سرویس تجسمی هنرآنلاین: گالریهای تهران در جمعهای که گذشت میزبان بیش از 25 نمایشگاه جدید بودند. نمایشگاه طراحیهای "بدون عنوان" مونا امت علی در گالری اُ، نمایشگاه نقاشیهای سیاوش مظلومیپور در گالری شکوه، نمایشگاه عکس و چیدمان سارا ساسانی و طیبه نصراللهی با عنوان "بیزمین" در گالری فردا، نمایشگاه نقاشیهای سیامک عزمی با عنوان "عروسکها" در گالری والی، نمایشگاه نقاشیهای ستاره حسینی با عنوان "تا این سو" در گالری ویستا و نمایشگاه نقاشیهای ستاره حسینی با عنوان "در بیست و نه سالگی" در گالری هما، رویدادهایی هستند که در گالریگردی این هفته به سراغ آنها رفتیم.
تاباندن نور به اشیا و فضاهای ناپدید شده
امتعلى در نمایشگاه "بدون عنوان" اشیا و فضاهایى را به تصویر کشیده است که دیگران به راحتى از کنار آنها مىگذرند. زاویه دید، انتخاب برشهای غیرمعمول و ترکیببندىهاى دقیق او، تصاویر بسیار بدیع را پدید مىآورند که این بدعت در قابهای کوچک جلوهای ماناتر و دلپذیرتر به خود گرفته است.
این هنرمند با توجه وسواسگونهای که به جزئیات و نحوه استفاده از ابزارش در به دست آوردن طیفهاى خاکسترى دارد، در هر تصویر احساسى از درونگرایى و سکون را به نمایش مىگذارد و به بیننده امکان تعمقى موشکافانه در این فضاهاى اسرارآمیز را مىدهد.
البته فضاهایی که او به تصویر کشیده، متناسب با تغییر رنگها دچار تغییر در مفهوم هم میشوند در حالی که آنچه که به تصویر کشیده شده است به نوعی در همه آثار یکی است. مفاهیم در برخی از آثاری که موتیفهای صورتی و بنفش دارند به کلی با آثاری که رنگ زرد سطح عمده آن را در برگرفته، متفاوت است و این مسئله به دلیل انتخاب هوشمندانه هنرمند در استفاده از تکنیک مداد و پاستل بر روی کاغذ است که در عین شفافیت آثار را به نوعی در زیر یکدیگر پنهان و در برخی از آثار محو میکند.
زیباییهای یک شهر در نقاشیهای هزار و یک رنگ
وجه غالب در نقاشیهای سیاوش مظلومیپور حضور انسان و فضای شهری در شکلی چشمنواز و رنگآمیزی شده است. او با استفاده از تکنیک آبرنگ در خلق فضای مورد نظر خود به گونهای عمل میکند که میتوان از دریچه آن به یک تضاد معنایی از پس یک زیبایی ظاهری پی برد.
تکنیکی که مظلومیپور انتخاب کرده است، او را ناگزیر به انتخاب فضاهایی میکند که در آن رنگ و برجستگی آن اهمیت بسزایی دارد.
مظلومیپور تصویر مکدر، زشت و بهم ریخته شهر را با استفاده از رنگها و سایههای به وجود آمده از آن ، در یک تلاقی به زیبایی تبدیل میکند. به گونهای که انگار رویاهای خود را از دریچه واقعیت قابل مشاهده، به تماشا نشسته است.
نگاه او به شهر نگاهی آمیخته با رنگ است. نگاهی که میخواهد زیباییهای نامکشوف و حقیقت پنهان جامانده در زیر لایههای بهم ریخته و زشت شهر را بیرون بکشد و در یک تصویر ایدهآل به مخاطبش ارائه کند. او در این امر و به واسطه فضاهایی که برای ترسیم آن در نظر گرفته تا حدود بسیاری موفق عمل کرده است و نقاشیهایش به گونهای چشمنواز و سرشار از زیباییهایی است که در نگاه دیگران جلوه نکرده و اوست که در یک مسیر آگاهانه، چشمانداز شخصی خود را با دیگران به اشتراک گذاشته است.
چیدمان ایدههای ناپخته در دفاع از محیط زیست
"بیزمین" نمایشگاه آثار طیبه نصراللهی و سارا ساسانی در گالری فردا نگاهی متفاوت به مسئله زیست محیطی ندارد. در واقع آنچه که در این نمایشگاه به درستی ارائه شده است فریمهای متنوع از طبیعت است که در شکل آرشیوی به درستی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و فضایی را به وجود آوردهاند که میتواند در مخاطب وجهی از اینتراکت ذهنی را ایجاد کند.
برخلاف تصاویر که هم وجهی عمیقتر دارند و هم زیبایی بصری گستردهتری را در بر میگیرند. چیدمانهای این نمایشگاه نه تنها کمکی به تعمیق آثار و عکسها نکرده بلکه در نگاهی واضحتر انعکاس تصاویر جای گرفته در قابها را هم تحتالشعاع قرار داده است.
این دو هنرمند در چیدمانهای این نمایشگاه به نظر اولین و آسانترین ایدههای ذهنی خود را اجرایی کردهاند. به عنوان مثال دامنه جادهای که از میان قابها سر بر آورده و در مسیری به تصویر دیگر ختم شده و تکههای بریده شده درخت که در کنار این جاده چیده شده است سادهترین تصویری است که میتوان از چنین اتفاقی استنباط و برداشت کرد.
یا لاک پشت و سوسماری آویزان شده از سقف و سیرهای آبی که از آن خاک سر برآورده است همگی وجوهی نه چندان عمیق را منعکس میکنند که به نظر این اتفاق در بهتر دیده شدن عکسها تاثیر منفی گذاشته است.
عکس ها : فرزان قاسمی
تصویر فانتزی انسان مسخ شده در جهان "عروسکها"
اسباب بازی به عنوان نماد انسان معاصر در آثار جدید سیامک عزمی از آن چهره رمز و رازگونه فاصله گرفته و به گونهای صریحتر افکار هنرمند را به تصویر میکشد. در واقع نمایشگاه "عروسکها" وجه پختهتر و تکاملیافتهتر مسیر تجربههای قبلی این هنرمند در ترسیم فضاهای فانتزی است. به نظر میرسد این هنرمند هم زمان با به تصویر کشیدن ایدههای ذهنی خود، کنش هنرمندانه و کنش ذهنی خود را در یک مسیر به سمت هدف مورد نظرش هدایت میکند.
او در آثار این نمایشگاه با ایجاد تنوع در انتخاب و استفاده از رنگها به دلیل محتوای تصویری که انتخاب کرده است، تلاش دارد بر زیبایی لوکس تصاویرش بیافزاید. تصاویری که در نگاه اول به شدت هیجانانگیز و چشمنواز به نظر میرسند و بعد از مدتی در میان فانتزی به تصویر کشیده و با توجه به کنش فرمی که در روند حرکتی تصاویر به وجود آمده، مخاطب را با تصویری هولناک از یک بهم ریختگی و تشنج مواجه میکند که در خلال رنگها و عروسکها بروز کردهاند.
در واقع عزمی با ایجاد تنوع در سوژههای عروسکیاش بهگونهای عمل کرده است که مخاطب در یک نگاه با آیینهای تمام نما از حقیقت پیرامونش در قالب تصاویری فانتزی مواجه میشود. تصاویری که هم بر گرفته از خود مخاطب است و هم جهت دهنده او.
این مفهوم، زمانی عمق پیدا میکند که او مفاهیم مورد نظرش را به پرترهها تعمیم میدهد و در کنار این سطوح رنگارنگ انباشته شده از عروسک، پرترههایی انسانی را به تصویر کشیده که تحت تاثیر این عروسکها خود را شبیه آنها کردهاند. البته صورتها که در برابر این تغییر واکنشهای مختلفی را در خود بروز دادهاند به نوعی نمایانگر نوعی مسخ شدگی در برابر یک توهم و یا قدرت حاکمهای هستند که بر آنها تحمیل شده است. به نظر میرسد موفقیت این هنرمند در آن است که این سوژه را در کمال و پختگی آن رها کند و استمرار دوباره این ایده و تاکید بر شکل زیباییشناسانه این تصاویر فانتزی دیگر عمر چندانی ندارند.
عکس ها : شراره سامعی
حیات کهن الگوها در جهان معاصر
ستاره حسینی در نمایشگاه "تا این سو" سعی در بازنمایی و یا بهتر بازسازی تصاویر اسطورهای و میان فرهنگی در جهان ذهنی خود دارد. سادهگی و در وجهی خیالانگیز بودن فیگورها، پرترهها و حتی اجسام به دلیل ساحت نامتقارنی که در شکلشان بروز کرده به همنشینی این تصاویر با کهن الگوها کمک بسزایی کرده است.
حتی رنگها هم که از یک سادگی و عدم تنوع برخوردارند ما را هر چه بیشتر در فهم این بازنمایی یاری میکند. ویدئویی هم که این هنرمند در کنار این آثار به نمایش گذاشته در ترسیم فضای ذهنی او در فهم ماهیت رسوب کرده کهن الگوها در ماده و سوژه امروز نقش بسزایی دارد. او گذر این کهن الگوها از دریچه فرهنگها و در بستر تاریخ را در ویدئویی فشردهسازی میکند و در نهایت با نشان دادن این ویدئو در کنار این نقاشیها شکل امروز این تحول را به تصویر میکشد.
این هنرمند علیرغم تلاشهایی که برای بازنمایی این وجه اسطورهای به خرج داده است دست بر موضوعی گذاشته است که هم وجه بصری آن و هم از منظر محتوایی به درستی حیات انسان معاصر را در بر نمیگیرد. حیاتی که امروز وابسته به مسائل عمیقر و پیچیدهتری نسبت به وجه اسطورهای پدیدههاست.
هر چند هنرمند قصد دارد با عقیم کردن وجه دکوراتیو این شمایل کهن آنها را در ساختار جدید و مورد نظر خود به مفاهیم و اشکال تازهتری بدل کند اما در نهایت به دلیل گسستی که میان موضوع و مخاطب وجود دارد تا اندازه بسیاری در عینیت بخشیدن به خواستهاش ناکام مانده است.
عکس ها : مجتبی عرب زاده
ترسیم تصویری که جامعه از زنان میسازد
در نقاشیهای المیرا اصل در نمایشگاه "در بیست و نه سالگی" المان تاج که متناسب با جنسیت پرترهها از مرغ وام گرفته شده است به نوعی زیبایی بصری هرکدام از آنها را تحتالشعاع قرار داده است.
این زیبایی بهم ریخته بر روی نوع نگاه و حالت چهره و از سویی زاویهای که این پرترهها به آن نگاه میکنند تاثیر گذاشته است. به گونهای که هر کدام از این پرترهها در یک فضای ناخواسته اسیر جبری شدهاند که آنها را زیر سایه خود نگه داشته است و نمیگذارد که این پرترهها واقعیتها و زیباییهای خود را به گونهای که باید به تصویر بکشند.
در واقع این المان دستوری حاکم آن چیزی است که از سوی جامعه بر زن تحمیل شده تا زیبایی بصری آن را دستخوش تغییر کند. تنوع تکنیک در این آثار موجب ایجاد این مفهوم میشود که این قضیه به عنوان شکلی تاریخی در جریان است. پرتره های سیاه و سفیدی که نقشی کاملا کهنه و تاریخی دارند در برگیرنده این مفهوم در این شکل تاریخی هستند و تکثیر و انعکاس این المان در وجوه مختلف منجر شده است به این که ما به عنوان مخاطب با پرترهها احساس هم دردی کنیم.
ارجاع هنرمند به تصاویر دوره رنسانس یکی از هوشمندیهای است که او ما را به مفهومی "کشف انسان" رهنمون میسازد و این نوع برخورد به گونهای عمل میکند که ما برای کشف دنیای درون این پرترهها تقلا میکنیم و تنها صورت ظاهر آنها را مورد قضاوت قرار نمیدهیم و این نکتهایست که نگاه متفاوت این هنرمند را به رخ کشیده است.
علیرضا بخشی استوار