"گروه رادیو و تلویزیون هنرآنلاین" بالاخره چشم انتظاری ها برای توقیف ده ساله یک مجموعه نمایشی به پایان رسید. سریال «سرزمین کهن» که بعدها به «سرزمین مادری» تغییر پیدا کرد،سرانجام دو قسمت ابتدایی آن در تلویبیون منتشر و بعد هم به صورت مستقیم روانه آنتن رسانه ملی شد.
این روزها صحبت درباره «سرزمین مادری» نقل محافل خبری و صمیمی،رسمی شده است؛ سریال تاریخی خوشساخت که نه گرد زمان روی آن نشسته و نه میتوان آن را با آثار اخیر این کارگردان مقایسه کرد. داستان سریال از شهریور 1320 در دهکدهای در فلات مرکزی و همزمان با شروع بمباران توسط متفقین شروع میشود. درحالیکه همه خانوادهها از این بمباران آسیب دیده و خانه و زندگی و عزیزانشان را از دست دادهاند، نوزادی از زیر آوار سالم بیرون میآید و چند روز بعد با مادر بیمارش راهی تهران میشود. فضای این روستا و بحرانی که دامنگیر ساکنان آن است، شروعی قدرتمند را برای این سریال رقم زده. درواقع ما از لحظه تولد شخصیت «رهی» با او همراه میشویم و بعد از مواجه شدن با ماجرای تلخ تولدش، زندگی او را در ده،دوازده سالگی در خانوادهای تودهای پی میگیریم. دو قسمت ابتدایی بیش از هرچیز روی معرفی شخصیت اردکانی با بازی امیر آقایی، تفکرات و رفتارش به عنوان یک معلم تودهای در مدرسه و همچنین جداییاش از خانوادهای درباری تمرکز میشود که تاثیر مستقیمی روی زندگی رهی دارد.
نقل بی پرده تاریخ ایران در تلویزیون
«سرزمین مادری» برشی از تاریخ را به تصویر می کشد؛ از دهه 20 تا پیروزی انقلاب اسلامی.«رحیم» پسرک نوجوان باهوش که با بازی خوب و قابل قبول «علی شادمان» بخشی هایی مهمی از تاریخ در زندگی او تنیده شده است. یکی از نکات مهمی که به زعم کارشناسان رسانه و اهل فّن در این مجموعه نمایشی پدیدار است؛ شاهد نقل بی پرده از تاریخ ایران هستیم و همین به صداقت های کار اضافه کرده است.دیالوگ ها و ارجاعات تاریخی به درستی اجرا شده است.
از سویی ظرافت و دقت تاریخی در کار رعایت شده و وفاداری به سندیت تاریخی هم از جمله ویژگی های مهمی «سرزمین مادری» به حساب می آید. کمال تبریزی بارها در مصاحبههایش تاکید کرده بود که «سرزمین کهن»، یکی از مهمترین آثار اوست و اوج تلاش او در کارگردانی، در این سریال بوده و با تمام وجود برای رساندن آن به حد کمال زحمت کشیده است. با تماشای این چند قسمت میتوان فهمید که این تلاش کاملا محسوس است و از همین حالا میتوان از این سریال به عنوان یکی از شاخصترین آثار کارنامه این کارگردان صحبت به میان آورد.
تداوم وطن و وطن پرستی در قاب کوچک
تلویزیون؛ قابی است که میتواند ستاره بسازد و ستاره پرورش بدهد؛ آن هم در مقطعی از تاریخ فرهنگی ایران که دفتر نسلی و گفتمانی در دنیای هنرهای نمایشی، از جمله سینما، در حال ورق خوردن است. تلویزیون میتواند پایگاهی برای طرح خلاقیتهایی شود که سینمای کلیشهپرست تجاری ما هرگز شروعکننده راه آنها نیست و همچنین میتواند بدون شرطی شدن با معیارهای چند جشنواره فرنگی یا روشهای نخنمای تجاری، آوردگاهی برای توسعه حقیقی کیفیت در تولیدات نمایشی شود.شهاب حسینی، علی شادمان، بیتا فرهی، جواد عزتی، بابک حمیدیان، الهام حمیدی، امیر آقایی، نیکی کریمی، محمدرضا فروتن، محسن تنابنده، پژمان بازغی، شبنم قلیخانی، ثریا قاسمی، فرهاد قائمیان، حسن پورشیرازی، هنگامه قاضیانی، جعفر دهقان، فرشته صدرعرفایی، علیرضا خمسه، میترا حجار، آشا محرابی، رضا کیانیان و... این ها نمونه هایی از هنرمندان و به زعم برخی ها،سلبریتی هایی هستند که برای یک پروژه مشترک دور هم جمع شدند تا آنچه بر ایران و ایرانی گذشت را روایت کنند؛ آری، دغدغه آنها قطعا "وطن" است؛ انتظار هم می رود که همین روند در بدنه اصلی رسانه، به ویژه رسانه ملی تداوم داشته باشد.
با این که زمان تولید سریال به یک دهه گذشته باز می گردد؛ اما ظرافت،نوع روایت داستان و بازی های جذاب، به معنی خاص کلمه مخاطب را میخکوب می کند! این همان چیزی است که مخاطب از تلویزیون می خواهد.
محمدعلی میرزایی