سرویس تجسمی هنر آنلاین: گالریهای تهران در جمعهای که گذشت میزبان بیش از 20 نمایشگاه جدید بودند. نمایشگاه مجسمههای بهداد لاهوتی با عنوان "پاییز است" در گالری پروژههای آران، نمایشگاه عکسها و چیدمانهای صالح تسبیحی با عنوان "کارسینوما" در گالری طراحان آزاد ، نمایشگاه مشترک عکاسان زن ایران و اسپانیا با عنوان "نگاههای همراستا: ایران و اسپانیا - عکاسها در آینه" در گالری راه ابریشم و نمایشگاه نقاشیهای فرید موسوی با عنوان "بی برگی" در گالری والی رویدادهایی هستند که در گالریگردی این هفته به سراغ آنها رفتیم.
تجلی لوکسنگری انسان معاصر در مجسمههای اغواگر
بهداد لاهوتی در "پاییز است" به دنبال منجمد کردن طبیعت برای حفظ آن در برابر فراموشی است. مجسمههای لاهوتی که همه تجسدی اغراق شده از گیاهان پاییزی هستند در یک شکل اغراق شده و در میان رنگهای براق که شمایلی لوکس به آنها داده هویتی جدید پیدا کردهاند. هویتی که به شدت شکل و شمایلی معاصر دارد و در غالب لوکس باوری میتواند خود را درون زندگی افراد حفظ کرده و کاربردی شود. هرچند این کاربرد فراتر از یک شی تزیینی نرود.
این مجسمههای اغواگر در حقیقت حول محور ماندگاری میچرخند و به همان شکل که در آمدهاند چنان در ذهن مخاطب برجسته میشوند که چشمپوشی از آنها به نوعی غیر ممکن میشود. این برخورد به خصوص در مجسمههایی که به مرکبات قارچ خورده شباهت دارد نمود بیشتری دارد. در حقیقت ذات این نمایشگاه به دگردیسی ناخودآگاه دیدگاه انسانی نسبت به زندگی و طبیعت اشاره دارد.
لاهوتی در حقیقت مجسمههایی را به وجود آورده است که حاصل نگرش امروز انسان به طبیعت و مواد مصرفی است. مجسمههایی که در ابعاد بسیار بزرگ و با رنگهای پر زرق و برق کنار یکدیگر قرار گرفتهاند در واقع حاصل همین تفکر و نگاه انسان معاصر به پیرامونش نیست. نگاهی که فراگیر شدنش را میتوان در تنوع آثار این نمایشگاه نیز مشاهده کرد.
رنگ آمیزی یک درد در یک گزارش همه جانبه
صالح تسبیحی در نمایشگاه "کارسینوما" که از نظر محتوایی در مسیری متفاوت از نمایشگاههای قبلی او حرکت میکند به دنبال برانگیختن احساسات و تفکر مخاطب از دریچهای نو به موضوع سرطان است. این هنرمند با فرا رفتن از عکاسی و با در هم آمیختن عکس با چیدمان و استفاده از نور و نوشتار جدای از تکنیک، در محتوا هم نگاهی چند وجهی به وجود آورده که ماهیت این نمایشگاه را از یک گزارش مستند صرف فراتر میبرد.
او در چیدمانهایش در "کارسینوما" از ترکیبهایی استفاده کرده است که در بستر زیبایی صوری خود محتوایی به شدت تلخ و دردناک دارند. این معنا در بررسی عکسها و برخی از ترکیبهای تکنیکی که او انجام داده وارد سطح و گسترهای وسیعتر میشود که در آن زیبایی و امر زیبا در یک کنتراست با مفهوم و محتوا به قابلیتهای دیده شدن اثر میافزاید.
در حقیقت او زیبایی را به عنوان یک قرارداد مشترک با مخاطب در آثارش به گونهای گنجانده تا در شکلی استعاری و ایهام گونه لایههای پنهان یک درد را دیدنیتر و یا تلطیفتر کند. از طرفی او به خصوص در دو اثر ترکیبی خود که در آن تصویر زنی _ با آرایش صورت در میان آینهای شکسته _ به چشم میخورد به تاثیر این زیبایی بصری در نگاه مخاطب اشاره دارد و به او این امکان را میدهد که رنجی را بر خلاف میلش زیبا ببیند و با سوژه احساس هم دردی کند.
از سویی لند اسکیپهای تسبیحی که دورنمایی از طبیعت را به تصویر میکشد به دلیل رنگهای سرد و موتیف مشترکی که از عدم حضور انسان در خود گنجاندهاند به نوعی بازگوی نگاه این هنرمند از نقش متقابل طبیعت و انسان در نابودی هر دو است.
البته او به تاثیری که این هردو بدون واسطه بر هم میگذارند هم اشاره میکند و در یک دورنمای کلی مفهوم مدنظر در آثار این نمایشگاه را به هستی پویای پیرامونش وصل میکند و فهم نتیجه این کار را با کنار هم قرار دادن این تصاویر به مخاطب میسپارد.
نگاه دوجانبه به آدمهای یک سرزمین
نمایشگاه نگاه هم راستا که با همکاری هنرمندان ایرانی و اسپانیایی در راه ابریشم برگزار شده است شمایی کلی از فرهنگ و مسائل خاص هر دو سرزمین را به تصویر میکشد. در بسیاری از این تصاویر آنچه که بیش از هر چیز نمود دارد تقابل افراد با زندگی شخصی و ارتباط آنها با محیط است.
البته از دل این تصاویر میتوان به عادتها، آیینها، رسوم و از جهاتی نگاه فلسفی و دیدگاههای انسانهای حاضر در این دو سرزمین به جهان پیرامونشان پی برد.
سوژهها در این تصاویر هر چند نظرگاه عکاس را هم به تصویر میکشند اما خود نیز درون محیط و در تقابل با آن معنا و مفهوم مدنظر خود را به تصویر میکشند و این امر موجب میشود تا ما صرفا با روایت صرف عکاسان مواجه نباشیم.
در حقیقت این نگاه هدفمند که از دریچه نگاه عکاس به دنیای سوژهها تابیده شده، ترسیمکننده نگاه یک جامعه است که در شکلی فشرده شده به نمایش در آمده است.
طبیعت نگاری در دل سطوح پیچیده منظم
نقاشیهای فریدون موسوی در نگاهی عمیق، بسیار به نگارگری و مینیاتور به معنای کلی آن نزدیک شده است. او در واقع در دل یک برخورد ساده با طبیعت و با کشف اثرگذاری رنگ و خطوط حاضر در دل این طبیعت، نقوشی را به تصویر کشیده که در حین سادگی و نظم دچار یک پیچیدگی توامان هستند.
او با استفاده از طیف وسیعی از رنگها و ایجاد ترکیبهای یکسان و متناوب و در نهایت تلفیق آنها در یک تصویر ، انگارههای تثبیت شده ذهن در برابر طبیعت را دستخوش تغییر کرده است. کم و زیاد کردن تنالیتههای رنگ در آثار موسوی به نوعی فضاهای مختلفی را به تصویر میکشد که انگار از دریچه ذهن چند نفر روایت میشوند. او در حقیقت با رنگها سعی دارد اتمسفر و فضای نهفته ذهنی در مواجه با طبیعت را مجسم کند و به تصویر در بیاورد.
در واقع او به دنبال ترسیم نظم طبیعت در فضا ها و موقعیتهای مختلف است. اگر چه زاویه نگاه و اتمسفر با رنگها تغییر میکند هیچگاه نظم ساختاری این طبیعت که به شکل ویژه خود در این نقاشیها به نمایش در آمده دستخوش تغییر نمیشود.
علیرضا بخشی استوار