سرویس تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه گروهی نقاشی با عنوان "منتخب نسل نو" در گالری آ، نمایشگاه آثار سریگرافیهای ویکتور وازارلی در گالری ثالث، آثار فتو مدیاپینتینگ محمدعلی فاموری با عنوان "منطقه هیپنوتیک" در گالری سیحون و نمایشگاه نقاشیهای آسیه رمضانی در گالری گلستان رویدادهایی هستند که در گالریگردی این هفته به سراغ آنها رفتیم.
تصویر قابل تامل از فضای فکری نقاشان جوان
پرترهها، معماری فضای شهری و حتی عناصر طبیعی دستخوش تغییر غالب موضوعاتی است که مانند بیشتر آثار نمایشگاههای هنرمندان جوان در نمایشگاه "منتخب نسل نو" در گالری آ به نمایش در آمده است.
در این آثار نه به تکنیک توجه خاصی شده است و نه آثار بر اساس ایدههای نو شکل گرفته است و به معنایی میتوان این آثار را بیشتر به واسطه محتوای آنها مورد بررسی قرار داد. محتوایی که به نظر شکلی اپیدمیک به خود گرفته است و به عنوان عناصری پذیرفته شده برای مخاطبان و خالقان اثر هنری در یک طرف به صورت مجدد و از نو و در قالبی جدید بازآفرینی و بازنمایی میشود.
در حقیقت این نمایشگاه تصویر روشنی از افکار غالب بر فضای هنرمندان جوان نقاش ارائه میدهد که در کشاکش یک امر کهنه، اموری را که به نوعی دریافتهای نمادین از اجتماع و جهان معاصر تلقی میشود را در شکلی به ظاهر نوین ارائه میدهند، بیآن که این تصاویر به واقع آن چه که وجود دارد و یا تصویری انتزاعی از آنها باشد.
شاید بیشترین کیفیت این نمایشگاه در چیدمان آثار باشد اما در کلیت این نمایشگاه مفاهیم قابل تامل و عمیقتری را بیرون از فضای آثار و نمایشگاه به تصویر میکشد.
تفسیر هندسی جهان در خطوط دفرمه شده
در آثار سریگرافی ویکتور وازارلی ایده حرکت به واسطه شکل انتزاعی خطوط و اشکال هندسی در قالبی کاملا ایستا به گونهای منحصر به فرد اجرا و به مخاطبش انتقال پیدا میکند. البته این شکل برخورد موجب شکل گرفتن رابطهای جدید میان مخاطب و هنرمند میشود که به واسطه شکل بصری قرار گرفته در معرض دید مخاطب، تماشاگر نمیتواند منفعل برخورد کند.
وازارلی تمها و اشکال مشبک در این آثار که به نوعی مفهومی جدید از حرکت را منتقل میکنند و با شکل دادن به فضاها و یا ابعاد فضایی به واسطه تکرار و کشیدن این خطوط مکرر به مرکز تصویر در دل دفرموسایون خط ساختار کیهانی خود را پایهریزی میکند که به واسطه فراوانی و گره خوردن جهان معاصر و معماری شهرها با این اشکال هندسی میتوان آنها را انتزاعی از آینده جهان تلقی کرد.
این هنرمند فقید که پایهگذار جنبش آپ آرت در دهه 60 میلادی بود با ایدههای چند بعدی که ارائه داد به دنبال مرتبط کردن جهان انتزاعی ذهن خود با علوم روز و جهان تحت سیطره تکنولوژی است و نوعی از دریافت خود را نمایش میدهد که در یک سادگی محض به دنبال تفسیر هندسی از مسائل جهان صورت گرفته است.
زخمهای طبقه متوسط در کالبد رنگها و سایهها
آسیه رمضانی در نمایشگاه نقاشیهای خود کاراکترهای آشنایی را در ظاهری ناشناخته نمایان میکند. آشنا به واسطه این که کاراکترها با توجه به نوع چهره، لباس و حالات فیزیکی که دارند و متناسب با بعد جنسیتی خود هر کدام به عنوان نمایندهای از یک قشر و یا سن خود را معرفی میکنند.
اما هر کدام از این ظواهر به واسطه تکنیک و نوع رنگگذاری و از سویی با ایجاد تصاویر تو در تو و افراط در ایجاد سایه روشن به واسطه خطوط و کم و زیاد شدن غلظت رنگها کاراکترها را از معنای ساخته شده خود خالی میکند و به گونهای هویت برساخته آنها را تخریب میکند و این تخریب موجب آن میشود که ما همه افراد را به نوعی با دو زاویه نگاه متفاوت مشاهده کنیم.
یکی به واسطه آن چه در ظاهر باز مینماید و دیگری به واسطه فضا و اتمسفری که در آن رخ گشوده و حضور دارد. تجمیع این تفکیک در یک قاب و تابلو و نشاندن تضادهایی ظاهری در هم در نهایت به یک تصویر مشترک رسیده است که به واسطه دید کلی کاراکترها و فضا میتوان از همه آنها به یک تصویر مشترک رسید و آن روایت زخمهای طبقه متوسط در کالبد رنگها و سایههاست.
هیپونتیزم با انتزاع تکنولوژیک
ورود به بستر ناشناخته آثار محمدعلی فاموری در نمایشگاه فتومدیاپینتینگ "منطقه هیپنوتیک" مستلزم فهم و دانایی نسبت به چگونگی شکلگیری آثار آن است. هر چند که بدون در نظر گرفتن تکنیک این آثار نیز میتوان درباره این نقاشیهای صحبت کرد اما شاید تکنیک در آثار این نمایشگاه به عنوان یک عنصر معاصر و مدیای جدید ظرفیتهای متفاوتی را در ارائه تصویر کشف و عرضه کرده است.
آثار این نمایشگاه بر مبنای میلیونها تصویر و نمادی شکل گرفته که به عنوان بمباران رسانهای در طول شبانه روز انسان معاصر را در معرض خود قرار داده است که در اکثر این بمبارانها، کدگذاری خاصی انجام شده و نوعی هیپنوتیزم و الگوسازی درونی وجود دارد که مخاطب با احساس تکلیفی نانوشته برای دستیابی به این انتزاع بیپایان و القاشده دست و پنجه نرم میکند و هرگونه مرزی را در ماهیت وجودی خود بیدرنگ و با رضایت درونی پشت سر میگذارد.
فاموری در این مجموعه به دنبال شکستن کد و پردهبرداری از انبوه نمادهای پشت پرده در این بمباران تصویری و اطلاعاتی بوده و به سبب این جریانات ذهنی دست به تصویرسازی زده تا در این ازدحام انتزاعی، بتواند راهی برای تمیز دادن خود واقعیاش از هیپنوتیزم و انتزاع القا شدهاش، جستجو کند.
اما نتیجه این تکاپو خود به انتزاع دیگری بدل شده است که در قالب تصاویر انتزاعی و رمزآلود شکلی دیگری از هیپنوتیزم را ایجاد میکند. هیپنوتیزمی که این بار مخاطب به نوع آگاهانهتری با آن مواجه است و خود در بستری شکل گرفته است که میخواسته کارکرد هیپنوتیزم شدگی را دفع و واقعیت و مجاز را تمیز دهد. این شاید به نوعی فراهم کردن بستری هنری برای درک درهم تنیدگیهای تکنولوژیک باشد که هر چیزی را در درون خود میبلعد و هرگونه گریز از ساختار خود را در قالبی دیگر و در چهارچوب خود از نو ارائه میکند.
علیرضا بخشی استوار