گروه رادیو و تلویزیون هنرآنلاین: ساختن سریال ماورایی زمانی برای مردم جذابیت و تازگی داشت. تا قبل از دهه 80، چنین ژانری در سریال های تلویزیونی کشور وجود نداشت و وقتی اولین آثار با سوژههای ماورایی به روی آنتن رفتند، با استقبال خیلی خوبی مواجه شدند. اما حرکت بر مسیری تکراری و دوری از خلاقیت و ایدهپردازی سبب شد تا مخاطبان زودتر از چیزی که تصور میشد سریالهای ماورایی را پس بزنند و این سبک سریالسازی جذابیت خودش را از دست بدهد.
هیجان تماشای شیطان
باید شروع ژانر ماورایی در تلویزیون را سریال «کمکم کن» ساخته قاسم جعفری دانست که در ماه رمضان سال 1383 پخش شد. این مجموعه داستان جوانی را روایت میکند که بعد از تصادف به کما میرود و سپس به هوش میآید. این اثر را میتوان شروع خوبی برای گونه ماورایی دانست. سال بعد اما تولیدات ماورایی با پخش «او یک فرشته بود» به کارگردانی علیرضا افخمی به نقطه اوج خود رسید. جایی که توجه بسیاری از مخاطبین سیما به این سریال جلب شد. در این مجموعه از جلوههای ویژه به شکل بدیع و در راستای پیش برد فیلمنامه به خوبی استفاده شد. همچنین معرفی بهاره افشاری در نقش شیطان و بازی قابل قبول مرحوم حسن جوهرچی از ویژگیهای مهم این اثر بود.
در ادامه و در سریال های مناسبتی دو سال بعد در سالهای 85 و 86، باز هم رسانه ملی سراغ سریالهای ماورایی رفت و دو اثر «آخرین گناه» ساخته حسین سهیلی زاده و «اغماء» به کارگردانی سیروس مقدم در جدول پخش پس از افطار قرار گرفت. این دو اثر هم توانست مخاطب خود را پیدا کند و تا حدی ژانر ماورایی در تلویزیون را سرپا نگه دارد.
ریسک ابراهیم حاتمی کیا
حضور این گونه در تلویزیون به یک ثبات قابل توجه رسید تا جایی که ابراهیم حاتمی کیا خطر ساخت یک مجموعه ماورایی را پذیرفت و با ساخت سریال «حلقهسبز» برای شبکه سه در سال 1386 پا به این عرصه گذاشت. رونق ژانر ماورایی در آن سالها به اندازه ای بود که کارگردان بنامی مثل حاتمی کیا را مجاب کرد تا از سینما به تلویزیون بیاید و سریالی در این ژانر بسازد.
روند ساختن سریال های ماورایی در اولین سال دهه نود به نقطهای حساس و چالشبرانگیز رسید. پس از آنکه علیرضا افخمی سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» را بازی مهدی سلوکی و پریناز ایزدیار به روی آنتن برد، نقدها و صحبتهای زیادی درباره پائین آمدن سطح سریالهای ماورایی در رسانهها مطرح شده بود.
اما بروز حادثهای تلخ، موجب شد تا مدیران وقت تلویزیون را بیشتر متوجه عواقب ساختن سریالهای ماورایی به شکلی دم دستی کند. وقتی پسربچهای 12 ساله با دیدن این سریال پس از افطار و به گمان اینکه او هم میتواند مثل شخصیتهای سریال روح شود و به هر کجا که دلش سفر کند، دست به خودکشی زد، انتقادات زیادی به اینگونه سریالها وارد شد.
بروز این حادثه تلخ سبب شد تا تلویزیون برای چندین سال سراغ سوژههای ماورایی و مرتبط با ارواح و شیاطین نرود. تصمیمی عقلانی به نظر میرسید چرا که پس از یک دهه ساختن سریالهای ماورایی، سریالهای این ژانر چیزی نداشتند تا به مخاطبان عرضه کنند.
به دنبال موفقیت های قبلی
پس از وقفهای چند ساله، تلویزیون در سال 1400 دوباره با سریالی با حال و هوای احضار روح و ظهور و بروز شیطان، هوسِ ساختن سریالی در فضای ماورایی کرد. سریال «احضار» به کارگردان علیرضا افخمی، همچون دیگر سریالهای ساخته شده در اواخر دهه 80، حرف تازهای برای گفتن نداشت. ایدهای تکراری با فضاسازیهایی کلیشهای که دیگر برای مخاطب تلویزیون جذابیت روایی و بصری نداشت.
با اینکه «احضار» به سریالی موفق در جذب مخاطب تبدیل نشد و پس از مدتها به فراموشی سپرده شد، اما مدیران تلویزیون دست از ساختن سریالهای ماورایی برای ماه رمضان برنداشتند. آنها این بار با سریال «رستگاری» برگشتند و نشان دادند ایده ساختن سریال ماورایی به ایدهای شکست خورده تبدیل شده است.
«رستگاری» در بسیاری از جهات از «احضار» سریالی ضعیفتر به شمار می رود و به هیچ عنوان نتوانسته در جذب مخاطب موفق ظاهر شود.
ساختن سریال های ماورایی به این شکل، دیگر به هیچ عنوان در تلویزیون جواب نمیدهد. رفتن به سراغ سوژه های تکراری و کلیشهای و پرداختن با مضامینی مثل روح و شیطان و فرشته، به این سبک و سیاق، جوابگوی ذائقه مخاطبان تلویزیون نیست.
ژانر ماورایی در ابتدای دهه 80، سالهای پررونقی داشت و کار خودش را تولید چند سریال انجام داد و اصرار برای تکرارِ آن موفقیتها چیزی جز شکست به دنبال نخواهد داشت. این ژانر در فرم و محتوا حرفهایش را زده و دیگر هر چیزی که ساخته میشود تکرارِ همان ساختههای قبلی است. تکرارهایی که به شدت از آثاری مثل «او یک فرشته بود» ضعیفتر و عقبتر هستند.
همچنین مدیران تلویزیون نباید از این نکته مهم غافل شوند که ذائقه مردم به نسبت 20 سال پیش، بسیار تغییر کرده است. آنها امروز دسترسی راحتتری به فیلم و سریالهای مطرح کشورهای دیگر دارند و سطح سلیقهشان به نسبت گذشته بالاتر رفته است. امروز دیگر نمیتوان به سبک و سیاق 20 سال پیش سریال ساخت و انتظار جذب مخاطب هم داشت.
چیزی که به نظر میرسد این است مردم از سریالهای ماورایی با داستانهایی کلیشهای و تکراری اشباع و حتی خسته شدهاند و این را باید نخست مدیران سیما و سپس سریالسازان متوجه شوند. سریالهای این حوزه باید در فرم و محتوا دچار تغییر و دگرگونی شوند و اگر قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد، همان بهتر که دیگر سریال ماورایی ساخته نشود.