گروه رادیو و تلویزیون هنرآنلاین: خطر! خطر! توجه فرمایید؛ توجه فرمایید. دوستان عزیز، خیلی وقت است در عصر ارتباطاتیم. خیلی وقت است که از «روزنامه... روزنامه...» گذشتهایم. خیلی وقت است از نامههای کاغذی که بعد از هفتهها به مقصد میرسید گذشتهایم. خیلی وقت است تلویزیونها از سیاهوسفید که نه؛ از السیدیها به اوالایدیهایِ سیستمعاملدارِ با حداقل آپشنِ گیمینگ تغییر کردهاند. باشد، باشد، هنوز خیلیهایمان جیبمان کفاف خرید تلویزیونهای در صدر بازار جهانی را نمیدهد، از خدا که پنهان نیست... و البته! درست است که تلویزیونهایمان به استارلینک وطنی هم متصل نیست؛ اما به لطف و مرحمت فضای مجازیِ نیمهجان، دیدیم دست مردم.
حقیقت، عظیمتر از پیشرفت تکنولوژی سختافزاری است. دوستان خیلی وقت است که جامعه از پشت سد انتظار برای دسترسی به اطلاعات گذشته. گوشیهای مسلح به فیلترنشکن عرصهی رسانه را دست گرفتهاند و بازار انتقال اطلاعات را با پیامرسانها قبضه کردهاند و داغش را کموبیش به دل امنیت خانه و خانواده و کوچه و بازار و مرز ایران عزیزمان نشاندهاند.
میدانید که! مخاطب دیگر منتظر پخش «پس از باران»، «ستایش»، «نرگس»، «پایتخت»، «نونخ» و «زیر خاکی» نمیماند تا کوچهها خلوت شود و ترافیک شکسته شود و از درصدِ آلودگیِ هوایِ گیرکرده در بین سازههایِ آسمانخراش کم شود و مسئولین پاسخگو را خوشحال کند. مخاطب فیلمش را مستقیم از تنور نت پیزوری بیرون میکشد. چه بر سرمان آمده؟
«روزی روزگاری» بهاری داشتیم که خاطر معطرش در آیفیلم با «پدر سالار»، «مختارنامه»، «یوسف پیامبر«، «شب دهم»، «خانه به دوش»، «متهم گریخت»، «ترش و شیرین» و فیلم و سریالهای پرخاطره دیگر هنوز به آنتن کشیده میشود. مگر نه اینکه طبق اخبار رسمی نرگسها؛ ستایشها؛ کیانها؛ یلداها؛ درساها؛ هستیها؛ پریاها؛ مانیها؛ و هاهاهای دیگرمان را سریالها در آغوش خانواده ایرانی گذاشته! ما روابط و مناسباتهای خانوادگی و اجتماعیمان با تلویزیون سروسامان میگرفته.
ما سفرهمان را پای تلویزیون پهن میکردیم. خیلیهایمان فشار مدرسه و دانشگاه و امتحانها را با پهن کردن دفترودستک روبهروی تلویزیون التیام میدادیم. عیدها تلویزیون پای ثابت جمعهایمان بود و عامل تردید برای رفتن نرفتن به سیزدهبهدر. ماه مبارک رمضان به وقت افطار، سریالها رقیب نماز اول وقت بودند. با فیلمها و سریالها بود که خیلیهایمان «در پناه تو» چادر زدیم. با فیلم و سریالها بود که روسریها؛ مقنعهها؛ مانتوها؛ پیراهنها؛ شلوارها و کفشها رنگ و طرح عوض میکردند. پای تلویزیون بود که عاشق شدیم؛ پند گرفتیم؛ فارغ شدیم. تصمیم گرفتیم رشته دانشگاهیمان پزشکی باشد یا علوم ارتباطات. شغلمان خلبانی باشد یا «پلیس جوان». صداوسیمای ملیمان در دنیای رقابت با پلتفرمها ما را از دست داده؟
زمان منتظر تجهیز کوله ما باقی نمیماند. پرشتاب و بیرحم و منتقم پیش میرود. تلفن قورباغهای رفت و گوشی هوشمند آمد. چند صباحی دیگر جهان با پلکزدن به اشیا فرمان خواهد داد. تکنولوژی دست در دست زمان به سرعت برق و باد پیش میرود و سدها را میشکند. ما در دل همین جهانیم با اقتضای اثرپذیریِ لاجرم. نمیتوان منکر این حکم زمان شد. تلویزیون با ظرفیت بالای اثرگذاری در هر خانه، نباید در این عرصه پرشتاب که هر روز از روز پیش سهلالوصولتر هم میشود، عقب بماند.
دوستان عزیز! با ارجاع به جمله مک لوهان، که برخی او را از بنیانگذاران نظریه رسانه میدانند «هرکسی وسایل ارتباطی را در اختیار داشته باشد، حتی فرهنگ عمومی را نیز تحت نفوذ دارد و اگر ارشمیدس نقطه اتکایی میخواست تا جهان را دگرگون کند، من رسانهها را میخواهم تا جوامع را دگرگون سازم.» آنچه که همهمان میدانیم را مرور کنیم. تلویزیون در دسترسترین و موثرترین رسانه برای تاثیرگذاری بر فرهنگ عمومی است. بیایید اقتضائات پیشرفت تکنولوژی و تغییرنسلها و گذر پرشتاب زمان را بپذیریم تا بیش از این عرصه را به رقبا نباختهایم. خانه و خانواده ایرانی برای در امان بودن از آسیبها به جمع شدن پای سفره تلویزیون نیازمند است.
زهرا عباسی