سرویس تجسمی هنر آنلاین: هنر کوچرو در ایران هنر ناشناختهای است. هر چند از عمر این هنر که وابستگی بسیاری به هنر طبیعت دارد، زیاد نمیگذرد. هنری که هنوز مفاهیمش به تئوریها و تعریفهای ثابتی در نیامده و تنها به عنوان مدلی از تجربه در زیر شاخه هنر طبیعت و هنر محیطی پیش میرود.
این پیش روی از منظر بسیاری از صاحبنظران عرصه هنر بهترین و مهمترین اتفاقی است که میتواند برای این هنر رخ دهد. هنری که در نظر گرفتن یک نتیجه متقن و چارچوبدار برای آن امری خطرناک و یا شاید محدود کننده است.
مسئلهای که به نوعی با ساختار و فرم شکلگیری و عمل این هنر نیز فاصله و تفاوت دارد. امری که به نظر میرسد باید به آن توجه کرد، پیش روی این هنر در دل تجربهگرایی هنرمند و کشف و ثبت قابلیتهای نامحدود آن در طی یک مسیر آزاد و نامحدود است تا بتوان نزدیکی و تجانسی که این هنر میان انسان و طبیعت و افزایش آگاهی و حساسیت او نسبت به پیرامونش ایجاد میکند بسط و عمق پیدا کند.
حال پروژه جهانی هنر کوچرو در سال 2016 در ایران مشغول برگزاری است و هنرمندانی از سراسر دنیا با حضور در جزیره قشم به ارائه آثار و تبادلات هنری در این رویداد دست زدهاند. بر همین اساس با سه هنرمند ایرانی در حاشیه برگزاری این رویداد به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
هنر کوچرو میخواهد از شکل بسته هنر خارج شود
جمشید حقیقتشناس که سابقه حضور در چند فستیوال هنر کوچرو را دارد به هنرآنلاین گفت: هنر محیطی در محیط ساخته میشود و در محیط تاثیرگذار است. این هنر، محیط را منقلب میکند و بر روی انسانهایی که در آن زندگی میکنند موثر است.
وی ادامه داد: این هنر با پیشنهادهایی که از دل خود همان محیط ارائه میکند به ما کمک خواهد کرد که محیط را بشناسیم. هنرمندی میتواند در این حیطه کار کند که درک صحیح و عمیقی در این باره داشته باشد.
این هنرمند نقاش گفت: هنر کوچرو آنگونه که من دریافت کردم، هنری است که هنرمند در محیط خود ابزار را به خوبی میشناسد و از آنها استفاده میکند و به یک زبانی میرسند و بعد از یک مدتی متخصص میشود و آثار تاثیرگذار خلق میکند. وقتی این آدمها محیطشان تغییر میکند دچار چالش و ندانستگی میشوند و باید دوباره آن بخشی از دانستهها را که فعال نیست، دوباره فعال کنند و حساسیتهایشان را دوباره برگردانند.
حقیقتشناس اظهار داشت: هنر کوچرو موضوعش آن است که نسبت به پیرامونمان حساس باشیم. چون پیشنهادهایی که هنرمندان محیطی میدهند و کار میکنند تاریخ مصرفش میگذرد و به صورت دستاوردهای تکنیکی فقط باقی میماند برای همین شما میبینید که در هنر، هنرمندان در دورههای مختلف پیشنهادهای جدید دارند تا شناخت و نحوه فهمیدن آن مدل خاصی از کار کردن از بین برود و انگیزهای که موجب میشود هنرمند کاری را انجام دهد مورد توجه قرار گیرد.
وی افزود: هنر کوچرو میخواهد از آن شکل بسته هنر خارج شود با این پیشنهاد یعنی بازبینی و دوباره بینی چیزی که به نظر فهمیده شده است با تغییر پرسپکتیو هنرمند؛ به نظرم این اولین تغییر است که هنر محیطی آن را ارائه میدهد.
این هنرمند نقاش گفت: فرق یک استاد با یک آماتور در این است که آماتورها فکر میکنند که میدانند اما اساتید به این دانش رسیدهاند که ناداناند و در یک مکانیسم سریعا این نادانی را تبدیل به دانش میکنند. او سعی میکند از طریق ورود با یک مکانیسم به یک چنین ساختاری مفهوم را قابل شناخت و برای خود ساده کند. برای همین به نظر میرسد این هنر زیاد به تئوری و آنچه که در پیش از این در عرصه هنرهای تجسمی مواد آموزشی محسوب می شود، وابسته نیست.
حقیقتشناس گفت: همین مسئله اتفاقا از جذابیتهای این هنر است. ما اگر در چرخه بلد بودن بیفتیم و بگوییم مثلا ما تاریخ را بلدیم این سوال پیش میآید که آیا واقعا تاریخ را بلدیم؟ ما چقدر میدانیم پس این قابلیت ایجاد میشود که هر آدمی وارد شود و تجربه کند. دانش در دل خود طبیعت و تجربه وجود دارد. هنر کوچرو و هنر محیطی حاصل یک نوع حساسیت هنری است و یک نوع زنده شدن دوباره است.
وی اظهار داشت: وقتی شما وارد محیط میشوید ایدهای وجود ندارد. اول ارتباط است و بعد خود آن محیط به شما میگوید که چه اتفاقی باید بیافتد. مثل میدانید صحبت میکل آنژ است که میگوید آن چیزی که من به مجسمه تبدیل میکنم در آن سنگ وجود دارد و من تنها اضافات آن را دور میریزم. یا حتی مثل بوم سفید نقاشی است که در آن تصویر وجود دارد و نقاش تنها آن را ظاهر میکند. حساسیت در واقع به ما کمک میکند تا بفهمیم گنج این موضوع کجاست.
این هنرمند نقاش در پایان تاکید کرد: به نظرم کسی که دانش دارد و وارد یک فضا میشود کور خواهد شد و ندانستگی به خصوص در این هنر به نظر اصل ماجراست. همه میخواهند از یک کار نتیجه بگیرند اما اگر نتیجه را رها کنیم کار درست میشود. اول شناخت مهم است و بعد ممکن است که شناخت نتیجهای داشته باشد یا نه. ما با تعریف کردن و تعریف ساختن تازگی شناخت را از دست میدهیم.
هنر کوچرو مرزی ندارد
گیزیلا وارگا سینایی نیز در این رابطه به هنرآنلاین گفت: من از بچگی به طبیعت نزدیک بودم و گهواره هنر من هم از همین طبیعت شروع شد. من وسط جنگ به دنیا آمدم و سالهای بسیار سختی را در مجارستان گذراندم. علیرغم این موقعیت مشکل در کنار جنگل زندگی میکردم و پدرم خواننده اپرا بود. ما هم میگشتیم و هم هیزم جمع میکردیم و پدرم آواز میخواند و بزرگترین تفریح زندگی من همین اتفاق بود.
وی ادامه داد: بعد که به ادبیات گرایش پیدا کردم باز هم به نوعی با طبیعت پیوند داشتم. من در قصهها هم این طبیعت را کشف میکردم و با آن ارتباط میگرفتم. در واقع ناخودآگاهم به این طبیعت وصل بود و من در کارهای خودم هم طبیعت همیشه بوده و هست.
این هنرمند نقاش گفت: اما این که این علاقمندی به طبیعت چگونه جلو آمد و برای من با اهمیت شد به دلیل آن بود که هر بار که دچار یک ضعفی و یا ناراحتی روحی میشدم میرفتم و در طبیعت قدم میزدم و حال خوشی به من دست میداد. احساس میکنم امروز هم مردم متوجه این اهمیت طبیعت هستند و احساس میکنم که به بازگشت به ریشهها فکر میکنند. در حقیقت بازگشت به هویت خودمان.
وارگا سینایی گفت: توجه به این داستان و مسائل زیست محیطی مثل گرم شدن زمین و آسیب زدن به طبیعت هم در کنار این نگاه اهمیت پیدا میکند. برایم خیلی این بحث که هنرمندان هنر محیطی در مورد نحوه برخورد با طبیعت چه ایدهای دارند، جالب است. فکر میکنم در هنر امروز یک ابزار جدیدی کشف شد که من اگر با قلمو و مداد کار میکنم این افراد متریال و ابزارشان محیط و طبیعت است، همین اتفاق باعث میشود که من نتوانم خط مشخصی برای آن قائل شوم و معتقدم که این هنر مرزی ندارد.
وی اظهار داشت: من از این راهی که به وجود آمده استقبال میکنم چون همواره هنر یک پرچم بوده و ما را متوجه یک سری کم و کاستها میکند اگر ما این جریان هنری را در ایران میبینیم و ده سال است که در دنیا جلو میرود حتما یک علامتی است که باید یک کاری کنیم و متوجه اشکالاتی بشویم.
این هنرمند نقاش ادامه داد: من هنر را آزاد میبینم و خیلی نمیتوانم برای برچسبها و دستهبندیها ارزشی قائل باشم. میخواهم در شناخت این هنر آزاد باشم و آزاد بمانم. جالب این است هر کدام از هنرمندان محیطی هر کسی نسبت به خلق وخوی خود و فلسفه خودش کار میکند. هنرمند کرهای فلسفی را مطرح میکند که در کارهای شرق دور که وابسته به ذن است کار میکنند و آنها در مواجه با طبیعت اصلا سوال نمیکنند و بر اساس آن چه که در طبیعت هست به این نتیجه میرسند که این گونه حرکت کنند. اما فرد دیگری که احساس میکند در برابر این مسئله باید رادیکال باشد جور دیگری برخورد میکند و میخواهد نظر خودش را بر طبیعت اعمال کند.
وارگا سینایی گفت: هنرمندان هنر طبیعت، طبیعت را آن گونه که هست، تداعی میکنند. آنها میخواهند با طبیعت همگام باشند و دیدگاهشان پیش برود چیزی که از طریق این هنر به مت کمک میکند، این است که بیشتر متوجه طبیعت شویم و متوجه فرمهایی که در طبیعت هست.
وی گفت: این یک راه درست است و همانگونه که طبیعت راه خودش را برای بقای حیات پیدا میکند ما هم همین کار را باید انجام بدهیم.
هنر کوچ رو انسان را با طبیعت صمیمی میکند
کامبیز صبری نیز در این رابطه به هنرآنلاین گفت: این هنر از آن نظر ارزش دارد که در طبقهبندی هنرها یک زنجیره اصلی و مهم است و اگر مفقود باشد ما نمیتوانیم راجع به شکلگیری هنرها نظر بدهیم.
وی ادامه داد: وقتی انسانی را در نظر میگیری که در فضایی که هیچ چیزی نیست و از ابزار مصنوعی و از پیش آماده دور است و دچار یک غافلگیری از حضور در یک فضای جدید شده است، وقتی برای تولید اثر هنری میخواهد دست به کاری زند، در این موقعیت معنای ناب ایده هنری مطرح میشود.
این هنرمند مجسمهساز گفت: این که هنرمند چگونه میتواند با عدم تکیه بر مواد و متریال که در اختیار دارد با بینش خلاقانه از هر آنچه در اختیارش قرار میگیرد بتواند تجسم هنری ارائه و یک فضای هنری ایجاد کند که انسانهای دیگر درکی از آن داشته باشد کاری است که در هنر طبیعت رخ میدهد.
صبری گفت: ممکن است در جایی انبوهی از مواد مختلف شیمیایی در اختیار هنرمند قرار گیرد و او بخشی از هنر را با روی هم ریختن این متریالها به وجود بیاورد و دیگر این که این سازه در کجا قرار گرفته و رنگش چگونه است قضیه را راحتتر میکند .
وی افزود: در حقیقت این یک راه میانبر است. اگر به شما بگویند شما برای خلق یک اثر حق دارید از رنگها استفاده کنی یا بگویند از احجام سفید بیرنگ باید استفاده کنی قضیه خیلی متفاوت میشود. شما با احجام سفید کار خلاقانهای انجام میدهید که سختتر است اما رنگها همه قابلیت و قدرت گول زدن دارند ؛ زیرا چیزی را اگر رنگ کنید قدرت بیان پیدا میکند.
این هنرمند مجسمهساز گفت: اما در کار نمادسازی قضیه این طور نیست. اتفاق خیلی ناب است و بدون نقشه شما در یک کار ناب یک کانسپت ایجاد میکنید و این حلقه مهمی در خلق زنجیره هنری است.
صبری گفت: از دید دیگر هنر نماد یک فعالیتی است که به هنرمند کمک میکند تا با کشف این که چگونه از هر آنچه که با هندسه یا آشفتگی در طبیعت وجود دارد در یک اثر خلاقه هنری استفاده کند.
وی گفت: یعنی این اتفاق به تنهایی خود پتانسیل ایجاد کانسپت را دارد. هر چیزی که به آن میگوییم، آن چه که دور ریز و غیر مفید است قابلیت شکلگیری به یک چیز دیگر را دارد. این هنر با توجه وضعیت امروز بشری تکلیف انسان را روشن میکند و از طرفی انسان را هم با هنر و هم با طبیعت صمیمی میکند.
لازم به یادآوری است، اختتامه و نشست پایانی پروژه بینالمللی هنر کوچرو با حضور هنرمندان ایرانی و خارجی ساعت 14 روز یکشنبه 28 آذرماه در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار میشود.