هنرآنلاین : امید هامون در ایران آرت نوشته است: عباس جدیدی مدتهاست به واسطه یک سلفی نا به جا با پیکر بی جان زنده یاد منصور پورحیدری به نمادی برای چنین رفتاری بدل شده است، و طنازان ایرانی در شبکه های اجتماعی هر جای عالم اتفاقی رخ دهد جای او را خالی می کنند؛ برخی معتقدند ناکارآمدی چهره های ورزشی در شورای شهر یکی از دلایل اصلی این رفتار ایرانیان با اوست.
اما این روزها خود جدیدی هم کارها و اظهار نظرهایی می کند که این گمانه را قدرت بخشیده خواسته خودش هم حضور پررنگ در حاشیه هاست:" دو عکس اخیرش در پلاسکو و یک مؤسسه خیریه و صد البته واکنش تند صبح سهشنبهاش به رضا کیانیان و سایر هنرمندان در جلسه شورای شهر" ؛ به حتم او می داند وقتی پیش روی این همه خبرنگار عبارت عجیب "شاخ بز" را به آرتیست ها می چسباند چه بازتاب های عجیبی خواهد داشت.
جدیدی در حالی به کیانیان و هنرمندان تاخت که این بازیگر سینما و عکاس در متن نقادانه اش هیچ اشاره ای به ورزشکاران شورای شهر نداشت و حتی گروههای سیاسی و خود مردم را بیشتر نواخته بود؛ کیانیان نوشته بود:
"خیلی خوب به یاد دارم پیش از انتخابات شورای شهر تهران، جناحهای سیاسی دنبال یارگیری و یارکشی بودند!
تلاش می کردند تا با معرفی چهرهها، جای پای خودشان در شورای شهر محکم کنند.به من هم زنگ زدند تا کاندیدای شورای شهر شوم!من عذر خواهی کردم و نپذیرفتم. چون شورای شهر جای من نیست! چرا که من تخصصی در مدیریت شهری و شهرداری و شهر سازی و... ندارم.
قاعدتاً عضو شورای شهر باید دارای این تخصصها باشد تا بتواند امور شهر را به خوبی نظارت و مدیریت کند!
اما ما مردم تهران، بی توجه به تخصصشان به آنها رأی دادیم.در واقع، ما در فرو ریختن ساختمان پلاسکو سهیم هستیم!ما با ازدحام در برابر ساختمان فرو ریخته، در مرگ جان باختگانی که میشد نجاتشان داد سهیم هستیم، چون به خاطر حضور بی مورد ما در امداد رسانی تأخیر شد و مردند"
عباس جدیدی آگاهانه این نوشتار را به خود گرفته، گفته حقوق خوانده است و ساعاتی بعد در حین صرف ناهار با نشریه "تماشاگرانامروز" حرف هایی به مراتب تند تر نثار کیانیان و هنرمندان می کند؛
به نظر می رسد این کشتی گیر پیشکسوت در آستانه انتخابات، بخشی از سبد رای خود در طیفی مشخص از جامعه را انتخاب کرده و بر مبنای آن چنین گفتار و کرداری را پیش گرفته است؛ در واقع پلاسکو و زیر ذره بین رفتن مدیریت شهری را فرصتی دیده تا برای سبد رای اش خود نمایی کند؛ گلچین گفته های او در مصاحبه یاد شده شاید شما را هم موافق این ارزیابی کند؛ به خصوص آنجا که خود را با زنده یاد تختی مقایسه می کند و خود را پهلوان خواند؛ جدیدی گفته است:"
- آقای کیانیان در رشته کاری خودشان صاحب نظر هستند. ایشان در بحث سینما و اینطور موضوعات باید ابراز فضل کنند.
آقای کیانیان هنرمندی هستند که مردم دوستشان دارند ولی اگر بخواهند نظر غیرکارشناسی بدهند، باعث بالا رفتن محبوبیتشان نمیشود. اتفاقاً محبوبیتشان را پایین میآورد. بالاخره خودشان میدانند که نظرات غیرکارشناسی نباید بدهند.
ایشان سررشتهای در مدیریت شهری ندارند که بخواهند نظر بدهند. نمیتوانند بگویند ورزشکار باید در شورای شهر باشد یا نباشد! چون اگر تخصص داشت متوجه میشد که اداره شهر و مدیریت شهری صرفا به سنگ و گل و ساختمان و موضوعات عمرانی خلاصه نمیشود.
اداره شهر موضوعات فرهنگی و ورزشی دارد. سرانههای فرهنگی، ورزشی، رفاهی دارد.
ناراحتی من از این است که آقای کیانیان نیابد درباره سناریوی غیرمطالعه شدهای که دستش میدهند، عرضاندام کند و از ایشان بعید است که بخواهد آلت دست شود.
هر سناریویی که به او میدهند را در تلویزیون بگوید یا در صفحه شخصیاش بگذارد. باید مطالعه کند. از ایشان توقع بیشتر میرود.
این عزیزان به عنوان یک وطنپرست باید بیایند در این فضایی که ملتهب است و همه داغدار هستند، در این لحظه بر این فضا بر دل مردم مرهم بگذارند نه اینکه نمک بپاشند. بدون مطالعه و بدون کارشناسی هر کس هرچه گفت را بگویند.
- (درباره عکسهایی که نشان میداد نتوانسته وارد محوطه پلاسکو شود) مردم دیگر فرق فوتوشاپ و این موضوعات را میدانند. من هم میتوانم ده بیست تا عکس از خود شما بگیرم و در هر موضوعی یک تیتر و سوژه دربیاورم! ( شایان ذکر است این عکس ها را ایسنا منتشر کرده است)
- این را یادتان باشد اگر تختی، تختی شد، به خاطر مدالهایش نبود. زلزله بوئینزهرا تختی را تختی کرد. ما هم به تبعیت از اول مولا علی و بعد هم یگانه اسوه و الگوی ورزش مملکتمان غلامرضا تختی که الگوی ما است، هر جا که مشکل، بحران یا حادثهای به وجود بیاید،
ما پهلوانها اولین کسانی هستیم که در صحنه حاضر هستیم. اصلاً جدای وظیفه نماینده شورای شهر بودن من، این وظیفه پهلوانی من است و من با این دید میبینم. به تبعیت از الگویمان آقا تختی، در هر بحران و حادثهای وظیفه خودمان میدانیم که جزو اولین نفرها باشیم که حاضر میشویم.
- من کار خیر میکنم ریا هم میکنم که مردم ببینند، بلکه بقیه هم یاد بگیرند کار خیر کنند. ریا کردن در کار خیر حرام نیست. اتفاقاً باید ببینند و یاد بگیرند وقتی میخواهد دستشان در جیبشان برود، دستشان نلرزد. مگر الان آقای رئیسجمهور میخواهد جایی را افتتاح کند، ۵۰۰ تا دوربین و خبرنگار و صدا و سیما و… دنبال خودش راه نمیاندازد برود؟
- باید دولت، مجلس و تمام نهادهای بین بخشی و ذیربط به آن کمک کنند. این نیست که بخواهند فرار رو به جلو کنند و به خاطر اینکه ذهن و اذهان عمومی را برگردانند بخواهند با نگاه کوتهبینانه این همه مشکلات ۵۰ ساله را روی سر چهار تا قهرمان افتخارآفرینی که یک عمر برای این مملکت پرچم بالا بردند و باعث شادی مردم شدند، خراب کنند. کاسه کوزهها را روی سر اینها که با عشق مردم کار میکنند بشکنند. خود این یعنی بیعدالتی و بیقانونی. خدا را خوش نمیآید. وجدان ملت بیدار و هشیار است. این جوسازیها را متوجه میشوند. این کی بود کی بود، من نبودمها را میفهمند. یعنی چی که همه چیز را بریزیم روی سر ورزشکارها؟ این خیلی بد است. این یک فرار رو به جلو است."
چنانکه خواندید اعتراف عباس جدیدی به ریاکاری آگاهانه، یادآوری دستاوردهای ورزشی " این وظیفه پهلوانی من است" گویای یک نقشه راه انتخاب شده از جانب اوست؛ حمله به هنرمندان حتی با دایره واژگان بی ادبانه را باید در همین پلان جستجو کرد.
حضور در شورای شهر قطعا یک موقعیت ممتاز سیاسی اجتماعی برای هر فردی می آفریند، حتی می تواند او را در معرض منافع اقتصادی کلانی هم قرار دهد؛ به طبع چاره اندیشی برای کسب و یا حفظ هر یک از این کرسی ها قابل درک است اما باید دقت داشت دست یازیدن به هر ابزار و هر نوع گفتار، برای مدیران شهری که داعیه دار "تهران، شهر اخلاق" هستند می تواند تاثیر منفی ناباورانه ای به همراه آورد و با روح پهلوانی در تعارض آشکار باشد.