سرویس تجسمی هنر آنلاین: مراسم نکوداشت نخستین سالگرد درگذشت پرویز کلانتری عصر شنبه 30 اردیبهشت ماه در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این مراسم علی مرادخانی معاون هنری وزیر ارشاد، احمد مسجد جامعی عضو شورای شهر تهران، آیدین آغداشلو، دکتر علیرضا سمیعآذر، کامبیز درمبخش، حسین محجوبی، علی اکبر صادقی، عباس مشهدیزاده، محمدرضا اصلانی، محمد سریر، اکبر عالمی، لیلی گلستان، ناصر فکوهی، ایرج پارسینژاد و خانواده این هنرمند حضور داشتند.
کلانتری طبیعت بکر خود را به تصویر میکشید
در ابتدای این مراسم محمد سریر عضو شورای سیاستگذاری خانه هنرمندان و از دوستان پرویز کلانتری پشت تریبون رفت و گفت: در تجربه زندگی من پرویز کلانتری یک انسان خاص بود. من نام این هنرمند را در دوران جوانی شنیده بودم. حدود چهل یا چهل و پنج سال پیش بود که ثمین باغچهبان برای ضبط اثری به نام "رنگین کمان" به وین آمد و من آن زمان در وین زندگی میکردم.
او ادامه داد: نقاشیهای آن کتاب برای پرویز کلانتری بود و شاید من به صورت جدی با آن نقاشیها پرویز کلانتری را شناختم. کلانتری آنگونه بود که اگر میگفتند نقاشی را بکش، میکشید و من زمانی که آن کتاب را دیدم به مهارت و هوشمندی او پی بردم.
این هنرمند موسیقیدان گفت: برای من این گونه است که میپندارم پرویز امروز به سفر رفته است. فکر میکنم که او میآید و باور ندارم که در کنار ما نیست. ذات آثارش با ذات بکری که در درون خود او بود، یکی بودند و در حقیقت کلانتری طبیعت بکر خودش را میکشید.
سریر گفت: من همواره به خودم میگویم ای کاش صداقت کلانتری مثل تابلوهایش در جایی نصب میشد چیزی که اهل نظر میبینند و لمس میکنند و حضور متفاوتی دارد .
او اظهار داشت: به گمانم تا زمانی که میشود درباره آثار کلانتری صحبت کنیم، پرویز در میان ما حضور دارد. آثاری که با تاکید بر فرهنگ ایرانی تا ابد باقی خواهد ماند.
هنر معاصر ایران را بدون اشاره کلانتری نمیتوان نوشت
آیدین آغداشلو در ادامه این مراسم گفت: من اینجا آمدم درباره کلانتری سخن بگویم تا پیش خودم رو سفید باشم که من هم در این مراسم حضور داشتم.
او ادامه داد: عمر دراز موهبتی است اما جریمه هم دارد، جریمهاش از دست دادن تک تک کسانی است که با آنها زندگی کردهاید و دوستشان دارید. خود من خسته شدم از بس آمدم درباره کسانی که دوستشان دارم مرثیه خواندم.
آغداشلو اظهار داشت: کیارستمی همیشه میگفت لطفا تو بعد از من بمیر چون بعد از تو من سخت بتوانم دربارهات حرف بزنم اما تو خوب میتوانی حرف بزنی. هر چند هیچوقت فرصت نشد درباره او خوب حرف بزنم اما درباره کلانتری باید بگویم او یک فرشته بود و ما در زندگی روزمره آنچنان سرمان در بند و گیر اضطرابهای بیاهمیت و خوشیهای پیش پا افتاده است که کمتر مجال پیدا میکنیم سرمان را بالا بگیریم و این فرشتههای در حال رفت و آمد را ببینیم.
آغداشلو گفت: من یادم نمیآید از کی پرویز کلانتری را میشناسم و لحظه اولین دیدار و حتی آخرین دیدار را یادم نمیآید اما مهم این است که میدانم در دورهای زندگی کردم که پرویز جزو عمدهای از این دوران بود و هنر معاصر ایران را از دهه ۴۰ به بعد بدون اشاره و یادآوری و ستایش کلانتری نمیتوان نوشت. او همیشه حاضر بود و این حضور فقط یک حضور خاطرهای نبود بلکه یک حضور نافذ بود.
او اظهار داشت: کلانتری هم نویسنده بود هم گرافیست و هم نقاش. او یکی از مجموعترین آدمهایی بود که شناختم. او بیآنکه بخواهد سایه سنگیناش را بر شخص یا گروهی بیاندازد، بیتکبر در راهش قدم بر میداشت.
آغداشلو در پایان گفت: این آدمها بعد از مرگشان هم در ذهن دیگران حضور خواهند داشت. من این روزها با وجود اندوه عمیقی که در روحم حس میکنم، داستانهایم را برای پرویز یا عباس میخوانم و اینگونه آنها در من تداوم دارند.
آثار کاهگل کلانتری در تاریخ هنر باقی خواهد ماند
علیرضا سمیعآذر در ادامه این مراسم به ذکر مواردی درباره میراث هنری کلانتری و جایگاه آثار او در هنر معاصر پرداخت و گفت: من اینجا هستم تا درباره میراث هنری این هنرمند سخن بگویم. شخصیت بزرگی که کارهای ارزشمندی را انجام داد.
او ادامه داد: تصویرگری، انجام کارهای گرافیکی، نوشتن و نقاشی کردن از جمله کارهایی بود که کلانتری انجام داد اما بدون شک مجموعه کارهای کویری این هنرمند که به آثار کاهگل هم مشهور است در تاریخ هنر خواهد ماند. این آثار در آینده دوری که کمتر کسی درباره شخصیت این هنرمند سخن میگوید بر سر زبانها خواهد بود.
سمیعآذر اظهار داشت: این آثار کلانتری جزو نشانهمندترین آثار هنری هستند و نشان دهنده تلاش هنرمندان این دوره برای دستیابی به زبانی مدرن و بیانی برخواسته از ادبیات و فرهنگ این سرزمین است.
این پژوهشگر هنری گفت: شاید بسیاری این آثار کلانتری را نوعی ارجاع به سنت با بیانی نوستالژیک بدانند که پیشینه معماری کویری و روستایی ما را یادآوری میکند. من در این فرصت کوتاه میخواهم به لایههای عمیقتری از این آثار بپردازم. در این آثار استاد به یک شهر اتوپیایی با زبان تصویر اشاره دارد. به یک آرمانگرایی بیحد و حصر که در آثار او به خوبی مشهود است. شخصیت خود وی نیز آرمانگرا و خیالپرداز بود. کلانتری در این آثار انسان را به زندگی در سرزمینی موعود آکنده از نیکبختی وعده میدهد؛ جایی پر از آرامش.
سمیعآذر بیان کرد: من فراخوان آرمانشهر را که در آن همه چیز رو به تعادل است در این آثار میبینم. او ابتدا از همه چیز در ذهن ما آشناییزدایی میکند. از کویر که در ذهن ما معنا و مفهوم عمیقی دارد، ما این کویر را بازنمایی از واقعیتی که در ذهنمان هست نمیبینیم. بلکه او از چیزی صحبت میکند که مربوط به گذشته نیست، بلکه مربوط به آینده است. یک میعادگاه.
او اظهار داشت: تمهیداتی هم برای این کار در نظر میگیرد. از جمله اینکه یک بافت لایتناهی در این آثار میبینید. بافتی مطلقا انتزاعی و زمینی بدون خط افق که آسمان را به زمین وصل میکند. او در عین حال از پرسپکتیوهای غیر کلاسیک در این سری کارهایش استفاده میکند.
او ادامه داد: کلانتری عطش زیادی در استفاده از کوبیسم برای بر هم زدن فضاهای پر و خالی داشت به گونهای که ما مطمئن نیستیم درون آن فضا هستیم یا بیرون آن ایستادهایم و این ما را دچار نوعی توهم فضایی میکرد که من نامش را متافیزیک زمان در آثار کلانتری گذاشتم.
هنرمندی که یک روز زندگیاش را هدر نداد
اکبر عالمی نیز درباره پرویز کلانتری گفت: من خوشبخت هستم که ۱۵ سال کارهای او را از نیویورک تا قاهره دیدم و دنبال کردم و به خود میبالم که یک نقاشی صاحب سبک از سرزمینام میتواند در دنیا آثارش مورد توجه سازمان ملل باشد و حتی یکی از آثارش تبدیل به تمبری جهانی شود. او ۸۵ سال عمر کرد و یک روز از زندگیاش به هدر نرفت.
کلانتری با مرگش زندگی جدیدی را آغاز کرد
ناصر فکوهی جامعهشناس که فیلم مستندی هم از پرویز کلانتری ساخته است در این مراسم درباره او گفت: ثروت و قدرت در تلاش است که فرهنگیان و هنرمندان را در جبهه خودشان بیاورند و دلیلشان این است که بیآبرویی ثروت و قدرت را با هنر بپوشانند و اینجاست که میتوان شهادت داد کلانتری تا آخر عمر در برابر هر دوی این وسوسهها مقاومت کرد.
او ادامه داد: کلانتری و هنرش در چهارچوبی اشرافی قرار نگرفتند. همانگونه که خودش همیشه در دسترس بود هنرش هم در دسترس بود و اجازه نداد از هنرش کوچکترین سوء استفادهای شود.
فکوهی گفت: ما نیاز داریم از کلانتری تقدیر و تقلید کنیم، مانند تقلید از کسانی که چنین شرافتمندانه زندگی میکنند. مهم نیست این فرد هنرمند، نویسنده یا خانهدار است. الگوی پرویز کلانتری هم همینگونه بود و برای همین با مرگ او زندگی جدیدش آغاز میشود.
کلانتری تاریخ خودش را ساخت
محمدرضا اصلانی دیگر هنرمند حاضر در این مراسم نیز درباره کلانتری گفت: کسانی مثل کلانتری سفرکردگانی از دهه تاریخی مهمی هستند .دهه 30 دورانی عجیب است. دههای که در آن میراث شکست خورده و عظیم مصدق، ملتی را بیدار کرد و ملتی که فهمید در عین حال که میتواتند قدرت را از آن خودش بکند، شکست هم بخورد.
او ادامه داد: در آن زمان خصلتی مهم در میان جامعه روشنفکری ما وجود داشت و افرادی از این میان برآمدند که همانطور که اشاره شد از سیاست نفرت داشتند، اما به عدالت اجتماعی عشق میورزیدند.
اصلانی گفت: آن چه در مشروطیت اهمیت داشت، عدالت بود و کلانتری از این اهرم و از دل فضایی که میراث مصدق بود فضاهایی مثل فرانکلین یا کانون پرورش فکری را به وجود آورد که در آنها امکان بروز خلاقیت به وجود میآید. این در واقع میراث مصدق بود که کسی از آن سخن نمیگوید.
او گفت: این فرهنگ در دهه چهل شکل گرفت و موجب زنده شدن اعتماد ملت به خود در دل شکست بود. کلانتری اما تاریخ دیگری ساخت. او به ما نشان داد که چگونه میتوانیم روشنفکر باشیم و در این روشنگری شادمانه نگاه کنیم و بیخیال نباشیم.
اصلانی اظهار داشت: او اگر در آثارش بافت کاهگل را به دست آورد، به معنای کار آبستره نیست او چیزی را تجربه میکند که در ایران به معنای خاک و آدم، وجود دارد. او به ذات خودش فکر میکند و ذات انسانیاش را در آثارش متبلور میکند.
اصلانی در پایان به نثرنویسی کلانتری اشاره کرد و گفت: بدون شک کلانتری یکی از بهترین نوولنویسان ایران است که در حقش اجحاف شده و باید تلاش کنیم آن را بهتر بشناسیم.
جمالالدین اکرمی و ایرج پارسینژاد نیز در ادامه به ذکر خاطراتی از پرویز کلانتری پرداختند و جلالالدین اکرمی نیز قسمتهایی از کتاب او درباره فرامز پیلارام را قرائت کرد.
در این مراسم همچنین از سوی خانواده پرویز کلانتری، لوح یادبودی با دستخط نصرالله افجهای به برادران ملک و مجموعه آرت سنتر اهدا شد. همچنین گوشهای صحنه سالن استاد جلیل شهناز که مراسم در آن برگزار میشد با یادگاریهایی از این هنرمند تزئین شده بود و چندین اثر پرویز کلانتری نیز در خانه هنرمندان به نمایش درآمد.