سرویس تجسمی هنر آنلاین: عباس مشهدیزاده به گواه بسیاری از هنرمندان و صاحبنظران، گنجینه تاریخ شفاهی هنر معاصر ایران در حوزه تجسمی است.
او در سال ۱۳۱۷ در روستایی در کناره جنوبی رود ارس در جلفای ایران به دنیا آمد و در سال 1322 به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد و در سال 1334 وارد هنرستان هنرهای زیبا شد. مشهدیزاده در سال 1347 مدرک کارشناسی خود را در رشته معماری از دانشکده هنرهای تزیینی دریافت کرد.
مشهدی زاده در سال 1381 موفق به اخذ نشان درجه یک هنر (معادل دکتری) از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شد. او تنها هنرمند مجسمهساز ایرانی است که با داوری استاد علیاکبر صنعتی به این افتخار نائل آمد. همچنین از کوشندگان احیای هنر مجسمهسازی با ساختن مجسمههای مشاهیری مانند سعدی، رازی و محتشم کاشانی برای پارک ملت است که در سال 1368 در پارک ملت نصب شد.
او عضو شورای فنی و استاد آموزش کارگاهی و دروس نظری هنر در هنرستان هنرهای زیبای پسران تهران از 1383 است و مجسمههایش را همواره با چوب، گچ، آهن و رزین میسازد.
مشهدیزاده همچنین از کوشندگان احیا هنر مجسمهسازی با ساختن مجسمههای مشاهیری مانند سعدی، رازی و محتشم کاشانی برای پارک ملت است. او در این حرکت فرهنگی، همراه کامران کاتوزیان، چنگیز شهوق، علیمحمد مددی، حسین قرهگزلو و حمید شانس بود. وی از نویسندگان اساسنامه انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران برای گشایش انجمن در سال 1368 بود.
این استاد دانشگاه درباره خودش میگوید: من از نسل هنرمندانی هستم که برای برپایی یک نمایشگاه حساسیت خاصی دارند و همین حساسیت موجب میشود که نتوانم همچون سایر هنرمندان نمایشگاههایم را به موقع برگزار کنم و تأخیر چندساله در نمایش آثارم به وجود آید.
مشهدیزاده دو کتاب درباره تاریخ هنر ایران و طراحی برای رشتههای معماری دارد. کتاب سه جلدی "تاریخ هنر ایران" این مدرس دانشگاه به تاریخ هنر ایران از دویست سال پیش تا به امروز و هنرمندان و جریانهای تأثیرگذار این دورهها پرداخته است. موضوع اصلی این کتابها بر اساس جزواتی شکلگرفته که در چهل سال اخیر در کلاسهایش درس داده است.
مشهدی زاده در گفتوگوی تفصیلی خود با هنر آنلاین به شکل گرفتن زمینههای آکادمیک فراگیری معماری و مجسمهسازی در سالهای نخستین سده چهاردهم هجری شمسی اشاره میکند و تأسیس دانشکده ویژه هنرهای تجسمی در سال 1318 توسط معمار فرانسوی آندره گدار را یکی از زمینههای تغییر در روند هنر در ایران میداند.
او در ادامه این روند تغییر، تأسیس دانشکده هنرهای تزیینی را موجب شکلگیری مکتب سقاخانه میداند و معتقد است: جنبش سقاخانه از همان دانشکده هنرهای تزئینی سرچشمه گرفت. در آن سالها یک فضایی در هنر تجسمی ایران ایجاد شده بود که هم به صورت مدرن به هنر نگاه میشد و هم به صورت سنتی. برنامههایی که برای تجسمی در نظر گرفته میشد، در آخرین مرحله خود به شکل مدرن عرضه میشد. دلیل این اتفاق هم تأثیرگذاری معلمهای خارجی دانشکده هنرهای تزئینی بود که ضمن تفکر غربی که در وجودشان نهفته بود، فضای هنر شرق را هم دوست داشتند. در نهایت این تأثیرگذاریها یک جریانی را به وجود میآورد که به سقاخانه منجر میشود.
مشهدی زاده برای سال 96 خود برنامههای ویژهای دارد و قصد دارد سال آینده نمایشگاه متفاوتی را با ساخت آثاری در ابعاد و موضوعات مختلف برگزار کند که بعضیهای آن هم احتمالاً شکل کالیگرافیک خواهد داشت.
او میگوید: همچنین دوست دارم یک مجسمه فیگور از میرزا حسن رشدیه هم به شکل کاملاً رئال ناتورئال بسازم. میرزا حسن رشدیه کسی است که الفبا، تخته سیاه، آموزگار و به طور کلی شکل نوین آموزش را در ایران دایر کرد ولی جامعه ایرانی او را نمیشناسند.
گفتوگوی نوروزی ما با عباس مشهدی زاده متعاقباً در هنرآنلاین منتشر میشود.