف میزنم. به خانم افتخاری عرض کردم اگر میخواهید بیایید حرف بزنید شما کمیسیون فرهنگی هستید و سعی کنید با اطلاعات قوی در مناظره شرکت کنید. آقای صدرعاملی به نظر من فیلمساز خیلی زبل و مطلعی هستند. باید اطلاعات وسیعی داشته باشید. به ویژه که ایشان روزنامهنگار هم بودند.
بالاخره منسوب به امام موسی صدر هستند (صدرعاملی) نمیتوانید به ایشان اتهاماتی بزنید که به فرض ایشان کنارهگیری کنند. ایشان نظریهپردازند. در مورد سینمای پس از انقلاب حرف دارند و فیلم دارند. شما هم عضو کمیسیون فرهنگی هستید طبیعتا انتظار است شما با دست پر حرف بزنید. گفتند میآیم. حتما میآیم.
وقتی وارد استودیو شدند دیدم خیلی عادی و راحت یک کاغذ کوچکی به اندازه نصف آچار گذاشتند روی میز. گفتم خانم اطلاعاتتان را آماده کردید. گفتند بله خیلی خوب آمادهام. اصلا نگران نباشید. خب من با یک امیدواری مناظره را شروع کردم. وقتی آقای صدرعاملی شروع کردند فکر میکنم اولین سوالی که پرسیدند این بود که شما پس از انقلاب چه فیلمهایی دیدید. ایشان مثلا گفتند توبه نصوح را دیدم و کلا فیلم نمیبینم.
خب این برای آقای صدرعاملی برگ برنده شد. اینجا من چه تقصیری دارم؟ من این مناظره را با رضایت طرفین ایجاد کردم و هر دو ادعا میکردند با دست پر دارند میآیند. بعد شما چون فن مناظره را بلد نبودید از مناظره باختید. من مقصر نبودم. یا حتی تلویزیون هم مقصر نیست. میگفتند تو باعث شدی اینها نابود شوند یا مثلا ضربه خوردند.
البته خود خانم افتخاری با متانت گفتند خیلی خوب شد. اشکال ندارد ایشان سوال کردند من هم نظرم را گفتم. در برخوردها و گفتوگو خیلی خانم محجوب و محترمی هستند. ولی خب طرفدارانی دارند. تندورهایی هستند که این مسئله را برنمیتابند.
بیشتر بخوانید>>بخش اول گفتوگو محمود گبرلو با هنرآنلاین
بیشتر بخوانید>>فیلم ماجرای تعطیلی اتاق فکر برنامه «هفت» توسط ضرغامی
ادامه دارد...
زهرا عباسی