گروه تجسمی خبرگزاری هنر ایران: مشاهدات شامل ادراکات محسوس و نامحسوس است که شاکله رویدادی را در سیستمی به نام هنر رقم می زند.

آنچه از یک هنرمند می بینیم، عصاره ای ست از آنچه که تا به حال به این شکل و شمایل ندیده ایم. حتی اگر بدیع هم نباشد. ورق زدن صفحات هنری در رودخانه حیات موید این مطلب است.

رضوان صادق زاده کجای آثارش ایستاده است؟ مخاطب کجای آثارش؟ و هر دو کجای ارتباط؟ تابلوهای نقاشی ایشان  در این نمایشگاه عموما در سطحی وسیع ارایه شدند. فارغ از آثاری که در قطع های کوچکتر در همین مجال می بینیم.

روحیه کلی حاکم بر آثار به مثابه فقدان است. درخت ها مورب ، درهم فرورفته، موازی، متقاطع و خنثی هستند.

متصل به جایی نیستند. نجواکنان به نیایشگاه انسان کشانید می شوند. گوشه هایی از طبیعت با چاشنی از دست رفته ها و به دست نیامده است.حرکت بالارونده ،قطع شدگی و تبدیل شدگی چنانچه در یک اثر سه بته ای می گوید: «امروز برای تو درختم، تکیه کن، فردا قایق، روز بعد آتشی برای روزهای سردت.»

حضور خط و خوشنویسی در مجموعه آثار بزرگ محسوس است. متنی خوانده نمی شود. جمله‌ای شکل نمی‌گیرد اما بنیان خط قویا عمل می‌کند.

نقاشی

امری که در آثار هنری معاصر باب است: ترکیب نوشته و تصویر یا همان نقاشی خط. اما در اینجا نوشته ای نیست. شمایل خوشنویسی و صدای قلم نی هم به دلیل حضور نوع قرار گیری تنه درختان و هم ریتم و حس مرکب شده نقاشی ادبیاتی تجسمی را رقم می زند.

تکنیک به کار در آثار رنگ و روغن است، خوانش مرکب است و جوهر. روح آسیای میانه  و گرایشات شرقی آمیخته با تجرید در نقاشی ها، گویاست. نگارگری که در سنت های تصویری ایرانی سبقه دارد، در نقاشی رضوان صادق زاده بازخوانی می شود.

باور طبیعت پیوند نزدیکی با تفکرات فلسفی شرق دارد. نگارگری فضای پذیرش زیادی نسبت به طبیعت دارد . و منظره پردازی مورد توجه است و رسیدن به وحدانیت ویگانگی سلوک نگارگرانه می طلبد.

«انسان با جهان، ناآگاهانه در هیات تن در آمیخته است. تن اصطلاحی ست که مرلوپونتی بر خمیره مشترک فرد و جهان اطلاق می کند و به لحاظ وجودی از تجربه آگاهانه تری که انسان از خود دارد  اساسی تر است.تن به نوعی، معکوس شونده ذاتی ادراک است. این که فقط چیزی که قابل ادراک است قادر به ادراک است.»

در حداقل سه نقاشی رضوان صادق زاده ترکیب شیوه های معاصر با نگارگری به خوبی مشهود است. خصوصا در اثری که ۴۳در ۳۳ سانتیمتر است.

نقاشی خط

در نگارگری زمان و مکان معین مجسم نمی‌گردد و بینش آرمانی حقیقت را آن گونه که هنرمند می خواهد مصور می‌کند. نگارگر تلاش می‌کند جوهر و اصل صور طبیعی را با چکیده نگاری و ساده سازی فرم نمایش دهد.اهمیت خط در نگارگری، دور گیری و‌ تغییر ضخامت خطوط و قلم گیری حس حرکت ‌پویایی را در عین آرامش تداعی می‌کند.

همین مورد در آثار رضوان صادق زاده مشهود است و حضور خط که در بالاتر به آن اشاره شد. در برخی آثارش در جاهایی قطع شده گی‌صورت می گیرد مثلا فاصله گذاری در تنه درختان یا فضایی خالی از بین درختان عبور می‌کند و رهیدگی و از برکنده شدگی و از این طریق ارتباط بین فضای درون و بیرون و دیدار پذیر و‌ دیدار ناپذیر را نشان می دهد. و کادر در هاله ای از ابهام مشاهده می شود.

در دوران معاصر هنرمند صرفا به بازنمایی واقعیت نمی پردازد بلکه از آن خود سازی می پردازد.گفت‌وگو مندی در این‌گونه آثار با گرایش به کثرت و ساختارهای التقاطی در فرم و‌محتوا ایجاد می شود.

هنرمندان معاصر انگشت اشاره خود را بر بخشی دلخواه ‌‌گزینش شده از سنت می گذارند و آن را برداشته و د.  متن تاریخی‌تون اجتماعی خودشان منتقل می کنند و اینجا خوانش معاصر صورت می پذیرد. در آثار نمایشگاه مورد نظر هم  چنین امری تداوم یافته است.

نقاشی های صادق زاده ساحتی مادرانه و زنانه دارند. درخت در ادوار تاریخ قدسی بوده و مورد توجه نقاشان، شاعران زیادی همچون سهراب سپهری نیز بوده است. قرابت نزدیک نقاشی های صادق زاده با آثار سهراب، انکارناپذیر است به لحاظ نگاه ساده به طبیعت و تفاوت در ارجاع سهراب به نقاشی چین و ژاپن  و اتفاقا همین جا دوباره معاصریت در معاصرست باز تولید می شود.

نقاشی

آثار دارای ابعاد بزرگ آغوش خود را بر مخاطب می گشایند به محض قرارگیری در روبروی اثر، گویا نه در کنار آن بلکه درون اثر هستی.هول و هراسی در دل بیننده می اندازد که دقیقا خودش کجای آن قرار می گیرد. غوطه ور شدن در فضای اثر، اجازه یک برداشت متقن را نمی دهد و احتمالا شنا کردن کاری ست که انجام می شود.

در تعدادی از تابلوها زنی را می بینیم که پشت به مخاطب و چهره اش نمایان نیست گو‌ این رخ برگردانده است !از چه؟

در نگارگری چهره ها هویداست خصوصا آنجا که زنان فتانه و متن ضمیمه مردان هستند در حال میگساری و عیش و‌نوش. اینجا اما،فیگور و حالت کلی آنالیز شده و ساده گی خود را دارد ولی تمنای دیده شدن ندارد.زنانِ فتانه نیستند ،فسوس اند بر وضعیت معاصر خویش.

قهرآلوده و تنها. پشت  کرده به تمام قضاوت ها و نشسته در بادیه.

در اثری که ابعاد ری که ۴۳در ۳۳ سانتیمتردارد تطابق تصویری زیادی با نگاره همای ‌‌همایون اثر جنید السلطانی در مکتب جلایری دارد.پلان بندی معمار گونه و حضور پرنده ای در گوشه سمت راست نقاشی صادق زاده  ،انتظار و اشتیاق برای دیده شدن چیزی یا کسی را بارور می‌کند.گویی در این گونه آثارش کسی در نگاه کردن به تو (مخاطب،بیننده،خواننده،شنونده) است اما تو‌نمی بینی اش و غیابش متضمن حضورش است.در همین اثر کسی در بالکن نیست.چرخش پرنده  و انتظار آب و دانه این گمان را از انکار به امکان تبدیل می کند.

 

نویسنده: آیسا حکمت