گروه تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه گروهی «مژگان/ بیرون» حاصل همکاری سه هنرمند است و آنها با ایدهای مشترک در مدیومهای مختلف به خلق آثاری با توجه به «قاب» پرداختهاند. قاب میتواند چارچوبی در اطراف یک نقاشی، کادر صفحه تلویزیون یا صحنه نمایش باشد. در همه این حالتها قاب باعث محدود شدن تصویر در یک فضای بسته میشود و چشم بیننده را در خود نگه میدارد. اما در عین حال خود چشم نیز میتواند قابی برای دیدن باشد. پلکها و مژههایی که دور چشم را گرفتهاند مانند قابی هستند که فضای دید را محدود کرده و چارچوبی برای آن ایجاد میکنند. برخلاف قابهای دیگر که وضعیت ایستا و ثابت دارند، قاب چشم میتواند تغییرات زیادی داشته باشد. بدنی که از جایی به جای دیگر حرکت میکند یا سری که حول محور گردن میچرخد، باعث میشود تصویری که در این قاب دیده میشود تغیر کند.
نوشین عسکری در طراحیهای خود قاب را از فرم رایج چارچوب خارج کرده و زوایا و اضلاع دیگری را به آن اضافه کرده است. این کاغذهای برش خورده هرچند که مانند جعبهای باز شده به نظر میرسند، اما آن نظم در ابعاد و زوایا را ندارند و جمع شدن آنها نمیتواند فرم بستهای مانند یک جعبه را ایجاد کند. با این حال فضایی محدود را درون خود به وجود آوردهاند که کاملاً از محیط بیرون جداست و چیزی که در آن قرار گرفته است امکان بیرون آمدن از آن را ندارد.
درون هر کادر چند ضلعی موجود عجیبی دیده میشود که اگرچه بدن آن مانند انسان است اما سر او تودهای از خطوط است که به صورت منظم در کنار هم قرار گرفته و فرمی جدید را به وجود آوردهاند. این انسان که در فضای بسته و محدود خود گرفتار شده است و راه به جایی ندارد، همراه با نشانههایی تاریخی دیده میشود. نوع پوشش قدیمی، ظروفی که در کنار او قرار دارد، طومار کاغذ و قلم و دواتی که در همه کارها دیده میشود، موجودی را نشان میدهد که از گذشته تا آینده در حال کنکاش با این فضای بسته است.
آیلار دستگیری در آثار خود طبیعت و انسان را مورد توجه قرار داده است. روی یک زمینه سیاه، فضای رنگینی دیده میشود که برشی از یک منظره است و افرادی در حال تفریح و تفرج در آن دیده میشوند. این برشهای نامنظم که خشکی کادر را میشکنند، ذهن مخاطب را درگیر میکنند تا آنچه میبیند را در خارج از کادر نیز ادامه دهد و بتواند فضایی بزرگتر را تصور کند.
دستگیری برای هرکدام از این آثار یک عنوان در نظر گرفته است که اهمیت مکان جغرافیایی در آنها مشهود است. از نام روستا و خیابان گرفته تا فاصلهای که با کیلومتر بیان شده است، نشان میدهد که هر کدام از این تصاویر حاصل تجربهای در یک مکان مشخص بوده و خاطرهای را در خود دارند. این تصاویر در عین واقعگرا بودن و نمایش یک فضای طبیعی، بازنمایی عینی طبیعت نیستند و همه اجزای آن به شکلی ساده به تصویر کشیده شدهاند.
در آثار سرمیناز بارسقیان نیز تصاویر در کادرهایی دیده میشوند که به نظر میرسد از میان یک عکس بریده شده باشند. در این آثار افرادی را میبینیم که رو به بیننده دارند و یک لحظه از زندگی آنها در تصویر ثبت شده است. بارسقیان از آبرنگ برای نقاشی کردن استفاده کرده است و این رنگهای شفاف و لطیف در کنار لبخندهای افراد، نشان دهنده لحظات خوش زندگی آنهاست.
بارسقیان خود را درگیر بازنمایی افراطی فیگورها نکرده و همانطور که خصلت آبرنگ ایجاب میکند، آزاد و رها کار کرده است. با وجود آنکه این افراد در فضای شهری قرار دارند، اما طبیعت در زندگی آنها و کادری که مقابل بیننده قرار گرفته است حضور جدی دارد و به صورت دورنمایی از باغچه یا چند شاخه گل در دست یک شخص دیده میشود.