هنرآنلاین :

وقتی پرسپولیس و استقلال بعد از چندین ماه خبرسازی سرانجام دولتی ماندند و به بخش خصوصی واگذار نشدند، نهادینه بودن عدم اعتماد به بخش خصوصی در سیستم تصمیم سازی کشور یادآوری شد، هر چند که بسیاری یک خدابیامرزی گفتند که دستکم مانند گذشته "خصولی سازی" به معنای "خصوصی سازی ظاهری" صورت نگرفته است.

در عرصه فرهنگ و هنر شاید واگذاری جشنواره های هنری فجر را بتوان شاخص بزرگ اعتماد به بخش خصوصی ارزیابی کرد:

یک-

قرار دولت یازدهم سپردن امور هنر به هنرمندان بود، بدون تعارف هنوز آن اتفاق که باید نیفتاده است ؛ برخی آن را به مشورت با جمعی از هنرمندان و یا واگذاری بخش هایی از یک جشنواره به بخش خصوصی تنزل دادند و همچنان وزارت فرهنگ شیفتگی خود به رویداد پروری و برگزاری دولتی جشنواره ها را میراث داری می کند.

دو-

اگر وزیر نوآمده فرهنگ در تصمیمی تاریخی جشنواره های فجر را به انجمن ها و صنوف تخصصی بسپارد، تکلیف دیگر رویدادهای کوچک و بزرگ روشن می شود. با چنین رویکردی مثلا جشنواره فیلم فجر را باید به خانه سینما سپرد و دبیر آتی جشنواره فیلم فجر را نه رییس سازمان سینمایی بلکه خانه سینما تعیین کند و حکم بزند.

سه-

به اشتباه جشنواره های فجر را نماد موفقیت یا عدم موفقیت وزارت فرهنگ در سینما، تئاتر، موسیقی و تجسمی می پندارند، چنین ارزیابی تاریخ مصرف خود را از دست داده، جامعه هنری خواهان کنش های زیرساختی و بسترساز از سوی نهاد تصمیم ساز فرهنگ و هنر است و تمرکز دولت بر رویدادهایی از این دست فقط اتلاف انرژی ست.

چهار-

باید به تشکل ها و صنوف هنری اعتماد کرد، صرف نظر از نقدهایی که بدان ها وارد است واقعا برای برگزاری جشنواره ها نه تنها چیزی از بدنه دولت کم ندارند بلکه چه بسا چابک ترند؛ به گمانم حتی در همان نخستین دوره هم گلیم شان را از آب بیرون خواهند کشید، وزارت فرهنگ دولت یازدهم با این واگذاری می تواند رفرمی تعیین کننده در اعتماد به بخش خصوصی را بروز دهد تا شمیم تغییری که رئیس‌جمهور وعده داده احساس شود.

پنج -

"چرا جشنواره های فجر حکایت دویدن و نرسیدن است؟" تیتر پرسشی این ستون در 27 بهمن سال گذشته بود؛ آذر ماه دیگری از راه رسیده و قرار است همان حکایت تکراری، بار دیگر تکرار شود، اما این می تواند آخرین آذر ماه از این جنس باشد.

 

-این یادداشت، هم زمان، سه شنبه دوم آذر ماه در روزنامه شرق ص 14 به چاپ رسیده است.