سرویس تجسمی هنر آنلاین:حبیب الله صادقی یکی از نقاشان سر آمد در عرصه هنر انقلاب و دفاع مقدس است. او که سال‌ها در همراهی با هنر انقلاب دست به خلق آثار متنوع زده تاکنون نمایشگاه‌های بسیاری را در ایران و دیگر کشورهای جهان برگزار کرده است. او می‌گوید: "هنر انقلاب در دهه‌های بعد از دفاع مقدس و برجسته شدن ابعاد ظلم و استکبار شکل جهانی گرفته است و امروز نگاهی ژرف‌تر نسبت به دهه‌های نخستین وقوع انقلاب اسلامی دارد."

صادقی که حضوری موفق در حراج هایی مانند حراج تهران هم داشته و آثارش به گنجینه های معتبری نیز حضور دارد،  معتقد است هنر مقاومت به عنوان یک مسئله ملی باید با تفکر و پیشرفت‌هایی بصری که هنرمند در خود ایجاد و به طبعش در اثر هنری ایجاد می‌کند قابلیت ورود به بازارهای اقتصاد هنر و حراج معتبر تهران را به دست بیاورد. او گفت: "امروز جشنواره هنر مقاومت با توجه به نگاه عده‌ای از افراد با سبک‌های خاص شکل نگرفته و یک حرکت ملی است که باید ادامه پیدا کند هر چند برگزارکنندگان این جشنواره از دوره پنجم تغییر می‌کند و من نقش متفاوتی خواهم گرفت."

در ادامه گفتگوی هنرآنلاین با این هنرمند را به بهانه برگزاری چهارمین جشنواره هنر مقاومت که این روزها در موسسه فرهنگی هنری صبا برپا است، بخوانید.

 

ما شما را به نام نقاش انقلاب می‌شناسیم اما شما غیر از نقاشی فعالیت‌های هنری دیگری هم انجام داده‌اید، اگر ممکن است کمی از فعالیت‌های هنری‌تان بگویید و این که  این فعالیت‌ها از کجا آغاز شد؟

قبل اینکه وارد عرصه تجسمی بشوم رسانه و خبر بخش عمده‌ای از دغدغه خودم و خانواده‌ام را تشکیل می‌داد. یعنی خبر، صنعت چاپ و رسانه بخش عمده‌ای از بینش من نسبت به زندگی را تشکیل داده است. پدر و برادرم در روزنامه اطلاعات مشغول به کار بودند و خودم هم از سال 58 وارد صحنه مطبوعاتی شدم و به عنوان طراح و کاریکاتوریست در روزنامه اطلاعات مشغول شدم و کماکان این کار را ادامه می‌دهم و هم اکنون هم دبیر بخش هنری و طراح کاریکاتور روزنامه اطلاعات هستم.

شما از کی به کار کاریکاتور و هنرهای تصویری علاقمند شدید؟

خانواده من مطبوعاتی و فرهنگی بودند. برادرم از جامعه‌شناسان و پژوهشگران عرصه هنر اجتماعی بود و دائما رسانه و تصویر در خانواده ما حضور داشت. عمویم خطاط بود و مادرم سیدخانم، اشعار زیادی حفظ بود و نگاه شاعرانه و عاطفی داشت و نقش تربیتی ما برعهده مادرم بود و همه فرزندان خانواده تاسطح دکترا و فوق دکترا تحصیل کرده‌اند.

در 5-6 سالگی سرتمام خانواده را از عکس جدا کردم و روی درشکه کشیدم خیلی از طرف مادرم تشویق شدم و برایم جایزه گرفت که مقدار زیادی ماژیک، مداد رنگی و چیزهایی از این دست بود. این موضوع باعث شد که در حین این که درسم هم خیلی خوب بود، طراحی را آغاز کنم و من طرح‌هایی می‌کشیدم و می‌دادم پدر که او نیز می‌داد به سردبیر مجله اطلاعات کودکان و چاپ می‌کردند. کلاس نهم قرار بود انتخاب رشته کنم، علی مسروری که طراح پوستر و گرافیست بود و من تابستان‌ها پیش او کار می‌کردم. از سوی دیگر آقای یحیی وکیلی به من گفتند هنرستانی هست بنام هنرستان تجسمی پسران؛ برادرم تشویق‌ام کرد که استعدادت را دراین راه جستجوکن. سه سال در این هنرستان تحصیل کردم و نزد اساتیدی همچون رفیع حالتی، اصغر محمدی، مرحوم داوودی، استاد فرشچیان، استاد مهرگان، محمد ابراهیم جعفری و آقای غلامحسین نامی تجربه کسب کردم. سال 55 دانشگاه هنرهای زیبا قبول شدم و در دوره کارشناسی نزد علی محمد حیدریان، جواد حمیدی، محمود جوادی‌پور ، هانیبال الخاص، مارکو گریگوریان و حبیب آیت‌اللهی بهره جستم. کارشناسی ارشد را در دانشگاه تربیت مدرس گذراندم و دوره دکترا را در رشته پژوهش هنر در دانشگاه تربیت مدرس گذراندم و موضوع پایان‌نامه‌ام تجلی عالم خیال و مثال در هنر ایرانی است و ویراستاری شده است و دراختیار سازمان "سمت" گذاشتیم و منتظر چاپ هستیم.

حبیب صادقی

سال55 که ما وارد عرصه هنر اجتماعی شدیم، من دانشجوی سال اول هنرهای زیبا بودم مرحوم هانیبال الخاص یک پروژه 2 واحدی به دانشجویان دادند که یک موضوع اجتماعی را کار کنند. من قیام 15 خرداد را به شکل سمبلیک نقاشی کردم. تا سال 57 که ما یک تعداد نقاش بودیم که گروهی به نام سلمان را بنا نهادیم و نمایشگاهی در حسینیه ارشاد داشتیم. حسین خسروجردی ، مرحوم حسن محمدی، محمود ایمانی، کاظم چلیپا و محمد علی رجبی عضو این گروه بودند. این نمایشگاه موفقیت‌آمیز بود. من سال 56 در یک کار زیرزمینی با سیدمحمد بهشتی، به همراه برخی از همین گروه سلمان حدود 250- 260 کپشن تصویری با موضوع انقلاب را به شکل فیلمی بنام "لیله القدر" که تاریخ انقلاب بود را ساختیم. فریم به فریم نقاشی می‌کردیم و ااز روی آن فیلمبرداری می‌شد. بعد انقلاب آقای نجفی که کارگردان "سربداران" هستند این آثار را بردند فرانسه و فیلمبرداری کردند و شد اولین فیلم مستند که مسائل مربوط به انقلاب را به تصویر کشیده بود. من یک دوره هم شاگرد استاد مرتضی ممیز بودم و خیلی از ایشان آموختم.

در زمینه گرافیک در سال‌های قبل انقلاب هم فعالیت داشتید؟

نه. زمانی که انقلاب پیروز شد من جوان 21-22 ساله بودم. من طراحی گرافیک را با آن سابقه مطبوعاتی خودم دنبال می‌کردم اما آن زمان تبلیغات زمینه تجاری داشت و من دنبال تبلیغات تجاری نبودم و ذهنیتم اجتماعی بود. در روزهای هشت سال دفاع مقدس بخش اعظمی از پوسترهایی که منتشر شد کار من بود. البته در آن زمان نقاشی را به طور جد دنبال می‌کردم، کاریکاتور را هم در روزنامه ادامه می‌دادم و کار تصویرسازی کودک و نوجوان و بزرگ‌سالان را  با مجلات مختلف داخلی که مجموعه وزارت ارشاد داشت مثل "محجوبه"، "اکو آف اسلام" انجام می‌دادم. در بنیاد اندیشه به عنوان کاریکاتوریست کار می‌کردم بعد در این بین 4-5 فیلم سینمایی را طراحی صحنه کردم. فیلم "شنا در زمستان" و "تویی که نمی‌شناختمت" و "جنگجوی پیروز"، این ها را بیاد می‌آورم.

گستره فعالیت‌تان بسیار متفاوت است.

این کار ها سخت بود و من پرکار بودم. چرا که حاصل جمع یافته‌های تحقیقم این است که "ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست" تجربه‌های مختلف می‌آید و لایه به لایه در کنار هم می‌نشیند. شما اگر به سایت من مراجعه کنید، کلید واژه‌های کاری خودم را دارم. من حدود 20 سال شاگرد استاد فرشچیان بودم بخش اعظم کارهای من نگارگری است و در بخش طراحی گرافیک، کاریکاتور و نقاشی کار کردم و طراحی حجمی هم دارم که آنها اتود هستند و باید روی آنها کار شود و قصد دارم به طور ویژه‌ای بعد از این بر روی این اتودهای حجمی کار کنم.

شما از اولین هنرمندان انقلاب بودید. زمان جنگ یک جریانی شکل گرفت که امروز با عنوان هنر مقاومت و دفاع مقدس از آن یاد می‌شود راجع به شکل‌گیری آن با توجه به تجربیات‌تان کمی صحبت کنید.

پیروزی انقلاب ما مصادف بود با یک حقیقتی که انکار استکبار نامیده می‌شد. راویان این معنا، جوان‌هایی بودند که خواسته‌های ذهنی ملت‌شان را روایت کردند. ما با حقیقتی روبرو بودیم، حقیقتی که در تجربه انقلاب‌های همه دنیا وجود دارد. هنرمندانی که تاریخ ملت را نقش کردند به لحاظ دیرینه‌شناسی، تجربه‌ها، مدرسه و مکتبی داشتند که شعارهای‌شان ترجمان بیرونی داشت و می‌شد بلافاصله روایت کرد. شما در هنر سوسیالیسم می‌بینید راویان این معانی کسانی بودند که یک مدرسه، هندسه مبنایی، شیوه تدریس را به عنوان یک شیوه فیگوراتیو و آکادمیک دنبال کردند. پایه‌های اصول تجسمی را خوب می‌شناختند و نقاشی‌شان تکنیکال بود. شعارشان هم مشخص بود. قرار بود برعلیه تزار و کلیسا شورش شود و قشر و طبقه جدیدی به نام کارگرها ارجح و معرفی شوند. پس نقاشانی به آنها پیوستند که هم دانش تکنیکی داشتند و هم نهادهای نشانه‌شناسی‌شان تعرف شده بود. مشخص بود دارند از کارگرها دفاع می‌کنند. یا در انقلاب مکزیک مشخص بود دارند تبلیغ دهقانان را می‌کنند یا در کوبا دارد انقلابی برپا می‌شود. یا در جریان فاشیسم به عنوان یک جنبش اجتماعی، حزبی که شعارش معلوم است دارد انسان برتر را مطرح می‌کند. تنها انقلاب جهان که این دو معنا را در یک کیفیت فراهم شده نداشت، انقلاب اسلامی بود. یکی آموزش تصویری یعنی کسانی که راویان بودند، جوانان سال اول دانشگاه هنر بودند. سال55 اینها خویشتن فرمایانه آمدند آثاری را خلق کردند. کسی به این‌ها نگفت که نشانه و نماد‌هایتان چیست. این‌ها نشانه‌هایشان را در میان باورها در کلام امام(ره) و در میان دغدغه‌های مردم دنبال می‌کردند. این دو گرایش که از یک سو وابسته به هنر سوسیالیستی بود که یه بخشی از نقاشان برجسته معاصر ما بودند که نمی‌توان آن‌ها را حذف کرد و برای ثبت تاریخی به گانم باید از آن‌ها نام برد. یکی از نحله‌ها نقاشی هم گروه‌هایی بودند که هنر دینی ما را دنبال می‌کردند. به هرحال این هنرمندان دینی به لحاظ مکتب و تاریخ هیچ پیشینه‌ای نداشتند. آیا باید به هنر مدرنیسم، باروک و روکوکوی کلیسا مراجعه می‌کردند که هنر رمانیک و کلیسایی با یک ادبیات دیگر بود؟ هنر دینی و اسلامی یک ویژگی داشت که در پهنه اجتماعی‌اش تجربه نشده بود. نگارگران ما در زمینه هنر دینی کارهایی راجع به عالم مثل و نگاه چندساحتی و نگاه ماه تا چاه و نگاه تخت کرده بودند. اما این تجربه را به لحاظ دیرینه‌شناسی  در ادبیات داشتیم اما به لحاظ اجتماعی در عرصه تجسمی نداشتیم.

 

 

حبیب صادقی

یعنی در آن سال‌ها داشته‌های بصری متناسب با انقلاب نبود؟

بخشی از نقاشی اوایل انقلاب ما تاثیر گرفته از هنر سوسیالیستی بودند و این در بعضی از آثار هست. این‌ها به تجربه‌های انقلاب‌های دیگر رجوع کردند چون مرجعی برای آن‌ها به آن معنا وجود نداشت. بخشی از هنرمندان بعدتر با واقعیت‌های انقلاب روبرو شدند و به آثار خود نگاه می‌کردند و می‌دیدند فهم مترادف در آن نیست. منظر آن‌ها در یک اتفاق ساده و اومانیسمی بود اما هنرمندان انقلاب در پدیدارشناسی خود صحبت از یک عالم ربانی می‌کردند. اینها باید صحبت از انقلاب اجتماعی بشری و یک انقلاب از درون می‌کردند. بنابراین پرکردن فاصله بین هنر قبل و هنری که باید در آن زمان وجود می‌داشت کار سختی بوده برای ذهنیتی که می‌خواست این فاصله را با نقاشی کم کند. من به عنوان یک نقاش که پژوهش می‌کردم این دغدغه را داشتم. اگر کسی سیرتحول کارهای من را در کتاب ده سال نقاشان انقلاب مرور کند تا سال 94-95 آن زمینه بازخوانی، تحلیل نمادها و مصداق‌ها و نشانه‌ها را می‌بیند. قهرمانان من، قهرمانان صورت‌های بی‌عاطفه، زمخت و اسلحه به دست نبودند. یه بخشی از کارهایم را اینجوری تصویر کردم به نام "غیر قمر هیچ مگو" یا "رقصی اینچنین" یا "ای بر شقایق رنگ تو". من در آثارم یک ترکیبی از مردمی که از انقلاب دفاع کرده بودند و مدافع سرزمین و باورهای خودشان بودند را به تصویر کشیدم و در اکثر تابلوهایم یک مقدار فضاهای مینوی، نگارین و شاعرانه‌ای به وجود آوردم که در میانش مدافعین را روایت کردم. مردمی که اهل صلح بودند.

کارهای کاریکاتور من اما به شکلی کارهای افشاگرانه بود. از 58 تا 74 کارهای من را نگاه کنید من هر روز به روزنامه یک کاریکاتور می‌دادم. کارهای گرافیک من حکایت از بیان دیگری داشت و آموخته‌هایی از ادبیات و نگارگری را به همراه داشت.

مسئله‌ای درباره همه هنرهای انقلابی وجود دارد که از یک زمانی به بعد و بعد از فروکش کرد یک تب و تاب انقلابی این جریان‌ها افول می‌کنند سوالی که از تمام نقاشان انقلاب پرسیده می‌شود این است که چرا آن جریان تا یک جایی ادامه داشت و افول کرد و بعد از این افول باید چگونه ادامه پیدا کند؟

این موضوع یک نکته بسیار مهم است. کسانی که موسوم به نقاش انقلاب هستند دنبال طبقه نوینی برای خودشان قائل نیستند زیرا انقلاب برای تمام مردم کشور است. جهان معاصر تشنه دیدن هنر تجسمی ایران است. دهه دوم انقلاب نگاه‌ها ژرف‌تر شد. دهه دوم و سوم هنرمندان این جریان به فکر، فطرت و معرفت خودشان رجوع کردند و برای اینکه به فرهنگ ایران بی‌افزایند خودشان را در کنار هنرمندان دیگر قرار دادند.

نسل انقلاب سهم تاریخی خودشان را ایفا کردند و در کنار مردم بودند. بعد پیروزی هم در دانشگاه‌ها نمونه‌سازی را خلق کردند. بنابراین ما اگر هم یک بی‌عدالتی یک معنای ضد انسانی و ضد بشری ببینیم باز هم حرف می‌زنیم. مثلا نقاشی و کاریکاتورهای غزه یا همین جشنواره جهانی مقاومت نمونه بارزی از این رویکرد است. یکی از رویه‌های نقاشان اجتماعی امروز این است که جهان معاصر را در پهنه هنر اجتماعی روایت کنند. نقاشی انقلاب حقایق پیرامون و جهان معاصر را درک می‌کند و هر جا که بی‌تعادلی و بی‌تناسبی وجود داشته باشد و ظلم باشد بنابر روحیه ضداستکباری می‌آید دانش تصویری خود را در خدمت مردم قرار می‌دهد.

حبیب صادقی

پس شما معتقدید که نقاش دهه پنجاه و شصت نگاهش از نگاه وطنی به یک نگاه جهانی تبدیل شده و تمام مسائل جهان را مدنظر قرار می‌دهد؟

در حوزه هنر اگر برگردیم به آن سال‌ها در آن زمان هم ما بخشی از جهان بودیم. ببینید ما هنوز شان ملت را پاسخ ندادیم. حرکت ما در همان سال‌ها هم در مقابل کشورهایی بود که به ما حمله کرده بودند. بنابراین روایت حوادث آن دوران هم یک روایت جهانی بود. اگر ما می‌خواهیم تاریخ شناسی کنیم یک بخشی از اندوخته تاریخ ما روایت نشده است. ما هنوز موزه‌ای به نام هنر انقلاب و تاریخ جنگ نداریم. یک سری کارهای خام دارد انجام می‌شود. همانطور که "ایلیا رپین" می‌آید زندگی مردمش را نقاشی می‌کند، نقاش ما هم باید روزهای سختی و رنج‌های جامعه‌اش را به تصویر بکشد. آثار ما در آن دوران آثار رسانه‌ای، روزنامه‌ای و ژورنالیستی بود. این مسئله نشان می‌دهد که پاسخ کافی نیست. ما باید به فکر تاریخی خودمان پاسخ دهیم. در حوزه دفاع مقدس ما هنوز کار فاخری را انجام نداده‌ایم. پیکاسو می‌آید و تابلوی گرونیکا را در یادبود 400 کشته یک بمباران کار می‌کند. ما چه کرده‌ایم؟ ما چند هزار نفر کشته دادیم؟ و چند کار جهانی به جامعه بشری ارائه دادیم؟

خوب ما هنوز اثری که به این اندازه تاثیرگذار باشد، نداریم.

اگر من بخواهم کم و کاست‌هایم را بشمارم جزو متهمین ردیف یک محسوب می‌شوم. با اینکه من خودم را راوی این سخن می‌بینم هنوز پاسخ جامع، فاخر و درستی را نتوانستم بدهم. بنابراین من فکر می‌کنم که این بازخوانی از درون باید توسط جامعه تجسمی صورت بگیرد.

من عشق می‌ورزم به هنر تجسمی و عاشق تمام هنرمندان تجسمی هستم. از آنها می‌خوام جواب من را بدهند که آیا فقط همین هفت، هشت نفر نقاش انقلاب هستند؟ آیا من کارهایی که باید انجام می‌دادم را داده‌ام؟ من از جامعه تجسمی می‌خواهم تا زمان آن نگذشته بیایند و ارزش‌های آفریده شده در دوران دفاع مقدس را روایت کنند و رنج‌های مردم‌شان را به تصویر کشند. من عاشقانه دلم می‌خواهد از توان و دانش تجسمی ایران بخواهم مسائل ملت را یادآوری کنند و در این مشارکت، شرکت کنند.

شما جزو نقاشان پرکار دفاع مقدس هستید. اگر بخواهید کارهایتان را دوره بندی کنید چند دوره برای کارهای‌تان قائل هستید؟

من در سه دوره کارهایم را دنبال کردم. یک دوره، دوره شناخت‌شناسی و نشانه‌شناسی بود تا بتوانم از طریق آن هنری که هنر دینی و هنر انقلاب نامیده می‌شود را صورت‌شناسی و ساحت‌شناسی کنم و در یک هنر پدیدار شناسانه آن را دنبال کنم. در دهه دوم از آثارم به دنبال به تصویر کشیدن یک حقیقت عرفانی بودم که در جامعه بروز پیدا کرده بود. من سعی کردم این مسئله را به عنوان زیرلایه اجتماع‌ام کشف کنم. در خلال این یافته قهرمان‌هایی در آثارم بروز کردند که در ژست‌ها و یافته‌های‌شان به گونه‌ای بودند که از یک حقیقت خویشتن‌دارانه و فداکارانه حرف می‌زدند. حقیقتی که حق را به دیگران می‌دادند و این معنی خود انقلاب است. دوره سوم هم دوره فضای مینوی است که آخرین دوره است و حقیقت و نمادها در این آثار به سمت یک فضای تجریدی می‌رود تا به لحاظ تکنیکی، معاصر، رمزی‌تر، شاعرانه‌تر و رنگین‌تر باشد.

آخرین نمایشگاه شما چه زمانی بود؟

سه سال پیش در نگارخانه ساربان. سال گذشته هم نمایشگاهی در وین در مرکز فرهنگی ابن سینا برگزار کردم. در محل سازمان ملل هم یک نمایشگاه داشتم. در دانشگاه انگه وانته در وین دوتا سخنرانی و سه ورکشاپ داشتم و  دو ماهی که آنجا بودم موزه‌های زیادی دیدم و تجربه‌های تصویری زیادی کسب کردم و عطشناک برگشتم و دلم می‌خواهد یک نمایشگاه بزرگ صورت بدهم. 4-5 سال پیش دوستانی به من پیشنهاد دادند که در موزه هنرهای معاصر نمایشگاه داشته باشم. ولی دارم آماده می‌شم که تمام آثارم را به معرض تماشا بگذارم.

راجع به رویکرد طبیعت در آثارتان در نمایشگاه ساربان و توجه به رنگ‌ها بگویید.

من طبیعت را در فضای آبستره دنبال می‌کنم. برای اینکه بتوانم یافته‌های ذهنی خودم را که خارج از نمادها و نشانه‌هاست و یک مقدار انتزاع و تخیل است را از کیفیتی برخوردار کنم که صورت و متن در ذات تصویر در یک بیان همگن قرار بگیرد. یعنی صورت و معنا در یک وحدت رویه قرار بگیرد. فکر می‌کنم در این دوره با جدیت این کار را دنبال کردم و امیدوارم تجلی‌اش را در نمایشگاه بعدی ببینید.

راجع به جشنواره هنر مقاومت کمی صحبت کنیم این که امروز چه جایگاهی دارد و رویه‌اش به کدام سمت حرکت می کند؟

من دلم می‌خواهد این جشنواره کمی برجسته‌تر شود. سه دوره قبلی این جشنواره بر اساس نگاه خویشتن فرمایانه برگزار شد و ما کسانی را دعوت کردیم که مفاهیم انسانی و ارزشی و معرفتی که در ایران و جهان دغدغه ظلم برگردن‌شان بود به تصویر کشیده بودند. ما جشنواره چهارم را با یکسال تاخیر شروع کردیم. به خاطر تغییر سیاست‌های جهان و تشکیل داعش، طالبان و جریاناتی که آمدند که صلح بشر را به تعویق بیندازند. هنرمندان ما در حوزه‌های تصویرسازی، نقاشی، حجم، گرافیک و پوستر و هنر جدید که به نوعی چیدمان ورود کرده، آثاری را به نمایش در آورده‌اند.

باتوجه به اینکه جشنواره بین‌المللی است اینکه موضوع مقاومت را بخواهیم جداگانه در یک نمایشگاه مطرح کنیم در اوضاع کنونی چه ضرورتی دارد؟

سوال خیلی هوشمندانه و درستی است. نام این جشنواره می‌تواند یادآورنده باشد. پیکاسو در روزنامه دید بمباران گرونیکا اتفاق افتاده و رفت در آتلیه‌اش و اثری خلق کرد. سال 55 چنین جشنواره‌ای وجود نداشت. برای همین است که  معتقدم آثار این جشنواره باید بتواند در حراجی تهران به عنوان یک حرکت اجتماعی با موضوع مبارزه مطرح شود. البته من دنبال فروش نیستم در حالی که نگارخانه‌دار می‌گوید وظیفه‌ام من این است که بفروشم. همه هنرمندان این باور را دارند که باید در مقابل ظلم ایستاد. هنرمند از ظلم گریزان است. بنابراین نگارخانه‌دار و  برگزارکنندگان جشنواره‌ها، حراج‌ها و اکسپوها نیز باید در این ظلم‌ستیزی همراه باشند تا همان طور که پیکاسو یک ظلم بشری را مطرح کرد من هم بتوانم ظلم امریکا را در مورد ویتنام به تصویر بکشم و به موزه هنرهای معاصر ویتنام هدیه بدم. همانطور که "جان لنت" و "دانا بارتلت" به عنوان دو هنرمند بین‌المللی دارند آثاری مربوط به مسلمانان جهان را خلق می‌کنند چرا ما نتوانیم خلق کنیم. امیدوارم سال‌های بعد این حکمت افزوده شود تا این جشنواره بتواند بستری ایجاد کند که همه هنرمندان بیایند و از صلح و بشر یاد کنند.

حبیب صادقی

باتوجه به تاکیدی که به موضوع جشنواره مقاومت وجود دارد، این آثار چگونه می‌توانند به بازار اقتصاد هنر هم راه پیدا کنند؟

شاید تنها چراغی که در کشور روشن شده و دارد جایگاه هنر ما را در جهان مطرح می کند کار ارجمند دوستان در حراج تهران است. شکل مناسب اقتصادی، هنری، فرهنگی و تجاری آثار ما در حراج تهران نمود پیدا می‌کند. این افتخار ملی ماست که در شکل جهانی داریم دارای شناسنامه می‌شویم.

ما نباید تمام کم و کسری‌های‌مان را بر سر برگزارکنندگان حراجی تهران بریزیم. زیرا باید اثر هنرمند بر روی دیوار نگارخانه دیده شده باشد. برای همین باید ذهنیت‌ها در مورد هنر  مقاومت که یک هنر اجتماعی است پوست‌اندازی کند. این ذهنیت یک ذهنیت پروپاگون عوام زده، پوپولیستی و شعاری نیست. این ذهنیت یک هنر اجتماعی یک هنر آوانگارد متجلی است و هنر معاصر دنیا به این حقیقت واقف است. امروز جریان فمینیسم دارد به شکل یک نهضت راه می‌افتد که ادامه هنر سوسیالیستی است. یعنی چون صاحبان آن تفکر دارند این راه را دنبال می‌کنند. هنرمند ما باید دانش بیان داشته باشد و آثارش به عنوان یک کار هنری دیده شود. این بدترین چیزی است که گریبان این هنر را گرفته. امروز می‌گویند هنر مقاومت هنر کم دانش، کم عمق، کم ظرف با آدم‌های کم ظرفیت است که آمدند و دنبال اهداف خودشان می‌گردند، این اتهام است. من فکر می‌کنم اگر همه هنرمندان بیایند و در یک کیفیت وسیع این ذهنیت را دنبال کنند همانطور که ریورا و پیکاسو و.... که آثار اجتماعی خلق کردند؛ این هنر ماندگارتر و وسیع‌تر می‌شود و به حراج تهران هم راه پیدا خواهد کرد. سازمان‌هایی که امروز بر روی دلار سرمایه‌گذاری می‌کنند بیایند و بر روی هنر تجسمی کشور سرمایه‌گذاری کنند. چرا که بازگشت اقتصادی این هنر بسیار زیاد است. ما چقدر بابت تابلوی جکسون پولاک و آثار موزه هنرهای معاصر هزینه کردیم  و الان قیمتش چقدر شده است؟ هنرمندان ما مهربان و لطیف‌اند. برای گسترش هنر مقاومت باید نگاهی شبیه نگاه پرویز کلانتری وارد ماجرا شود. نگاهی وسیع النظر و وسیع التبع. آن زمان است که اتفاق درستی رخ داده است. امروز همه فارغ‌التحصیلان ما دچار افسردگی شدند. سرمایه‌گذاران غیرنفتی کشور، وزارت بازرگانی، ارشاد، فرهنگستان هنر باید امکانات لجستیکی را مهیا کنند تا آثار هنرمندان دیده شود. ما در بین هنرمندان افرادی را داریم که صدها کار دیده نشده دارند. البته آسیب‌شناسی این موضوع نیاز به یک پدیدار شناسی دارد.

برای آینده جشنواره چه برنامه‌ای دارید؟

سازمانی که حامی اصلی این کار بود سیاست‌هایش را تغییر داده و قرار است دبیر خانه این جشنواره برای دوره پنجم آن به بسیج هنرمندان انتقال پیدا کند. یعنی دیگر روایت فتح یا ما که در مجموعه همکاری داریم، برگزار کننده نخواهیم بود. من همه هنرمندان تجسمی را به عنوان یک روح واحد می‌شناسم، همه را دوست دارم و دلم می‌خواهد در معرفی عزت ملی بتوانیم کنار یکدیگر باشیم.