گروه تجسمی خبرگزاری هنر ایران: دکتر محمدعلی رجبی دوانی، عضو پیوسته فرهنگستان هنر سابقه سال‌ها فعالیت هنری و تدریس در رشته هنر را دارد. او که در سال 1400 برای انتشار کتاب‌های «تجسم حماسه» و «مشق خوبان» و نیز پیشبرد کلان پروژه پژوهشی «هنر فطری» به عنوان چهره سال هنر انقلاب در حوزه پژوهش شناخته شد، با حضور در هنرآنلاین به آسیب‌شناسی عملکرد «شورای هنر شورای عالی انقلاب فرهنگی» و «جشنواره‌ هنرهای تجسمی فجر» پرداخته است و توصیه‌های زیادی برای متصدیان فرهنگ و هنر ارائه کرده است.

 

آقای دکتر با تشکر از حضور جنابعالی،‌ توصیه شما به عنوان یکی از اعضای فعلی شورای هنر به اعضای آینده شورای هنر چیست؟

افرادی که در آینده در شورای هنر شورای عالی انقلاب فرهنگی حضور خواهند یافت، افرادی هستند که افرادی مثل ما را هدایت کنند و در واقع خودشان مرجع هستند،. شاید زشت باشد که من توصیه‌ای به آنها داشته باشم، فقط براساس تجربه‌ می‌گویم اگر به دنبال مباحث بنیادی باشیم، شان شورا بیشتر حفظ می‌شود و ما می‌توانیم در شورا مسائل اساسی‌تری را مطرح کنیم و از سوی دیگر از دولت‌ها که مسئول اجرایی کشور هستند باید بخواهیم که مسائل را شناسایی کنند. من این مطلب را بارها را گفته‌ام؛ ما سه موضوع داریم که باید به آنها بپردازیم: یک مسائل، دوم مشکلات و سوم بحران‌ها. مسئله را تمام جوامع دارند حتی هر فرد با خودش مسئله دارد که باید خودش آن را مورد شناسایی قرار دهد، ما متاسفانه مسئله‌شناسی نمی‌کنیم، این کار دولت‌هاست چون با بدنه کشور مواجه هستند. مثلاً در عالم هنر وزارت ارشاد بیشترین ارتباط را دارد و در رتبه بعدی سازمان تبلیغات اسلامی است، هنرمندان هر جا که کار کرده و درس خوانده باشند، کارهایشان را به وزارت ارشاد و اداره کل ارشاد شهرها می‌آورند و از آنها می‌خواهند که کارهایشان را در گالری‌ها بگذارند و اگر مشکلی بود مجدداً به ارشاد مراجعه می‌کنند. پس یک مدیرکل که پایین‌ترین سطح را در نظام اداری دارد، مهم‌ترین وظیفه ‌را دارد.

متاسفانه ما در سیستم نظام اداری هر چه رو به پایین می‌آییم اهمیت کمتر می‌دهیم، فکر می‌کنیم به آن کسی که پایین است نباید اهمیت بدهیم در صورتی که او خیلی ارزشمند خواهد بود، او انسانی است که با بدنه روبروست، هنرمند پیش او می‌آید. در همه زمینه‌ها همینطور است نه فقط هنر، بقیه وزارتخانه‌ها هم به این شکل است مردم پیش آنها می‌آیند. آنها باید مسائل را بشناسند و مسئله در خود وزارتخانه مسیر و سلسله مراتب را طی کند تا بیاید برسد به مسائل عمده، جمع‌بندی شود و آن مسائل به فرهنگستان بیاید. ما برای چه در کشور فرهنگستان را درست کرده‌ایم؟ فرهنگستان‌‌ها برای این ساخته شده‌اند که مسائلِ شناسایی، طبقه‌بندی و تبدیل به سوالات اساسی شده را بررسی بکنند و مورد مطالعه قرار دهند و پاسخ‌ها را هم به دولت اعلام کنند و هم به مجلس برای قانونگذاری و این پاسخ‌ها برای همه مسئولان حتی برای رهبری ارسال شود. یعنی ببینید جایگاه فرهنگستان‌ها این است در صورتی که هیچ یک از فرهنگستان‌ها از جمله فرهنگستان هنر این کار را نمی‌کنند، چون همچین رابطه‌ای بر قرار نیست. وقتی ما به مسائل نپردازیم تبدیل به مشکل می‌شود و مشکلاتی که مورد بررسی قرار نمی‌گیرد تبدیل به بحران می‌شود و ما همیشه در حال دست‌وپا زدن در بحران‌ها هستیم.

فکر می‌کنم شورای عالی انقلاب فرهنگی باید بر این کار تاکید کند که وزارت ارشاد و بقیه مراکزی که دست‌اندر‌کار هنر هستند، مسئله‌ها را شناسایی و طبقه‌بندی کنند که شورای هنر بداند راجع به چه موضوعی باید کار کنند. قرار نیست یک عده معدودی در شورای هنر همه مسائل مملکت را مورد شناسایی قرار دهند هرگز چنین چیزی نخواهد شد و مورد مقبول خود هنرمندان نخواهد بود. من بارها می‌شنوم که می‌گویند ما حرف‌هایی داریم که به شورا نرسیده است درست هم می‌گویند چه کسی باید این مسائل را به گوش شورای هنر برساند؟ شورا اگر بر این مسئله تاکید کند، شورای فعالی خواهد بود.

 

چه ارزیابی‌ از جشنواره‌ هنرهای تجسمی فجر سال 1402 داشتید؟

در جشنوارها خیلی زحمت می‌کشند چون خودم هم در تمامی این مسائل مسئولیت‌هایی داشته‌ام می‌دانم برگزاری جشنواره کار خیلی سنگینی است، خصوصاً اینکه گرفتاریِ ناشی از بی‌سامانی هنر به آن مدیرکل یا معاونی که می‌خواهد این جشنوارها را راه بیاندازد منتقل می‌شود. معمولاً در جشنوار‌ه‌ها می‌گویند که باید کاری شود که همه بیایند و همه خوشحال باشند چون مملکت برای همه است، بله این حرف درستی است، اما وقتی همه آمدند دست خالی که نمی‌آیند دست پر می‌آیند هر کدام چند اثر دارند. بعد چه اتفاقی می‌افتد؟ ما یک شورایی تشکیل می‌دهیم و می‌گوییم که این‌ها نفرات یک، دو و سه و بعد جایزه‌ای بهشان می‌دهیم و آنها خیلی خوشحال می‌روند. بعد یک برگه به آنها می‌دهیم که در این جشنواره شرکت کرده‌اند که اغلب هم به دردشان نمی‌خورد! و این روند مدام تکرار می‌شود. همه جای دنیا هم این‌کار را می‌کنند. اما به دنبال بحث‌های قبلی که گفتم اگر قرار باشد کشور را عاشقانه و متعهدانه مدیریت کنیم آیا به این راضی می‌شویم؟ اگر فرزندمان با عشق کار کند آیا شما راضی می‌شوید و خیلی راحت از کنار این موضوع رد می‌شوید؟ بچه ‌ما یک بار دو بار یا حتی سه بار آمده و ما مأیوسش کردیم اصلاً این جشنواره به چه دردی می‌خورد! حالا اگر اسم فجر بگذاریم رویش بدتر است. فجر اسم مقدسی است که نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گذاشته است و این دیگر خیلی بدتر است. بینال فرآیند دو سال کار هنرمند است که می‌آید یا در جشنواره فیلم می‌گوید فرآیند یک سال کارتان را بیاورید و بعد می‌گویند این افراد اول، دوم و سوم هستند و بعضی‌ها هم کارشان به جایی کشیده شد که رفتند درِ خانه سینما را گِل گرفتند و انواع این کارها را می‌کنند و این نشان می‌دهد که این فرد ناراضی است.

 

به نظر شما راه چاره چیست؟

ما به این شیوه‌های غربی که بر ما حاکم است تن داده‌ایم و داریم به آن عمل می‌کنیم، آن مسئول بیچاره هم همیشه مورد سوال است. در صورتی که من در جریانم که چقدر رنج و زحمت می‌کشند و می‌روند از بهترین اساتید دعوت به عمل می‌آورند که داور شوند، داور هم نظرش را می‌دهد عنادی ندارد، اما این روش، روشی غلط است، مخصوصاً جشنواره فجر، خصوصاً جشنواره تجسمی فجر چرا که در کنار فجر تجسمی یک بینال هم داریم که بینال حاصل دو سال کار است و فجر حاصل یک سال کار است هیچ ربطی هم به نام فجر ندارد. ما تصمیم داشتیم که جشنواره تجسمی فجر را جدا کنیم برخلاف اینکه عده‌ای می‌گفتند جشنواره فجر را بردارید بگذارید بینال باشد، راست هم می‌گویند اگر قرار است هر دویشان یک شکل باشد معنی ندارد یا فجر یا بینال یکی باشد.

ما در جشنواره فجر قرار بر این داشتیم که نتیجه آن کاری که در نسبت با انقلاب کردیم را بیاوریم و نشان بدهیم پس اینجا تعداد از بین می‌رود آمار دیگر فایده‌ای ندارد، آمار یک صدم این هم شود خوب است، اگر ما 10 تابلو خوب هم به دیوار بزنیم و بگویم این تابلوها مال امسال بوده و آمده و ما به اینها افتخار می‌کنیم این خوب است.

جشنواره فجر فعلی چه نسبتی دارد با این اسم فجر؟ دوباره همان راه را می‌رویم نتیجه این می‌شود که نام مبارک فجر بر زمین می‌ماند و عده‌ای هم ناراحت می‌شوند، نه تنها برای نگرفتن جایزه بلکه ناراحت از اسم فجر هستند و این کاری است که هر سال داریم می‌کنیم و من همیشه به شدت مخالف این روند بوده‌ام و کماکان هم مخالفم. اما زمانی که جشنواره واقعاً فجر شد در طول سال برایش برنامه خواهیم داشت که این برنامه‌ها نتیجه‌اش را در آن زمان بدهد. نه اینکه برویم بخوابیم و موقع جشنواره بگوییم حالا آثار را بیاورید، ما به عنوان معتقدان به انقلاب و کسانی که هنر را می‌فهمیم و می‌دانیم نسبت هنر با انقلاب چیست آنها را در طول سال با هنرمندان طرح می‌کنیم و بعد در حقیقت نتیجه کارمان را ارائه می‌دهیم، یعنی باید جایزه به خودمان بدهند یا اگر بد عمل کردیم از خودمان سوال کنند چون هنرمند کارش را می‌کند و در کارش صادق است. به همین خاطر اگر چه فعالیت مسئولان و کسانی که در جشنواره شرکت کرده‌اند قابل تقدیر است اما این‌ها جشنواره فجر نیست، هیچ دوره‌ای از ادوار جشنواره فجر نبوده است، حتی آن دوره که خود من مسئولیتش را داشتم.

 

 حالا به نظر شما جشنواره 1402 از نظر کمی و کیفی در مقایسه با سال گذشته‌اش خوب بود؟

بله، ما هرکاری انجام دهیم که هنرمندان دور هم جمع شوند و از این دلمردگی بیرون بیایند خوب است. اما من به عنوان یک هنرمند نقاش هیچ وقت با این روش جشنواره فجر موافق نبودم.

 

بهترین اثر در حوزه هنرهای تجسمی در این دوره سه ساله را کدام اثر می‌دانید؟

ببینید هنرهای مختلف هر کدام بیان خاص خودشان را دارند ولی زمانی که شما اسم می‌گذارید من می‌روم به دنبال اسم، ولی در بینال من به سراغ اسم نمی‌روم، بینال می‌روم که خود اثر را می‌بینم. اما زمانی که من وارد می‌شوم در نمایشگاهی که نام فجر است من با پرچم فجر وارد می‌شوم یعنی با عینک فجر وارد می‌شوم. من فجر نمی‌بینم مگر اینکه هنرمندی سعی کرده کاری بکند ولی آن چیزی را که به عنوان واسط ادراکش نسبت به فجر قرار داده، درست نیست. بعد می‌بینم اثر مجسمه‌ای را گذاشته که فرق نمی‌کند با هر چیز دیگری،‌ برای نمونه‌ اینکه مجسمه مدرنی را گذاشته بودند که خُب به لحاظ فرمیک اثر زیبایی بود و هیچ جای گفت‌وگویی نداشت، بعد گفتند که این موضوع دارد گفتم موضوعش چه است؟ گفتند: شهید. من ناراحت شدم و گفتم که من به نام مقدس شهید توهین نمی‌کنم، ولی اگر قرار است به موضوعات به این شکل نگاه کنیم از این شهدا در «سیداسماعیل» فراوان است. خدا رحمت کند هنرمند معروف مرحوم «مش اسماعیل» که می‌رفت از سید اسماعیل این آهن پاره‌ها را می‌خرید و به هم جوش می‌داد و یک بزی درست می‌کرد و بعد به لحاظ زیبایی جایزه جهانی هم می‌آورد. اینها که حتی همان اندازه هم هنر ندارند. در هنر مدرن خودشان می‌گویند که موضوع ندهید، می‌گویند ظرف هنر مناسب مضمون نیست، می‌گویند اصلاً مضمون یعنی چی؟ اقلاً مثل آنها باشیم دیگر عنوان فجر ندهیم، ما وقتی عنوان دادیم من نسبت به آن موضع می‌گیرم. این است که فجر برای من قابل رویت نیست ولی بینال برای من از لحاظ فرم خیلی دیدنی‌تر است.

 

خبرنگار: غزاله صوفیانی