گروه تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه نقاشی رضا صدیقیان با عنوان «حد» در گالری اُ برگزار شد. صدیقیان در گفت و گو با هنرآنلاین با بیان اینکه در این نمایشگاه ۱۶ تابلو و ۴ آرت بوک به نمایش درآمد گفت: کارهای من به شکل مجموعه نیستند و چند سالی است که یک روند را طی میکنند. این نمایشگاه نیز در ادامه نمایشگاهی است که شش سال پیش در گالری امکان برگزار کردم و آثارم در امتداد همان کارها است. از متریالهای مختلف مانند اکریلیک، رنگ روغن، جوهر و... روی کاغذ استفاده میکنم و کلاژ در همه کارهایم ثابت است.
صدیقیان افزود: کارهایمایده محور نیست و برخورد فرمالیستی با اثر دارم. در عین حال که کارهایم کمینه گرا و مینی مالیستی هستند، حالت انباشت دارد و لایه لایه کاغذها و رنگها را روی هم میآورم، اما در نهایت فرمی ساده دیده میشود.
او با بیان اینکه سالها در کارهایش رنگ وجود نداشت افزود: ۱۲ سال فقط از سیاه و سفید استفاده میکردم اما در بعضی از کارهای جدیدم رنگ هم اضافه شده است. این آثار در طول چند سال شکل گرفته است و مرور زمان و تغییرات را در آنها حس میکنید.
او درباره آغاز این نوع کار خود گفت: ۱۴ سال پیش یک کار بزرگ دو متری انجام دادم که آن را آغاز کارهای بعدی خود میدانم. آن کار خیلی اتفاقی شکل گرفت و این فرمهای تکرار شونده که در همه آثار سالهای اخیرم وجود داشته است ارجاع به همان تابلوی اولیه است. آن کار برایم شبیه شیئ یا سوژهای شد که مدام به آن رجوع میکنم و دوباره با تکنیک و ابعاد دیگر به آن میپردازم. البته همه کارهای فعلی من راجع به آن فرم نیست اما بعضی کارها پرداختی دوباره از آن است.
صدیقیان درباره دلیل استفاده از رنگ سیاه گفت: برای من کم کردن و محدود کردن در همه ابعاد وجود دارد، یعنی فقط از کاغذ استفاده میکنم، فقط رنگ سیاه و فرمهای محدود را به کار میبرم. علیرغم این که به نظر میرسد این کار باعث محدودیت میشود اما برای من امکانات بیشتری ایجاد کرده و باعث شده تمرکز بیشتری روی بافت، حاشیه کارها و جزئیات پیدا کنم.
این هنرمند افزود: من در عین فرمالیست بودن به شدت دنبال معنا هستم. میخواهم عمیقترین چیزهایی که وجود دارد را در کارم بگویم و این از کانال فرمالیسم اتفاق میافتد. کارهایم ارجاعات تاریخی زیادی دارد و علاوه بر نقاشی، ادبیات و سینما هم تأثیر زیادی بر من داشته است. از سینماگرانی مانند بلاتار و روبر برسون اهمیت زمان و باز کردن کلاف زمان را یاد گرفتم و از نقاشانی مانند مالویچ، روتکو و موندریان، پاک کردن و کم کردن از سرچشمهها را آموختم. آنها آبستره را طوری استفاده کردند که همه چیز را تراشیدند و فقط چیزی لب مرز را نگه داشتند که دیگر نمیتوان از آن کم یا زیاد کرد. این فرمالیسمی است که میتوان عمیقترین دغدغه و معنا را با آن بیان کرد.
او درباره آرت بوکهای خود گفت: من شیفته کاغذ، کتاب و دفتر یادداشت هستم. خودم را بیشتر طراح میدانم تا نقاش و این متریال هم برای طراحی مناسبتر است. از طرفی چون به کلاژ علاقه زیادی دارم کاغذ به خوبی میتواند این خواست مرا برآورده کند. مخاطب این آرت بوکها همیشه خودم بودم و اولین بار است که آنها را نمایش دادهام. معمولاً همه اتفاقها ابتدا در دفترهایم میافتد و بعد آنها را در قالب کار بزرگتری اجرا میکنم. آرت بوکها برایم خیلی صمیمی است و با ورق زدن آنها میتوان بافتها را لمس کرد و گذر زمان را متوجه شد. با توجه به اینکه چند سال در یک دفتر کار میکنم کارهایی مربوط به زمانهای گوناگون در کنار هم مینشینند و تغییرات و تضادها در آنها دیده میشود. مطلوب من پرداختن به عمیقترین دغدغهها و احساسات شخصی است و این کتابها میتواند کاملاً مناسب این کار باشد.