سرویس تجسمی هنرآنلاین: سید مجتبی موسوی هنرمند مجسمهساز و معاون فرهنگی و هنرهای شهری سازمان زیباسازی شهرداری تهران؛ طی سالهای فعالیتاش در این سازمان توانسته با وارد کردن دیدگاههای تخصصی خود در زمینه هنر شهری فعالیتهای متعدد هنری را در این زمینه رقم بزند. او که اخیرا پنجمین دوسالانه مجسمهسازی شهری را برگزار کرده معتقد است: "یکی از اهداف دوسالانه این بود که هنرمندان مجسمهساز یک نگاه تخصصی به شهر داشته باشد و برای شهر مجسمه طراحی کند." او میگوید سیاستگذاری ما در این بینال به سمتی رفته که دوسالانه مجسمهسازی شهری به سمت تخصصی شدن حرکت کند.
او معتقد است تهران مکان مناسب شهری برای نصب و دیده شدن این مجسمهها ندارد و از سوی دیگر مجسمهسازان هم در این چند سال اخیر چندان ایدههای درخشانی برای شهر ارائه نکردهاند. او میگوید: "تا چند سال پیش نسبت به مجسمه و اثر حجمی یک نگاه مخالف وجود داشت و با توجه به رویکردهای سازمان زیباسازی این نگاه مخالف به نگاه موافق بدل شده است. امروز به جایی رسیدهایم که مجسمه به عنوان یک نماد شهری پذیرفته شده است. الان آدمهایی وجود دارد که در گذشته با یک مجسمه هم مخالفت داشتند ولی در حال حاضر مطالبه مجسمه در شهر دارند.»
در ادامه گفتگوی هنر آنلاین با معاون فرهنگی و هنرهای شهری سازمان زیباسازی شهرداری تهران را بخوانید.
آقای موسوی چه شد که سازمان زیباسازی تصمیم به برگزاری دوسالانه مجسمههای شهری گرفت؟
مجسمهسازی به عنوان یکی از شاخههای هنرهای تجسمی در ایران همواره فراز و نشیبهایی داشته که این فراز و نشیبها تأثیرش را در مجسمهسازی شهری هم گذاشته است. مجسمهسازی به شیوه امروزی در ایران طی 80،90 سال اخیر شکل گرفته و از آن زمان هنرمندان به این رشته گرایش پیدا کردهاند. دهههای 40 و 50 دهههای اوج مجسمهسازی و دهه اول انقلاب به خاطر تحولات اجتماعی کشور، دهه افت آن بوده است. در آن سالها اتفاق خاصی در مجسمهسازی ایران رخ نداد و طبیعتاً مجسمهسازی شهری هم متأثر از آن دارای نواقص، ضعفها و کاستیهای خودش بود. بنابراین میبایست مجموعه اقداماتی انجام میشد تا مجسمهسازی شهری در کنار بقیه گرایشهای مجسمهسازی قوت میگرفت و گسترش پیدا میکرد.
از زمانی که من در سازمان زیباسازی شهر تهران به عنوان مدیر آثار حجمی (مجسمههای شهری) مسئولیت گرفتم، بر اساس تجربیات و مطالعاتی که به همراه گروهمان داشتیم و مشورتهای زیادی که از اهل فن گرفتیم، زمینهها و بسترهایی را آماده کردیم تا هنرمندان تجسمی بتوانند فعالیت بیشتری در این حوزه داشته باشند. پیشتر یک مسیری شروع شده بود که ما در تداوم آن مسیر به ایده برگزاری دوسالانه مجسمههای شهری رسیدیم. ما به این فکر کردیم که اگر مجسمهسازی دارای یک رویداد تخصصی مهم شود، هم هنرمندان بیشتری را جذب میکند و هم خروجی بهتری خواهد داشت. همچنین یقین داشتیم که این دوسالانه میتواند در نوع و کیفیت نگاه هنرمندان مجسمهساز به فضاهای شهری نیز تأثیرگذار باشد چرا که یکی از اهداف دوسالانه مجسمههای شهری این بود که هنرمندان مجسمهساز یک نگاه تخصصی به شهر داشته باشد و برای شهر مجسمه طراحی کند.
ما در برگزاری دوسالانه مجسمههای شهری جدیت به خرج دادیم و خواستیم که این اتفاق به صورت مستمر و منظم رخ بدهد. خوشبختانه تاکنون این اتفاق افتاده و دوسالانه ما از پاییز سال 87 هر دو سال یک بار در یک محدوده زمانی مشخص برگزار شده و اخیراً به پنجمین دوره خود رسیده است. این جشنواره در کنار خیلی از دستاوردهایی که میتواند به لحاظ فرهنگی در حیطه هنر داشته باشد، خروجیهای ملموسی هم داشته که الان در سطح شهر نصب شده و موجود است.
در مورد پنجمین دوره دوسالانه مجسمههای شهری، برخی از کارشناسان حوزه مجسمهسازی میگفتند که آثار این دوره خیلی به فضای فرهنگی ایران نزدیک نیست. آن افراد احساس میکردند که مبنایی برای انتخاب مجسمههایی که در دوسالانه به نمایش گذاشته شده وجود ندارد. اصولاً مبنای آثار ارائه شده در نمایشگاه امسال چه بود؟
دوستانی که اینگونه نقدها را مطرح میکنند، اگر یک نگاه کلی به مجموعه اتفاقات هنری دوران ما در 20 سال اخیر بیندازند و سری هم به دانشکدههای هنریمان بزنند، بخش عمدهای از پاسخ خودشان را دریافت میکنند. این نقد و ایرادی که دوستان به نمایشگاه ما گرفتهاند را میشود به همه نمایشگاههای 20 سال اخیر تعمیم داد. وقتی صد هنرمند در یک نمایشگاه کنار هم قرار میگیرند، میتوانند صد نوع نگاه مختلف داشته باشند. حتی برای یک نمایشگاه که در آن مجسمههای شهری طراحی میشود هم صد نوع نگاه شهری وجود دارد.
ما برای این دوسالانه هیچ موضوع خاصی را اعلام نکردیم. موضوع نمایشگاه مربوط به مجسمهسازی شهری بود و سعی کردیم که برای ایده هیچ هنرمندی محدودیت ایجاد نکنیم. گرچه در مرحله سیاستگذاری چندین و چند موضوع مختلف مطرح شد که هر کدام آنها میتوانستند موضوع بینال باشند ولی تصمیم نهایی شورای سیاستگذاری بر این بود که به لحاظ موضوعی هیچگونه محدودیتی برای هنرمند ایجاد نشود. البته این دوره از بینال مجسمههای شهری یک سختگیری بیشتری نسبت به دورههای گذشته داشت که بنابر آن سعی شد همه آثار ویژگی شهری بودن را داشته باشند. حتی در متن فراخوان بینال هم آمد که نه تنها اثر باید یک مجسمه شهری باشد بلکه هنرمند میبایست به مکان نصب آن هم فکر کرده باشد. بنابراین ما در این دوره الزام کردیم که در کنار هر مجسمهای که روی استند قرار میگیرد، یک تابلویی هم باشد که در آن هنرمند محل نصب اثر را به صورت تصویر پیشنهاد دهد.
دوسالانه امسال کمترین تعداد ورودی را داشت. در دوره اول این نمایشگاه 112، دوره چهارم 200 و در دوره پنجم (سال جاری) 81 نفر به مرحله نمایش آثار راه یافتند. بخشی از علت کاهش تعداد آثار به سختگیری شورای سیاستگذاری جشنواره برمیگردد چون هدف ما این است که دوسالانه مجسمهسازی شهری به سمت تخصصی شدن حرکت کند. در دورههای دوم تا چهارم به دلیل آنکه سایر رویدادهای مشابه در حوزه مجسمهسازی در کشور تعطیل بودند، برای اینکه محلی برای ارائه ایدههای هنرمندان مجسمهساز کشور وجود داشته باشد، ما در ورودی به نمایشگاه سهلگیری بیشتری داشتیم ولی امسال روی عنوان دوسالانه که صرفاً مربوط به مجسمهسازی شهری است، سختگیری کردیم.
نقد دیگری که به دوسالانه مجسمهسازی شهری گرفته میشود این است که میگویند در دو سال اخیر تعداد مجسمهسازان جوانی که اثرشان در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شد، خیلی رشد کرد و این مورد میتواند یک مقدار نگرانکننده باشد و به مجسمهسازی ضربه بزند. استدلال این منتقدان هم این است که با این اتفاق، جوانان مجسمهساز خیلی زود به ایدهآل و چشماندازشان میرسند و از طرفی هم ممکن است که جوانان هنوز به آن پختگی لازم در عرصه مجسمهسازی نرسیده باشند.
این نقد از جهاتی درست است ولی باید توجه کرد که میانگین سنی هنرمندان مجسمهساز ما خیلی جوان است. اگر چه از سال 71 که دانشگاه تهران و سپس دانشگاه هنر و نیشابور دانشجوی مجسمهساز پذیرفتند و آن افراد الان در دوره میانسالیشان هستند ولی همچنان میتوان آنها را هنرمند جوان قلمدادشان کرد. تعداد مجسمهسازان پیشکسوت ما خیلی کم است. بنابراین مجسمهساز ایرانی و هنر مجسمهسازی ما جوان است. از طرفی ما هیچ ترسی از این نداریم که بگوییم در فضایی که آماده کردهایم، هنرمندان جوان خیلی فعال بودهاند. هنرمندان جوان هم خیلی مشتاقتر هستند و هم تعدادشان بیشتر است. همچنین نیاز مجسمهسازی شهری ما یک نیاز گسترده است و ما اگر فقط به آثار پیشکسوتان بسنده میکردیم، این موضوع نمیتوانست تمام نیازمان را پوشش دهد. البته من قبول دارم که نباید هر اثر نازلی را از هنرمند جوان پذیرفت. این حتی در مورد آثار پیشکسوتان هم صدق میکند.
باید پذیرفت که برخی از هنرمندان جوان خیلی خوب کار کردند و بعدها هم خیلی آینده خوبی داشتهاند. ما مجسمهسازان خیلی خوب و موفقی داشتیم که در جوانی مورد بیمهری قرار گرفتند و الان فقط در سطح بینالمللی کار میکنند و خودمان از حضورشان بیبهره هستیم. بیمهری به جوانان باعث میشود که گاهاً یک سرمایه از دست برود. مگر آقای حسین امانت که برج آزادی را طراحی کرد چند سال داشت؟ بنابراین ما هر زمانی که به هنرمندان جوان مستعد فرصت دادهایم، کاملاً نتیجه مثبت گرفتهایم. این را هم بگویم که وقتی یک هنرمند جوان اثری را تهیه میکند، لزوماً به این معنا نیست که قرار است آن مجسمه در یک مکان بسیار مهم شهری نصب شود و یا رقم بسیار بالایی برای آن پرداخت شده است. ممکن است که کار آن هنرمند جوان در فضاهای درجه 2 یا 3 شهری و با بودجههای پایینتر نصب شود. ما اگر بخواهیم برای یک میدان مهم شهری مجسمهسازی کنیم، طبیعتاً این کار را با بودجه بالاتر، دقت نظر بیشتر و هنرمند ارزندهتر انجام خواهیم داد.
اما در مورد مجسمههایی که در دوسالانه مجسمههای شهری به نمایش گذاشته میشود، عدهای میگویند که حتی تعداد اندکی از مجسمههای برجسته نمایشگاه نیز در سطح شهر دیده نمیشوند. به نظرتان چرا این ابهامات و سوالات وجود دارد؟
ما به این آسیب واقفیم و سعی میکنیم که برای آن یک راهحل پیدا کنیم ولی باید توجه کرد که تهران مکان مناسب شهری برای نصب و دیده شدن این مجسمهها ندارد. تغییراتی که در 30،40 سال اخیر به منظور کاهش ترافیک و آلودگی در محیط شهر تهران صورت گرفته، باعث شده بسیاری از فضاهای مناسب برای قرارگرفتن مجسمهها دیگر وجود نداشته باشند. حتی خیلی از میادین و فضاهایی که قبلاً در آنها مجسمه نصب بوده و آن مجسمهها به خوبی دیده میشدند، امروز به دلایل مختلف دیگر آن تأثیر را در محیط پیرامون خودشان ندارند و به چشم نمیآیند. مجسمههای خوبی که به دوسالانه ارائه میشوند، الان در سطح شهر نصب هستند ولی شاید به خاطر دلایلی که ذکر کردم دیده نمیشوند. از طرفی شاید بخشی از ایراد این اتفاق به ما متولیان امر برمیگردد که باید سیاستگذاریهای جدیتر داشته باشیم و بخش دیگرش هم به هنرمندان مجسمهساز برمیگردد که باید برای شهر تهران فکرهای بزرگ بکنند. متأسفانه گاهی ما در مدیریتمان دچار مشکل بودهایم و عمدتاً مجسمهسازان در این چند سال اخیر چندان ایدههای درخشانی برای شهر ارائه نکردهاند.
در حال حاضر چه تعداد مجسمه در سطح شهر تهران نصب است؟
بیش از 800 مجسمه وجود دارد که به صورت دائمی در سطح شهر نصب هستند. همچنین در 6،7 سال اخیر تعداد زیادی مجسمه و آثار هنری چیدمانی و محیطی در تهران اجرا شدند که طول عمر مفید بین 2،3 تا 5 سال داشتند و بعد از آن زمان از سطح شهر جمع شدند. ما اگر بخواهیم آن مجسمهها را هم به حساب بیاوریم، باید بگوییم که در 10 سال اخیر حدود 1700-1800 مجسمه در سطح شهر تهران نصب بوده ولی حدوداً 800 اثر دائمی بوده و قرار نیست که دیگر از شهر برداشته شوند. طبیعتاً ما در آینده هم برای رویدادهای مختلف، آثاری را با عمرهای کوتاه، میان مدت و حتی بلند مدت در شهر تهران نصب خواهیم کرد.
رویکردتان در سازمان زیباسازی استفاده از مجسمههای دائمی است یا مجسمههای موقت؟
رویکرد ما این است که مجسمههای دائمی نیز به شهر اضافه کنیم. ما برای دستیابی به طرح و پیشنهاد هنرمند برای مجسمه، فقط دوسالانه نداریم و در طول سال فراخوانهای متعدد با موضوعات آزاد و مشخص خواهیم داشت. ما هر سال حداقل دو سمپوزیوم مجسمه داریم و گاهاً این تعداد بیشتر میشود. یکی از این سمپوزیومها بینالمللی است و مابقی آنها موضوعی هستند. در کنار این موارد از سال گذشته رویداد "بهارستان" هم اضافه شده است. بنابراین ما از طرق مختلف ایدهها و پیشنهادهای هنرمندان را دریافت میکنیم اما رویکرد دوسالانه مجسمههای شهری یک رویکرد تخصصیتر و فعالیت آن یک فعالیت جدیتر است. نگاه ما این است که آثار ارائه شده به دوسالانه قابلیت نصب و ارائه دائمی در سطح شهر داشته باشند.
از آنجایی که ما در سال 89 بحث مجسمههای موقتی را مطرح کردیم، بسیاری از مجسمهسازهای ما به این فکر رسیدند که حتی در بینال هم مجسمههای موقتی ارائه کنند. با این وجود در دورههای سوم و چهارم که خیلی از ایدهها مربوط به ایده بهار و مجسمههای موقت بودند، ما این اتفاق را به عنوان یک انحراف در دوسالانه تشخیص دادیم و سعی کردیم که این اتفاق امسال رخ ندهد. بنابراین تصمیم گرفتیم که آن ایدهها در جای خودشان مثل رویداد "بهارستان" مطرح شوند و دوسالانه مجسمههای شهری هم به نمایش و بررسی مجسمههای دائمی بپردازد. به هر صورت ما قائل بر آنیم که مجسمههایی به صورت موقت در سطح شهر بیایند و بعد از این که تأثیر خودشان را گذاشتند از سطح شهر جمعآوری شوند.
از صحبتهایتان اینگونه برمیآید که شما آثاری را از هنرمندان دریافت میکنید و سپس بر اساس آن آثار تصمیم میگیرید که در کدام محیط از شهر نصب شوند ولی آیا اصولیتر نیست که هنرمندان و خود شما مناطقی که به مجسمه نیاز دارند را بررسی کرده و بر اساس نیازتان مجسمهسازی کنید؟
یکی از شرایط ارائه مجسمه به دوسالانه این است که هنرمندان ذکر کنند آن ایده را برای کدام منطقه شهر طراحی کردهاند. بعضی وقتها این اتفاق میافتد و هنرمند اشاره میکند که آن را برای کجای شهر ساخته و بعضی وقتها هم میگوید که من این اثر را به صورت عمومی ساختهام تا شما که به کل شهر اشراف دارید بگویید که در کجای شهر نصب شود ، بهتر است. گاهاً پیشنهادی که مجسمهسازان جوان و حتی پیشکسوت در مورد اجرای مجسمهشان ارائه میدهند هم پیشنهاد درستی نیست چون یا اشراف کاملی از فضای شهری ندارند و یا شاید هنوز شناخت دقیقی از مجسمه شهری پیدا نشده است.
ما در دوسالانه امسال موضوع مکان ویژگی را مطرح کردیم. مکان ویژگی همین مفهوم را دارد و با شناخت درست میگوید که این طرح پیشنهادی برای فلان مکان است. در واقع مکان ویژگی اول مکان را مطالعه میکند و سپس ایده بر اساس آن مکان ارائه میشود. این اتفاق در مورد دوسالانه رخ میدهد ولی در مورد خیلی از کارهایی که کارناوالی، موقتی و فستیوالی هستند، هر دو اتفاق میتواند رخ بدهد. در شهرهای مختلفی از دنیا این اتفاقات فستیوالی رخ میدهد و شما به یکباره میبینید که دستهای از مجسمههای مختلف در یک محوری گذاشته شده و پس از مدتی در یک محور دیگر قرار داده شدهاند. بنابراین ما اعتقاد داریم که مسئله مکان ویژگی در مورد مجسمههای موقت میتواند صدق کند یا نکند ولی در مورد مجسمههای دائمی حتماً باید به آن پایبند بود.
اینکه گفته میشود مجسمهسازان در جایگذاری مجسمههایشان در سطح شهر دخیل نیستند حقیقت دارد؟
قطعاً اینطور نیست. ما پیش از هر اتفاقی میگوییم که هنرمند بگوید ایدهاش برای کجاست. بعضی از هنرمندان که تعدادشان کم است، در جایابی برای مجسمهها دقیق هستند ولی اکثر مجسمهسازان این قضیه را جدی نمیگیرند و صرفاً بنابر الزامات دوسالانه یک پارک یا هر محل دیگری را برای نصب مجسمهشان ذکر میکنند. بنابراین مجسمهسازی که اثر خوب طراحی میکند، لزوماً در جایابی برای اجرای اثرش دقیق و متخصص نیست. در صورتی که خود هنرمند برای نصب اثرش مکانی را پیشنهاد کند، ما ابتدا مکان پیشنهادی او را بررسی خواهیم کرد و اگر آن مکان مناسب نباشد نیز دوباره با او مشورت خواهیم کرد. بنابراین فقط مگر در مورد کارهای ضربتی مثل رویداد بهار اتفاق بیفتد که هنرمند به علت فرصت کمی که وجود دارد در مورد قطعی شدن محل کارش کمتر دخالت داشته باشد. گاهاً هم خود هنرمندان دغدغهای برای محل نصب اثرشان ندارند و میگویند که هر جا شما آن اثر را نصب کنید مشکلی ندارد. به طور کلی اتفاقات زیادی در این زمینه رخ میدهد که گاهاً رفتار حرفهای از سوی ما صورت نمیگیرد و گاهاً از سوی هنرمندان.
برای دومین دوره رویداد بهارستان چه برنامهای دارید؟
در 6،7 سال اخیر شهرداری تهران و به تأثیر از آن شهرداری مناطق دیگر کشور برای استقبال از بهار یک سری فعالیتهای هنری نظیر نقاشی دیواری و مجسمههای شهری آغاز کردند. ابتدا در مورد مجسمههای شهری یک سری سختگیری وجود داشت که مجسمهسازی کار وقتگیری است و باید روی آن خیلی متمرکز شد ولی از زمانی که بین مجسمهها تفکیک دائمی و موقت را قائل شدیم، به این قطعیت رسیدیم که طرح بهار مجسمهسازی شهری اتفاق بیفتد. در این طرح یک مقدار متفاوتتر از تعریف کلاسیکی که در مورد مجسمهسازی وجود داشت به مجسمهسازی شهری نگاه شد. همچنین ما به این اعتقاد رسیدیم که مجسمهها میتوانند به غیر از وسط پارکها و ورودی ساختمانها در جاهای دیگر هم نصب شوند. در این طرح به مجسمههایی به شیوه چیدمانی و تکثرگرا فرصت ارائه داده شد تا بتوانند گستره خیلی وسیعی را در بر بگیرند.
این اتفاقات از 6،7 سال پیش آغاز شد ولی متأسفانه به خاطر تقلید بدی که در بعضی از شهرها از این شیوه صورت گرفت، این نگاه کارناوالی و موقتی بر نگاه تخصصی مجسمهسازی غالب شد. بنابراین بعضی از شهرها در طول سال هیچ فعالیتی در حوزه هنر نداشتند و فقط بسنده کرده بودند که تعدادی اثر در شب عید در محافل عمومی به نمایش بگذارند و متأسفانه به دلیل عدم وجود نگاه تخصصی به این موضوع، به سطحیترین آثار رسیدند. این اتفاق از نظر ما چند آسیب در بر داشت. در وهله اول آن اثر در فضا ناموفق عمل میکرد و به یک معضل و آلودگی بصری در شهر تبدیل میشد. سپس تعریف هنر و مجسمه شهری را در ذهن مردم بد ارائه میکرد و سطح سلیقه مخاطب را به شدت تنزل میداد. بدتر از همه این که چنین تعریفی در اندیشه مدیران شهری تثبیت میشد و این تثبیت اندیشه به ضرر هنر شهری ما بود.
ما در سال 94 یک اتاق فکر برگزار کردیم تا ببینم که برای جلوگیری از این آسیبها چه باید کرد. این شکل از جریان هنری را نمیشد حذف کرد چون هم فرصتی برای عرض اندام هنرمندان و هم مطالبه مدیران هنری بود، بنابراین تصمیم گرفته شد که این جشنواره به سمت حرفهایتر شدن برود و از اعتبار برخوردار شود. به همین دلیل تصمیم بر آن شد که این ایده را تحت یک رویداد هنری سالانه اجرایی کنیم. عنوان بهارستان هم طبیعتاً تعریف خودش را دارد و کاری است که در پیشواز بهار اتفاق میافتد. بنابراین ما با هنرمندان و مردم همگام شدیم و سعی کردیم جریان اشتباهی که هنر شهری در پیش گرفته بود را اصلاح کنیم. این رویداد فرصت مناسبی است که ایدههای بینارشتهای را به اجرا در بیاورد.
در سال گذشته ما موظف بودیم که طرح استقبال از بهار را در کل تهران کار کنیم، بنابراین هم نقاشیهای دیواری و هم مجسمهها در سطح شهر پخش میشد. برای آنکه مجسمهها در سطح شهر دیده شوند، ناچاراً برخی از آنها را در جاهایی گذاشتیم که مناسب آن نوع مجسمه نبودند. ما خودمان هم واقف بر آن بودیم که جای این مجسمهها مناسب نیست و در این مورد به ما نقدهایی هم وارد شد ولی میخواستیم که در ایام عید دیده شوند. سال گذشته در اولین دوره رویداد بهارستان، نقاشی دیواری روی دیوار و طرحهای گرافیکی روی بیلبوردهای تمامی مناطق 22 گانه شهر تهران نصب شد ولی بخش مجسمه و هنر محیطی و بخش فانتزی تخممرغهای نوروزی به صورت محوری در سطح شهر قرار گرفت. این اتفاق باعث شد که به ما نقدهایی وارد شود و بگویند که پس بقیه شهر تهران چه میشود؟ بنابراین ما تصمیم گرفتیم که امسال بهارستان را به محدوده کل شهر تهران تعمیم دهیم. ما جاهایی را برای این رویداد انتخاب میکنیم که دید خوبی داشته باشد تا شهروندان و حتی افرادی که به صورت گذری از بزرگراههای تهران عبور میکنند هم از اتفاقاتی که در شهر میافتد بازدید کنند.
در رویداد بهارستان فاصله جذب ایده تا اجرای آن خیلی کم است. به نظرتان این فرصت اندک یک آسیب نیست؟
در مواردی که ایدهها زمان بیشتری برای اجرا داشته باشند میتوان گفت که این زمان کم یک آسیب است ولی معمولاً نوع ایدههایی که برای بهارستان داده میشود، مدت زمان کوتاهتری برای اجرا دارند. طبیعتاً اثری که زمان طولانیتری را برای اجرا در بر میگیرد، هزینههای خیلی بیشتری دارد. بنابراین شاید برای هنرمند به صرفه نباشد که یک اثر موقت را با هزینه بالا بسازد. ایدههایی که برای بهارستان میآید باید این خصلت را داشته باشند که بشود آنها را با مواد ارزانتر و در زمان کوتاهتر اجرا کرد و به همان راحتی قابلیت جمعآوری داشته باشند. همچنین باید آن اثر به گونهای طراحی شود که لطمهای به فضای شهری نزند و آلودگی بصری ایجاد نکند. با این وجود برخی از هنرمندان هم هستند که از قبل با ما در ارتباطند و برای اثرشان که عمر طولانیتر و ماندگارتری دارد و فرصت بیشتری برای اجرا میخواهند، از پیش تعامل برقرار کردهاند تا آن اثر به نمایشگاه بهارستان برسد.
شما اگر به عنوان یک مجسمهساز به شهر نگاه کنید، به نظرتان شهر تهران به مجسمههای دائمی و ماندگار نیاز دارد یا مجسمههای موقتی؟
ما آنقدر در این زمینه کمبود داریم که اگر بگویم به هر دویشان احتیاج داریم، بیراه نگفتهام. من 10،15 سال است که فکر میکنم ایران به یک یادمان خیلی معظم با موضوع دفاع مقدس احتیاج دارد. شما میبینید که خیلی از کشورهای حتی جنگافروز برای کشتههایشان در جنگ، مجسمه ساختهاند ولی در ایران که جنگافروز نبوده و در این راه شهید داده، چنین یادمان معظم و شاخصی با موضوع دفاع مقدس وجود ندارد. در این زمینه نمیشود یک ارگان خاصی را مقصر دانست بلکه برای چنین اتفاقاتی باید یک عزم خیلی بالاتر و جمعی وجود داشته باشد و این مسئله باید با حضور متخصصین امر سیاستگذاری شود. باید یک یادمانی ساخته شود که در شأن دفاع مقدس باشد.
تا چند سال پیش نسبت به مجسمه و اثر حجمی یک نگاه مخالف وجود داشت و این نگاه مخالف حضورش به نگاه موافق وجود مجسمه میچربید. در اوایل خدمت من در سازمان زیباسازی یادم میآید که برای ساختن یک سری مجسمههای خیلی کوچک و کم هزینه مخالفت میشد و میگفتند که اصلاً چرا باید ساخته شود؟ مجسمه به چه درد میخورد؟ وقتی هم که مجسمه ساخته میشد و قرار بود در جای خودش نصب شود، عدهای میآمدند و میگفتند که برای آن محل مجسمه نمیخواهند و سعی داشتند که مانع نصب آن شوند. ما چنین وضعیتی را گذراندهایم و الان به جایی رسیدهایم که مجسمه به عنوان یک نماد شهری پذیرفته شده است. الان آدمهایی وجود دارد که در گذشته با یک مجسمه هم مخالفت داشتند ولی الان چندین مجسمه مطالبه میکنند.
ما در تمام زمینههای هنر شهری که بشود در سطح شهر کار کرد، دچار کمبود هستیم ولی با توجه به تغییر نگرشها و تثبیت جریان مجسمهسازی در کشور، آینده مجسمهسازی روشن است. امروز دوستان ما به جای مخالفت، مطالبهگر شدهاند و مردم هم مجسمه را میخواهند. بنابراین من مطمئنم که تا 10 سال آینده، وضعیت هنرهای شهری تهران و سایر شهرهای ایران بهتر خواهد بود.
این اعتقاد وجود دارد که حضور شما در سازمان زیباسازی یک جهش بزرگ در هنرهای شهری بود ولی این انتقاد هم وارد میشود که خیلی از اتفاقاتی که در سطح شهر میافتد رویکردهای موقت دارند. به نظر خود من این اتفاق روز جهانی است و در خیلی از کشورهای صاحب مجسمه هم کمتر پیش میآید که مجسمه یادمانی ساخته شود. نظر خودتان در مورد این دیدگاههایی که نسبت به کار شما ارائه میشود چیست؟
فضاهای شهری ما الان محلهای مناسبی برای نصب بسیاری از مجسمههای شهری نیستند، بنابراین ما باید سعی کنیم که چنین فضاهایی ایجاد شود. بنابراین برای تیپ کارهای دائمی، فضای مناسب کافی کمی وجود دارد. البته به عقیده من وجود مجسمههای دائمی در شهر تهران لازم است چون ما تاکنون در این زمینه کمبود داشتهایم و این کمبود باید برطرف شود. من عجلهای ندارم که همه این اتفاقات در دوره مدیریت من بیفتد چون برای نصب یک اثر دائمی باید همه شرایط لازم مهیا شود و نصب آن اثر هیچ مشکلی را برای مدیران بعدی سازمان زیباسازی به وجود نیاورد. پس ما سعی میکنیم که یک مقدار با احتیاط کار کنیم. شما اگر توجه کرده باشد، ما در میادین کمتر کار کردهایم چون مجسمه میدانی با مجسمه پارکی و کنار بزرگراه متفاوت است و باید ویژگیهای خاص خودش را داشته باشد. وقتی ویژگیهای لازم مهیا نباشد، چرا ما باید کاری را انجام دهیم که ایدهآل نیست و فرصت طرح ایده و فکر کردن مدیران بعدی را هم میگیرد؟
توجه داشته باشید که امروز تهران و خیلی دیگر از شهرهای بزرگ کشور به شدت در حال تغییرند. الان شرایط جوری است که امکان دارد طی یک هفته یک طرح ترافیکی یا عمرانی در فلان منطقه اجرا شود و دیگر در آنجا خبر از میدان نباشد. همچنین باید خیل عظیم هنرمندان جوانی که وارد حیطه مجسمهسازی و هنرهای تجسمی شدهاند و دنبال کار میگردند را هم در نظر گرفت. اگر ما امروز به این افراد فضا و فرصت ندهیم، مجبور میشوند به سراغ کارهایی بروند که به رشتهشان ربطی ندارد، بنابراین پول بیتالمال برای آموزش این افراد هدر رفته و این افراد در آینده نیز برای شهر و کشور خروجی نخواهند داشت. همچنین ما نیز فرصت تربیب نسل آینده مجسمهسازی را از دست میدهیم. اگر آقایان زندهرودی و تناولی در کارشان به موفقیت آنچنانی رسیدند به خاطر این بوده که در گذشته جدی گرفته شدهاند. بنابراین باید جوانان را جدی گرفت و به آنها فرصت عرضاندام داد.
همانطور که خودتان هم گفتید، الان رویکرد اثر موقتی در همه دنیا شایع شده است، گرچه رویکرد ما لزوماً مجسمهسازی موقتی نیست. تمام تلاش ما صرف این است که هر کاری که برای شهر، هنرمند و مردم از دستمان بر میآید انجام دهیم. اینکه تعداد آثار دائمی کمتر باشد، منطقی به نظر میآید و درستش هم همین است. اگر در شب عید 100 اثر حجمی موقتی برای ما ارسال شود، در طول سال فقط 40 اثر دائمی و ماندگار به دستمان میرسد.
یکی از وظایف دیگر سازمان زیباشناسی، منظر شهری است. امروز خیلی از فضاهایی که در شهر ساخته میشود باعث میشوند که مجسمههای شهری دیده نشوند. شما در این زمینه هم اختیار اجرایی دارید که بتوانید مانع این اتفاقات شوید؟
خیر. ما این مسئله را با بعضی از اعضای شورای شهر دورههای مختلف مطرح کردهایم ولی متأسفانه قانونی در این زمینه وجود ندارد. برای آثار هنری از جمله مجسمههای شهری باید حریم تعیین شود تا در حریم آنها دخالتی به وجود نیاید. مثلاً در مورد میدان فردوسی باید مقرر شود که ساختمانهای اطراف آن بیش از 4 طبقه حق ساخت و ساز نداشته باشند. همچنین در مقابل زوایای دید مجسمه فرودسی، درختی نباید کاشته شود. یا ضابطهای برقرار شود که در مقابل دید این مجسمه، چراغ راهنمایی و رانندگی نصب نشود یا اگر لازم است که در آنجا چراغ راهنمایی و رانندگی نصب شود، باید برای آن فکر دیگری کرد. بنابراین تا زمانی که برای رعایت حریم نمادهای شهری ضابطهای وجود نداشته باشد، این مشکل همچنان وجود خواهد داشت.